سرنوشت عجیب این دزد اشک پلیس را در آورد + جزییات

مگر می شود مسیر زندگی یک مرد موفق تنها بخاطر کلاهبرداری دارو ندارش توسط یک شیاد تا جایی برود که خودش هم دزد شود.

موبنا-این مرد جوان با چهره تکیده به ماموران پلیس گفت : کار خیلی خوبی داشتم تا اینکه وقتی کارهایم رو به راه شد به خواستگاری دختر یکی از اقوام رفتیم. با اعتباری که اسم مادرم داشت خیلی راحت و بی درد سر ازدواج کردم.

وی افزود: با کمک مادرم که بعد از درگذشت پدرم من را به دندان کشیده بود  زندگی مشترک خود را در یک طبقه خانه پدری ام آغاز کردیم.

وسوسه زندگی رویایی

سر به زیر انداخت و ادامه داد : یک روز فردی شیک پوش و خوش سر زبان به محل کارم مراجعه کرد. کارش تا آخر وقت طول کشید بعد هم با خودروی مشکی مدل بالای خودش مرا به خانه رساند.

می گفت خودت را علاف حقوق یک من دو زار کارهای اداری شرکت نکن. پیشنهاد داد به فکر یک کار درست و حسابی با حقوق چند میلیونی در یکی از کشورهای همسایه باشم.

یک هفته گذشت. دوباره سر و کله اش پیدا شد. وسوسه ام کرده بود.  تاثیر یک مشت حرف پرت و پلا قرار گرفتم. غرق رویاهایم شده بودم . طفلکی همسرم راه می رفت و اشک می ریخت. در کمتر از چهار ماه کارم را از دست دادم.

تمام پس انداز و طلاهای زنم را فروختم. آماده بودم که به خارج بروم، اما کسی که می خواست غیرقانونی مرا به ‌آن سوی آب ببرد سرم کلاه گذاشت.

سرتان را درد نیاورم؛ من ماندم با یک شکست سنگین مادی و افسردگی شدید روحی و روانی !

اعتیاد

مرد جوان گفت : باورتان می شود اصلا نفهمیدم چه طور یکی از همسایه ها معتادم کرد. همسرم از دستم عاصی شده بود . طلاق گرفت و دنبال سرنوشت خودش رفت. بیشتر از پنج  شش سال از این وضعیت می گذرد و امروز یک معتاد تزریقی و سوهان عمر مادر پیرم شده ام

برای خرج مواد لعنتی، دله دزدی می کردم که ماموران کلانتری قاسم آباد مشهد دستگیرم کردند. پشیمانم و از خودم بدم می آید

البته از یک بابت خوشحالم. همسرم ازدواج کرده و می گویند شوهرش خیلی آدم خوبی است.  چند روز قبل اتفاقی آن ها را دیدم. دختر کوچولویش کپ خودش و خیلی با مزه است .

ناهید هم کمی چاق و قیافه اش بامزه شده بود. سرم را پایین انداختم و از کنارشان رد شدم. برای خوشبختی شان دعا کردم. شما هم دعا کنید حال من خوب شود.

گفتگو با کارشناس

“فرزانه پیرو احمدی”، مدرس مهارت های زندگی و مشاوره خانواده در این باره می گوید: اعتمادکردن شما به دیگران تاثیر زیادی روی کیفیت زندگی تان دارد. این که شما به چه کسی و چه چیزی اعتماد می کنید بسیار مهم است.همان طور که با اعتماد بجا چیزهای خوب را به سوی خود جذب می کنید با اعتماد نابجا هم مشکلات فراوانی برای خود به وجود می آورید. می توانید از خود سئوال کنید شما به چه چیزی در دیگران اعتماد می کنید؟ به حرف های آدم ها، به شخصیت شان، جذابیت شان، به قدرت یا موقعیت اجتماعی شان و… ؟

به چه دلیلی؟ جواب شما به این پرسش‌ها تا حدی باعث خودشناسی بیشتر می شود.

دو بال برای پرواز اعتماد نیاز است:

۱:بهترین راه اعتماد کردن نگاه کردن به رفتار انسان ها ست؛

آدم ها، حرف زیاد می‌زنند اما عمل کردن به حرف های شان بحث دیگری است. کارها و رفتارهای آن ها را باور کنید نه حرف های شان را، چون نهایتا شما هم با کارها و رفتارهای آن ها مواجه می شوید نه حرف های شان

۲:زمان:

به مرور زمان دیگران را ببینید و درباره اعتماد به آن ها تصمیم بگیرید . همانطور که یک درخت خوب را طی زمان و از میوه خوبش می‌شناسند انسان را از روی عملکردش طی زمان می‌توان شناخت.

بعضی ها تنها خوب آغاز می‌کنند ولی برخی خوب می مانند و برای تشخیص این دو زمان لازم است.

پس اگر تا به اکنون زیاد اعتماد نابجا کرده و ضربه خورده اید در پی دلایل آن در درون خود باشید .به ندای درونی خود گوش دهید و نشانه ها را دنبال کنید و از تجربیات گذشته درس بگیرید .

و این که در این زندگی فرد گرایش پیدا کرد به مصرف مواد مخدر .یکی از علت‌های گرایش به مصرف  را می شود گفت ضعف مهارت حل مسئله  دانست. این مرد جوان با اعتماد نابجا و مشکل ایجاد شده نتوانست بحران زندگی اش را پشت سر بگذارد .و همچنین داشتن همنشین مصرف کننده مواد مخدر و تشویق به استعمال موادافیونی شرایطی به وجود می آورد که اگر فرد مهارت‌ها را بلد نباشد دچار چنین مشکلاتی خواهد شد.

موضوع مهم بعدی، مسئله مشورت کردن است. این مرد جوان به اهمیت آن رسیده اگر مشورت می‌کرد با این مشکلات روبه رو نمی شد. پس باید گفت اهمیت مشورت در تصمیم گیری بسیار حائز اهمیت است

افرادی که از مشورت دیگران به نحو صحیح و مناسب استفاده می‌کنند از ندامت و پشیمانی پیشگیری می‌کنند. چرا که حضرت علی(ع) در این باره می‌فرمایند:

با افراد عاقل و صاحب خرد مشورت کن تا از لغزش و پشیمانی ایمن گردی .

ضرورت مشورت یک مسئله عقلی است و هر انسان عاقل و خردمندی این ضرورت را درک می‌کند و هیچ خردمندی خود را از آن بی نیاز نمی‌داند. عدم توجه به نظرات دیگران و استبداد به رای، یکی از خطرناک ترین چیزهایی است که ممکن است یک فرد به آن گرفتار شود.

با مشورت کردن می‌توان از فکر دیگران نیز بهره برداری کرد از هلاکت جلوگیری می‌شود، اگر هنگام تصمیم گیری تمام جوانب مسئله به درستی سنجیده نشود و زوایای مختلف آن مورد بررسی دقیق و اصولی قرار نگیرد احتمال دارد که تصمیم نسنجیده و نادرستی گرفته شود..

شناسایی خطاها: مشورت کردن و استفاده از نقطه نظرات دیگران به انسان کمک می‌کند تا خطاها و اشتباهات را بشناسند.

غلامرضا تدینی راد

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا