هزینههای بیپایانِ صنعت ضد فناوری
هفته قبل وزیر ارتباطات با تایید فعال شدن اینترنت ماهوارهای در ایران و اظهار بیاطلاعی از تعداد آنها، در پاسخ به احتمال ورشکستگی اپراتورهای داخلی گفت: «تعداد دارندگان اینترنت ماهوارهای در تمام دنیا، یک درصد کل کاربران اینترنت هم نمیشود.»
موبنا؛ علی شمیرانی – امروز شاید این آمار صحیح باشد اما در این خصوص برخی مسایل را نمیتوان نادیده گرفت.
شرکت استارلینک دهها میلیارد دلار برای این پروژه هزینه کرده است. به جز استارلینک، چین، و چند شرکت آمریکایی و اروپایی هم وارد این رقابت شدهاند که قاعدتا میلیاردها دلار دیگر نیز هزینه خواهد شد. همچنین در کنار ابزارهای دسترسی به اینترنت، دهها میلیارد دلار نیز در دنیا صرف توسعه انواع فیلترشکنها شده و کار روی پروژههای مبتنی بر بلاکچین برای دسترسی به اینترنت نیز ادامه دارد.
لذا خیلی بعید به نظر میرسد که این میلیاردها دلار هزینه برای تنها یک درصد از کاربران دنیا باشد. در حال حاضر جمعیت کشورهایی نظیر چین، روسیه، اوکراین، ایران و … مجموعا به بیش از 2 میلیارد نفر میرسد و به جز تمامی تلاشها برای ارایه اینترنت و عبور از فیلترینگها، در پس پرده بودجه هنگفت غولهای تولیدکننده محتوا، تبلیغات و نهادهای امنیتی و نظامی آمریکایی و غیر آمریکایی نیز در حال تزریق است تا دسترسی به درون مرزهای سایبری کشورهای مورد هدف تسهیل و تسریع شود.
در کنار این اقدامات، از سازندگان گوشی گرفته تا شبکههای اجتماعی و پیامرسانها نیز در رقابتی شدید، با ارایه ابزارهای ویژه، به دنبال افزایش نفوذ و حفظ کاربران خود هستند.
به عبارت دیگر نمیتوان گفت مجموع این مطالعات، تحقیقات و سرمایهگذاریها عظیم انجام شده صرفا برای یک درصد جمعیت دنیا، آزمون و خطا یا اتلاف منابع باشد.
لذا کشوری همچون ایران که با انواع تحریمها مواجه است، اکنون در مقابل شرکتها و غولهایی ایستاده که گردش مالی یک فصل آنها به تنهایی دهها برابر گردش مالی یک سال ایران است.
در مقابل اما در کشورهای هدف این اقدامات نیز لاجرم هزینههای زیادی صرف ابزار و ادوات خنثیسازی، مهار، شناسایی، نظارت، دسترسی طبقاتی، فیلترینگ و کندی یا قطع اینترنت میشود و مشخص نیست کشورهایی نظیر ایران، تا چه زمانی توانایی ایستادگی در این بازی موش و گربه و پمپاژ میلیاردها دلاری را خواهند داشت.
اگرچه به جز هزینههای مالی برای «صنعتِ ضد فناوری» که عمدتا سود آن نیز مثل دیگر جنگهای کلاسیک (مستقیم یا غیرمستقیم) به شرکتهای غربی میرسد، این پدیده، هزینههای اجتماعی، اقتصادی و نارضایتیهای خاص خود را نیز به دنبال داشته و خواهد داشت.
منبع: فناوران