می‌خواهید خوشبخت باشید؟

موبنا – از این رو مثلا به کسی که از مواد مخدر استفاده می کند و در دفعات نخستین از مصرف آن لذت فوق العاده می برد،‌ در هیچ مکتبی حتی مکتب های مادی گفته نمی‌شود که او سعادتمند است؛‌ زیرا، در ورای این لذتها و در باطن این احساسات و ادراکات لذتبخش، بدبختی‌ها و …

موبنا
از این رو مثلا به کسی که از مواد مخدر استفاده می کند و در دفعات نخستین از مصرف آن لذت فوق العاده می برد،‌ در هیچ مکتبی حتی مکتب های مادی گفته نمی‌شود که او سعادتمند است؛‌ زیرا، در ورای این لذتها و در باطن این احساسات و ادراکات لذتبخش، بدبختی‌ها و سیه‌روزی‌های بسیار وجود دارد. چیزی که اسلام به طور ویژه مطرح می کند و منشأ تفاوت آن با نظام های دیگر می شود، این است که بر اساس ایمان به جهان پس از مرگ از وجود لذایذ و آلام دیگری نیز خبر می‌دهد و به تناسب آن، مفهوم سعادت را در مرحله نخست، لذت دائمی و جاودانی آخرت معرفی می کند.اسلام، به انسان هشدار می دهد که زندگی وی منحصر به زندگی دنیا و لذایذ و رنج های دنیوی نیست بلکه زندگی ابدی و جاودانه نیز با رنج ها و لذت های متناسب با اعمال انسان ها در راه است و این آدمی است که می تواند انتخاب کند زندگی زودگذر و فانی‌یا سعادت جاودانه و همیشگی را». مسلم است که سعادت و خوشبختى از آنِ جامعه‏اى است که آسایش خاطر و آرامش بیشترى داشته باشد. با این بیان مى‏توان گفت مال و ثروت و قدرت، منشأ سعادت و خوشبختى به حساب نمى‏آید، زیرا ثروت و قدرت، رفاه مى‏آورند اما آرام بخش نیستند. یکى از دانشمندان انگلیسى مى‏گوید: براى مردم عاقل، ثروت یکى از عوامل اضطراب و بدبختى است. مساله مهم این است که باید بکوشیم تا مالک ثروت خود باشیم، نه بنده آن. کسانى که ثروت را بىاندازه دوست دارند، گویى خودشان را اسیر آن ساخته‏اند و از فکر این که مبادا در کشمکش حوادث، ثروتشان از دست برود، دائما به خود مى‏لرزند و هیچ وقت روى آسایش را نمى‏بینند.با نگاهى به دنیاى غرب، به خوبى مى‏توان دید که آنان از نظر ثروت و قدرت، در اوج قرار دارند اما هرگز عدم نگرانى و آسایش را (که رمز سعادت است) به دست نیاورده‏اند.استاد مطهرى مى گوید: طرح و تنظیم برنامه سعادت ، فرع بر این است که انسان با تمام استعدادهاى پنهانی که دارد، شناخته شود؛ زیرا سعادت از شکفته شدن استعدادها و بروز و ظهور و فعلیت یافتن قوه ها پیدامى شود. سعادت حقیقى وقتى حاصل مى شود که تمام استعدادهاى انسانى، بالاخص استعدادهاى عالى وجود وى، از قوه به فعلیت برسد.انسان با همه استعدادهایش باید شناخته شود، تا طرح و تنظیم چنین برنامه اى ممکن و میسر گردد. از طرف دیگر با توجه به این که با همه پیشرفت هاى عظیمى که نصیب بشر در علم و صنعت شده و با همه کشفیات شگفت آورى که در دنیاى جمادات و نباتات و جانداران صورت گرفته ، انسان هنوز موجودى ناشناخته است ؛ پس بایدقبول کرد هنوز علم بشر نتوانسته است مدعى شود مى تواند طرح سعادت بشر را تنظیم کند. چگونه می توان طرح سعادت جامعی برای یک موجود تنظیم کرد ، در حالی که حقیقت و ماهیت آن هنوز کاملا شناخته نباشد. بر این اساس براى شناخت عوامل سعادت و خوشبختى باید به سراغ آفریدگار انسان که حقیقت وجود انسان را می‌داند و از راز و رمز سعادت انسانی و راه‌های شقاوت آن آگاه است برویم و از قرآن و مفسران واقعی آن (روایات معصومین ) کمک بگیریم .اسلام بشر را از جنبه جسم و جان و ازجهت معنوى و مادى مورد توجه قرار داده است و سعادت انسان را در برخوردارى از کمالات روحى و استفاده ءصحیح از تمایلات مادى مى داند؛ از این رو عواملى مادى و معنوى را در تحصیل سعادت موثر مى‌داند، که عبارتنداز: ۱- ایمان به خدا؛ قرآن مجید در سورهء عصر، افرادى را از خسران مستثنى کرده است و آن افراد مومن ونیکوکارند. آنها به فلاح و رستگاری نائل مى شوند. خوشبخت کسى است که زندگى خوشایندى داشته باشد و این جز با آرمیدن در بستر خشنودى خداوند، امکان‏پذیر نیست. ۲- تقوا و خودسازى ؛ قرآن مجید پس از یازده سوگند به صراحت مى فرماید: <سعادت و رستگارى براى کسى است که جان خود را از پلیدى تطهیر کند و بدبخت کسى است که به ناپاکى بگراید (شمس آیه ۹). استاد مطهرى مى گوید: پیغمبران الهى آمده اند که به ما راه زندگى و درِ ورودى زندگى و خوشبختى را نشان دهند. آمده اند به بشر بفهمانند بدى ، بدکارى ، هوس بازى ، دروغ ، خیانت ، منفعت پرستى، کینه توزى و خودپرستى ،راه ورودى زندگى و طریق رسیدن به سعادت و آرامش و رضایت خاطر نیست. دروازه ورودى زندگى و خوشبختى ، نیکى و نیکوکارى ، راستى و درستى و استحکام اخلاقى و خیرخواهى و مهربانى است . تنها ایمان و اعتقاد به معنویات و سپس نیکوکارى بر اساس آن اعتقادات مقدس است که قلب را آرام و رضایت خاطر را تأمین مى کند وسعادت را میسر مى سازد.۳- یاد خدا؛ قرآن مجید مهم ترین عامل و وسیله براى آرامش روح را یاد خدا مى داند و مى فرماید: دل آرام گیرد به یاد خدا و روى گرداندن از یاد خدا را عامل سیه روزى مى داند و مى فرماید: <هر کس از یاد من روى گرداند، زندگى اش تنگ مى شود ( طه آیه ۱۲۴).۴ -عمل صالح ؛ قرآن کریم امورى همانند جهاد در راه خدا، امر به معروف ، نهى از منکر، شکر نعمت هاى الهى وتوبه را مایه حیات و سعادت انسان مى شناسد.۵ - همنشینى با بزرگان؛ پیامبراکرم(ص) مى فرماید: سعادتمندترین مردم کسى است که با افراد بزرگوار و کریم هم نشین باشد».( بحارالانوار، ج ۷۴ ص ۱۸۵).۶ - همسر، فرزند و منزل شایسته ؛ در روایتى رسول خدا(ص)مىفرماید: از سعادت مرد مسلمان است که همسر شایسته، خانه وسیع ، مرکب راهوار و فرزند شایسته داشته باشد».( بحارالانوار، ج ۱۰۴ ص ۹۸).۷- پندپذیرى ؛ امام على(ع) مى فرماید: سعادتمند کسى است که از سرنوشت دیگران پند گیرد( نهج البلاغه ، خطبه ۸۵).۸ -عاقبت به خیرى ؛ امام صادق (ع)از امام على (ع)نقل مى کند: حقیقت سعادت این است که آخرین مرحله زندگى انسان با عمل سعادتمندانه اى پایان پذیرد و حقیقت شقاوت این است که آخرین مرحله عمر با عمل شقاوتمندانه اى خاتمه یابد».( تفسیر نمونه ، ج ۹ ص ۲۵۰).۹- آخرت گرایی: از منظر حدیث،‌خوشبخت، دنیا را (که فقط برای امتحان در مسیر راه انسان قرار گرفته) رها می‌کند یا از تعلقاتش به آن می کاهد و در مسیر آخرت گام برمی‌دارد. انسان عاقل،‌ خوشبختی را در امور فانی و متغیر نمی جوید. سعادت واژه‌ای است که عقل و روان پاک آن را تفسیر می کند و متاع قلیل ،‌ لذت زودگذر و متغیر و در یک کلمه دنیا نمی تواند تفسیر کننده آن باشد.مولای متقیان نیکبختی را چنین تفسیر می کند: نیکبخت ترین فرد کسی است که لذت فانی(دنیا) را برای لذّت باقی(آخرت) رها کند( غرر الحکم ج۲ ص۴۴۱).دنیا دار فانی است و بی اعتباری خویش را ثابت کرده و مرگ، عبرت بزرگ آن است، گشتن در پی خوشبختی و یافتن این گنج بزرگ در جایی و برای جایی که از بین رفتنی است، بیهوده است. 179/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا