نبوی: احمدی نژاد در مجمع ساکت است

او در بخشي از گفت و گوي خود گفت که «احمدي نژاد در جلسات مجمع تشخيص مصلحت نظام ساکت است». سکوت وي در حالي است که در روزهاي پس از پايان رياست جمهوري اش، حضور يا غيبتش در جلسات مجمع تشخيص مصلحت، در فضاي سياسي و رسانه اي کشور خبر ساز مي شد. نبوي از …

او در بخشي از گفت و گوي خود گفت که «احمدي نژاد در جلسات مجمع تشخيص مصلحت نظام ساکت است». سکوت وي در حالي است که در روزهاي پس از پايان رياست جمهوري اش، حضور يا غيبتش در جلسات مجمع تشخيص مصلحت، در فضاي سياسي و رسانه اي کشور خبر ساز مي شد.

نبوي از نوع رياست هاشمي رفسنجاني و اداره جلسات مجمع تشخيص مصلحت نظام از سوي وي نيز سخن گفته است. اين بخش از گفت و گوي وي با خبرآنلاين را در ادامه بخوانيد:

شما به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام سالهاست که با آقای هاشمی و آقای احمدی نژاد همکاری می‌کنید. هر دو نفر پست‌های رده بالایی هم در کشور داشته‌اند. به نظرتان شیوه مدیریت این دو چه تفاوتی با هم دارد؟

من فقط در مجمع این دو نفر را دیده ام و در دولت هیچکدام از این افراد حضور نداشته ام.

اما علاوه بر حضور در مجمع به عنوان یک چهره رسانه‌ای هم که شده، شیوه مدیریت این دو نفر را دنبال می‌کردید.

بله، درست است. از بیرون که به‌عنوان یک ناظر نگاه کنم، من هر دو نفر را دارای نقاط قوت دیدم و هم دارای نقاط ضعف قابل توجه. آقای هاشمی در دوره‌ای که بودند زیرساخت‌های کشور را توسعه دادند. قدم‌های بلندی را در جهت جایگزینی واردات برداشتند؛ زمانی که ایشان بر سر کار آمدند کشور ما واردات زیادی داشت مثلا حدود 10میلیارد دلار مصالح ساختمانی مثل تیرآهن وارد می‌کردیم. در زمان ایشان تولید داخلی رونق گرفت، توسعه پتروشیمی‌ها، صنایع داخلی و امور زیربنایی از اقدامات ایشان بود. روابط ما با کشورهای خارجی را توسعه دادند، ایشان روابط ما با روسیه را برقرار کردند. اما خب اشکالاتی هم داشتند مثلا در زمان آقای هاشمی شکاف بین کارگزاران و مردم محسوس شد.

کارگزاران برای خود استاندارد زندگی تعریف کردند که با زندگی مردم متفاوت بود و از همان زمان شکاف بین مردم و مسئولان آغاز شد و مردم احساس کردند آن عدالت اجتماعی که انقلاب مطرح کرده بود، زیر سوال رفته است. یا تسامحی در رابطه با ارزش‌های انقلاب به وجود آمد و با این عنوان که مدیران قوی می‌خواهند کار را پیش ببرند، قانون‌شکنی و فساد اداری رایج شد.

در مورد آقای احمدی نژاد ایشان روش‌هایی به کار گرفت که شکافی که در دوره آقای هاشمی و دوره اصلاحات وجود داشت را پر کرده و بدنه اجتماعی را بیشتر با خودش همراه کرد. در رابطه با عدالت توزیعی کارهای خوبی انجام داد که آثارش هنوز در ذهن مردم هست. اما خب اشتباهاتی هم داشت که من به موقع در موردش صحبت کردم. پس نباید صفر و صد به ماجرا نگاه کرد. هر کدام نقاط قوت و نقاط ضعفی داشتند.

کدامیک را موفق‌تر می‌دیدید؟

من در مقام این مقایسه نیستم. کتابی به تازگی با عنوان چالش‌های کارآمدی جمهوری اسلامی ایران از من منتشر شده است که در آنجا مبتنی بر نظریه کارکردگرایی سیستمی عملکرد دولت‌های مختلف را با هم مقایسه کرده‌ام. شما می‌توانید کدهایی را از آنجا استخراج کنید.

آقای هاشمی علاوه بر ریاست جمهوری، ریاست بر مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام را نیز تجربه کرده‌اند، یعنی جاهایی که نظرات مختلف در آنجا شنیده می‌شود اما آقای احمدی‌نژاد عمده دوره مدیریتی‌شان بر دولتی بوده که اعضایش را خودش انتخاب کرده بود. به نظر شما این تجربه‌ها بر میزان مشورت‌پذیری این دو نفر در امر مدیریت تاثیری داشته است؟

هر دو نفر این اشکال را داشتند. آقای هاشمی مسئولانی که نظر ایشان را می‌پذیرفتند جذب می‌کرد. خوشش نمی‌آمد کسی اطرافش باشد که نظر مخالف داشته باشد اما نه اینکه با آنها برخورد کند. یادم است در دوره چهارم مجلس بود و به عنوان ناظر مجلس در شورای ارز حضور داشتم. آنجا ما همه نقدهایمان را می‌گفتیم اما آقای هاشمی تصمیمی که می‌خواست می‌گرفت. در آن زمان بحران ارزی داشتیم. کارشناسان و رئیس بانک مرکزی هر هفته یک دستورالعمل پیشنهاد می‌دادند و براساس آن، عده‌ای ورشکست می‌شدند و عده دیگری ثروتمند می‌شدند. من به آقای هاشمی می‌گفتم که از مسئولان بانک مرکزی بخواهد آثار تصمیماتشان را بررسی کنند اما ایشان توجهی نمی‌کرد و به آنها اعتماد می‌کرد و نتیجه‌اش این می‌شد که هر چند روزی با یک بخشنامه جدید ارزی مواجه می‌شدیم.

در مورد آقای احمدی‌نژاد چطور؟

آقای احمدی‌نژاد هم همینطور بود. او مشهور بود که حتی در دولت به‌تنهایی تصمیم می‌گرفت و فقط نظری که خودش قبول داشت را می‌پذیرفت. یعنی اینطور نبود که نظر مشورتی بگیرد و بعد از آن جمع‌بندی کند. او هم آدم مشورت‌پذیری نبود و یکی از مهمترین نقاط ضعفش نیز همین بود. یک خاطره جالبی که از ایشان به یاد دارم این است که ایشان چندین مرتبه در اظهاراتش گفت که در مورد فلان برنامه خودم چندهزار ساعت کار کارشناسی کردم. ما می‌گفتیم همین کار غلط است. شما که نباید کار کارشناسی بکنی. شما تصمیم‌گیری و تصمیم‌ساز متخصصانی هستند که باید برای شما چند سناریو درست کنند و شما یکی از آنها را انتخاب کنی. شما کارشناسی اقتصادی می‌کنی در حالی که حتی الفبای اقتصاد را بلد نیستی. نه اینکه اطلاعات اقتصادی نداشته باشد اما کار و شأن یک رئیس جمهور کار کارشناسی نیست. اما افتخارش این بود که چند هزار ساعت کار کارشناسی کرده است.

الان آقای احمدی نژاد در مجمع تشخیص هم اینگونه اظهارنظرها را دارند؟

خیر. ایشان اگرچه مرتب در جلسات مجمع تشخیص شرکت می‌کند اما هیچگونه اظهارنظری نمی‌کند.

آقای هاشمی چطور؟ در مجمع همان روش مدیریت در دوره ریاست جمهوری را دارند؟

ایشان وقتی در مورد موضوعی نظری نداشته باشد، افراد مختلف نظرشان را می‌دهند و سپس رای‌گیری و تصمیم‌گیری می‌شود اما وقتی خودش نظری داشته باشد جلسه را خیلی معطل می‌کند. یعنی وقتی خودش نظری دارد و اعضای جلسه نظر دیگری دارند، جلسه را تمام نمی‌کند و موضوع را به جلسه دیگری موکول می‌کند. آنقدر ماجرا را کش می‌دهد تا رای را به نفع نظری که خودش دارد تغییر دهد.

و عموما موفق می‌شوند؟

به هر حال ممکن است برخی حرمت جایگاه و سابقه ایشان را مراعات کنند. در بعضی موارد موفق می‌شوند و در برخی موارد خیر.

176/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا