فرصتی به نام «خودرو» برای ارتباط والدین و کودکان
پدر یا مادر سه کلمه به فرزندشان می دهند و او باید با آنها جمله بسازد. کلمات نباید مرتبط به هم باشند تا هم خلاقیت کودک در ارتباط دادن آنها به هم تقویت شود و هم گاه جملات خنده داری درست شود. و کلی بهانه برای گفت و گوهای بیشتر و خنده پیدا کنید. کلمات می توانند از محیط هم گرفته شوند.
سواد زندگی – مشکل) یکی از مشکلات خانواده ها این است که والدین وقت کافی برای گذراندن با کودکان شان را ندارند.
پیشنهاد) یکی از جاهایی که پدر و مادرها می توانند کمبود وقت برای کودکان شان را جبران کنند، داخل خودرو است.
پدرها یا مادرها می توانند با طراحی های فکری، از فرصتی که با فرزندشان داخل خودرو هستند، نهایت استفاده را برای تقویت ارتباط با آنها ببرند؛ طراحی ها نیز باید بر مبنای سن کودک متفاوت باشد.
در زیر چند نمونه را به عنوان مثال مطرح می کنیم:
1 – دخترم/پسرم! وقتی در ماشین نشستیم، تا قبل از روشن شدن ماشین وقت داریم کمربندهایمان را ببندیم. هر کس نَبست و آن یکی تذکر داد، یک امتیاز به کسی که یادآوری کرده تعلق می گیرد. (این امتیازها باید بعدها به درد کودک بخورد.، مثلاً 20 امتیاز = یک اسباب بازی)
2 – ماشین های هم شکل ماشین خودمان/ ماشین های قرمز/ … را بشمار.
این شمارش نیابد به این گونه باشد که شما مشغول رانندگی شوید و او هم مشغول شمارش ماشین ها. بلکه این، بهانه ای هست برای گفت و گو و ارتباط بین شما و کودک تان. مثلاً می توانید این صحبت ها را لابلای شمارش ماشین ها داشته باشید:
– امروز چقدر تعداد ماشین های قرمز کم است. به نظرت ماشین های آبی زیادتر هستند یا قرمزها؟
– آره! اون ماشین شبیه ماشین خودمونه ولی ماشین ما تمیزتر هست؛ به نظرت چرا اونا ماشین شون رو نشستن؟ ( و بعد بحث به سمت این برود که در شستن ماشین نباید آب زیادی مصرف شود و من خودم ماشین را با یک سطل آب یک دستمال مرطوب تمیز کردم و … .)
– اوه اوه! اون ماشین قرمز چه تند می ره؛ این خیلی خطرناکه ممکنه تصادف کنه؛ پلیس ببیندش جریمه اش می کنه ( و بعد کشاندن بحث به ایمنی در همه محیط ها از جمله خانه و رعایت قانون در زندگی).
– من الان یه ماشین قرمز دیدم ولی تو حواست نبود، سمت چپت رو نگاه کن؛ می دونی چرا من دیدم ولی تو ندیدی؟ چون آدم باید موقع رانندگی حواسش به همه جا باشه؛ اصلاَ تو همه کارها باید حواس آدم جمع باشه.
– اون ماشین درسته قرمز نیست ولی منو یاد اولین ماشینی که داشتیم می اندازه، وقتی تو کوچولو بودی یکی از اونا داشتیم ( و بعد خاطراتی از آن ماشین).
3 – بازی با کلمات؛ مثلاً:
– پدر یا مادر سه کلمه به فرزندشان می دهند و او باید با آنها جمله بسازد. کلمات نباید مرتبط به هم باشند تا هم خلاقیت کودک در ارتباط دادن آنها به هم تقویت شود و هم گاه جملات خنده داری درست شود. و کلی بهانه برای گفت و گوهای بیشتر و خنده پیدا کنید.
کلمات می توانند از محیط هم گرفته شوند.
– پدر یا مادر کلمه ای می گویند و کودک با حرف آخر آن، کلمه جدیدی می گوید و پدر یا مادر باید با حرف آخر کلمه کودک، کلمه بسازند.
این بازی ها، علاوه بر این که دایره کلمات کودک را تقویت می کنند، زمینه گفت و گوی او و والدین را فراهم می نمایند. مثل بحث بر سر این که این کلمه را قبلاً گفته ای، یا شمارش تعداد کلماتی که هر کس گفته است یا از یک کلمه یاد خاطره یا قصه ای افتادن و … .
4 – با این ترافیک، حدس بزن چند دقیقه طول می کشد به چهار راه بعدی یا مغازه نانوایی سنگکی برسیم؟ 10 دقیقه؟ الان 6 دقیقه گذشته ولی خیلی فاصله داریم ها؟ نمی خوای حدست رو عوض کنی؟ من که فکر می کنم 8 دقیقه دیگه زمان می خواهیم (تمرین آشنایی با اصل زمان و محاسبه زمان ذهنی).
5 – درباره تبلیغات خیابانی حرف بزنیم: به نظرت منظور تبلیغ روی این بیلبورد چیه؟ پیتزا که ضرر داره ولی دارن تبلیغش می کنن! اگه تو بودی به جای این جمله که درباره تبلیغ بستی روی بیلبورد نوشته اند، چه جمله ای می نوشتی؟
6 – درباره کتابی که خوانده ایم یا فیلمی که دیده ایم یا خاطره ای مشخص با هم صحبت کنیم.
7 – دخترم/پسرم! راهنمای این مسیر تو باش و تو از حافظه ات یا از روی تابلوها بگو که باید کدام سمت برویم؟
8 – و هر موضوع دیگری که ما و فرزندان مان را به گفت و گو بکشد، از وضع هوای روزی که در ماشین هستیم تا نکته ای که در رادیو شنیدیم و … ؛ فقط کافی است به محیط دقت کنیم و با توجه به سن و روحیات فرزندمان موضوعاتی را پیدا کنیم و درباره اش حرف بزنیم.
یادمان باشد که کودکان ما از این که با ما حرف بزنند، واقعاً لذت می برند و این حرف زدن ها، هم باعث تغذیه روحی آنها می شود و هم از آثار آن همانند تقویت دایره واژگان، تقویت دقت محیطی و … بهره مند می شوند.
منبع: سواد زندگی