آقاي احمدي نژاد راه دشوار است با احتياط حركت كنيد!
همه این اعمال نشان از عزم جزم آنان برای بازگشت به سپهر قدرت دارد. احمدینژاد و یارانش که از نوخاستگان سیاسی ایران بودهاند خوب میدانند که خارج از عرصه قدرت واجد وزن سیاسی و اجتماعی نیستند که چون روسای جمهور پیشین در عرصه داخلی و خارجی نقش آفرین باشند، قدر ببینند و صدر بنشینند. یگانه …
همه این اعمال نشان از عزم جزم آنان برای بازگشت به سپهر قدرت دارد. احمدینژاد و یارانش که از نوخاستگان سیاسی ایران بودهاند خوب میدانند که خارج از عرصه قدرت واجد وزن سیاسی و اجتماعی نیستند که چون روسای جمهور پیشین در عرصه داخلی و خارجی نقش آفرین باشند، قدر ببینند و صدر بنشینند. یگانه راه حضور و ثبوت آنان حضور در متن قدرت است و نزدیکترین و دم دستترین راه برای بازگشت انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ماه سال جاری است. اما این راه برای بهاریون آنچنان هم هموار نیست. احمدینژاد اگر بخواهد وارد مجلس شود قطعا صندلی ریاست آن را نشانه خواهد رفت و حضور بهعنوان یک نماینده معمولی قطعا برای او فاقد جذابیت است. به همین دلیل باید با یک تیم بزرگ و فعال انتخاباتی وارد عرصه شود که طلیعه آن از اکنون هویدا است و بسياري از چالههاي از خودساخته و پيش كنده را در زير پاي خود شاهد است.
خاطرات تار دوران ریاست
دو سال از دولت روحاني ميگذرد ولي هنوز سايه اقدامات نسنجيده احمدي نژاد بر سر راه اوست. کارشناسان و آگاهان میگویند شاید تمام عمر ۴ ساله دولت روحانی باید صرف آوار برداری دوران ریاست احمدینژاد و تیمش شود. مردم هنوز خاطره بالا رفتن لحظه به لحظه قیمت اقلام در دولت قبل و تورم و حشتناک و آب رفتن هر روزه سفرههایشان برایشان زنده و چون آینه پیش روست. آنان به یاد دارند چگونه طی مدتی اندک با چند برابر شدن قیمت ارز ارزش داراییهایشان به کمتر از نصف تقلیل یافت و سیاست هستهای دولت چگونه تمام مملکت را قفل کرده و آن را تا آستانه پرتگاه برد. در آن روزهای دل آشوبي ملت، رئیس دولت با لبخند ملیح در رسانه از آرام بودن همه چیز و نقشه برای مديریت جهان خبر ميداد. تلختر و زنندهتر از همه افشاي سوء استفادههای کلان و گسترده یاران احمدینژاد که دولت خود را پاکترین دولت تاریخ میدانست،بود.
فقدان عقبه حزبی و کار تشکیلاتی
احمدینژاد در جریان انتخابات سال ۸۴ یگانه نامزدی بود که حمایت هیچ جریان اصلی و مهمی را در میان نامزدهای اصولگرا به همراه نداشت. هرچند اصولگرایان در دور دوم انتخابات آن سال با فرصت طلبی و هیجان زدگی از پشت سرنهاده شدن اصلاح طلبان از سوی احمدینژاد و به امید شکست هاشمی پشت سر او جمع شدند و فردای سوم تیر پیروزی اصولگرایی را فریاد زدند. اصولگرايان به انتظار نشستند تا احمدینژاد برآمده از حلقه مدیران میانی در جمهوری اسلامی که شاید حلقه یاران نزدیک او به بیست نفر هم نمیرسیدند و فاقد یاران سرشناس در عرصه مدریت کلان بود، پست های سیاسی را میان آنان تقسیم کند.
اما احمدینژاد که همواره پیروزی خود را حاصل کار فردی و حمایت تودهای مردم میدانست آنان را بهطور جدی به بازی نگرفت. او حلقه کارگزاران خود را از میان اصولگرایان میانی که سابقه مديریت ارشد نداشتند برگزید به اینگونه پس از پایان دوران هشت ساله احمدینژاد او فاقد یک جریان قدرتمند حزبی و یا شبکه حامیان با افراد سرشناس سیاسی در سطح ملی و محلی در کشور و همچنان به مثابه یک شخص در عرصه سیاست ایران مطرح است و نه یک جریان. برای در دست گرفتن اکثریت مجلس که راه ریاستش بر قوه مقننه را هموار کنند او نیاز به تعداد زیادی یاران شناخته شده و دارای وزن سیاسی و برد اجتماعی دارد که به نظر میرسد حتی فاقدتعداد اندکی از آنان باشد.
توفیق دولت مستقر
دولت روحانی از نظر اکثر صاحب نظران در نزدیک دو سال زمامداریاش دارای یک توفیق نسبی بود. موفقیت در کنترل شیب صعودی قیمتها، کنترل قیمت ارز و از همه مهمتر توفیق در حرکت به سمت حل بحران هستهای که به گرهی کور بر سر راه کشور تبدیل شده بود ، دست حامیان دولت و اعتدالگرایان را برای مانور انتخاباتی بسیار گسترده میکند. اگر توافق نهایی هستهای میان ایران و ۶ قدرت جهانی حاصل شود جو روانی فوق العادهای برای توفیق حامیان دولت در انتخابات مجلس ايجاد خواهد شد.
پرهیز و گریز اصولگرایان میانه از احمدی نژاد
هرچه از دور دوم ریاست جمهوری احمدینژاد میگذشت شكاف میان او و یاران اصولگرا بیشتر میشد. او اصولگرایان سنتی و میانه را به بازی نمیگرفت و همواره درصدد تخفیف جایگاه آنان در سپهر سیاست بود. اعمال حیرت انگیز احمدینژاد چون عزل متکی در سنگال و تاکید بر تعلق نداشتن به اردوگاه اصولگرایان و نهایتا خانه نشینی یازده روزه هر روز بر شکافها میافزود. اصولگرایان سنتی سعی داشته و دارند دامن خود را از احمدینژاد و اعمالش مبرا بدانند و هر کجا که صحبت از دولتمندی هشت ساله او و یارانش میشود سعی میکنند بگویند که آنها هم مخالف بودهاند؛ شاید نقطه عطف این رویکرد حمله ولایتی به سیاست های هستهای احمدینژاد به نمایندگی سعید جلیلی در مناظرات انتخاباتی سال ۹۲ بود. با این اوصاف اصولگرایان سنتی شامل نیروهای نزدیک به لاریجانی، موتلفه و نیروهای نزدیک به قالیباف که قطعا بخشی از کرسی های مجلس آینده را در دست خواهند داشت تن به اجماعی که برآیندش احمدینژاد باشد، نخواهند داد.
حضور اصلاح طلبان
به نظرحضور هشت ساله احمدینژاد برای كشور هزینه داشت و رفتارهای غیر قابل پیشبینی، اظهارات شگفت آور و چالش با سایر نهادهای نظام هزینههای سنگینی بوده است. با سر کار آمدن دولت روحانی فضا برای فعالیت اصلاح طلبان مساعدتر شده است و آنان در عرصه عمومی و جامعه مدنی حضوری پررنگتر دارند و تجربه عسر و حرج سالیان گذشته هم آنان را متحد کرده است که عملکردشان در انتخابات ۹۲ و کناره گیری عارف به نفع روحانی نمودی از این کردارآنان است. اگر اصلاح طلبان از فیلترهای نظارتی بگذرند قطعا در سراسر کشور رقیب قدرتمند انتخاباتی خواهند بود. با تمام این احوال در سلوک سیاسی احمدینژاد همچون نحوه برآمدنش همواره اصل بر غافلگیری بوده است؛ پس باید نشست و دید فرجام تکاپوی انتخاباتی او در سال جاری چه خواهد بود اما آنچه روشن است راه دشوار است و مسیر ناهموار.