چگونه عزت نفس را در کودکان تقویت کنیم؟
موبنا – در واقع پیشداوری بر اساس منطق و واقعیت نیست، بلکه بر پایه مجموعه ای از فرضیات، مفاهیم نیمه درست و گمانه زنی ها شکل می گیرد و مبتنی بر تعمیم غلط و انعطاف ناپذیر است. بیشتر ما یاد گرفتیم که حقایق را به غلط تعمیم می دهیم؛ نه به دلیل بدخواهی یا تنفر، …
موبنا – در واقع پیشداوری بر اساس منطق و واقعیت نیست، بلکه بر پایه مجموعه ای از فرضیات، مفاهیم نیمه درست و گمانه زنی ها شکل می گیرد و مبتنی بر تعمیم غلط و انعطاف ناپذیر است. بیشتر ما یاد گرفتیم که حقایق را به غلط تعمیم می دهیم؛ نه به دلیل بدخواهی یا تنفر، بلکه به این دلیل که در اغلب موارد این کار آسان تر از درک تفاوت ها و پیچیدگی های واقعی دنیای اطرافمان است.
دکتر مینا پور فرخ، روانشناس با بیان اینکه پیشداوری حاصل تمایل طبیعی ما برای قالب بندی جهان به منظور معنا دادن به آن است، می گوید: این قالب ها گاه مبتنی بر واقعیت نیستند، بلکه بر اساس تجارب قبلی محدود ما که آن را درست و قطعی تلقی می کنیم، شکل می گیرد. هر یک از ما مسئولیم با تعصب و پیشداوری مقابله کنیم و می توانیم نقش قابل ملاحظه ای را در کاهش سطوح تبعیض در جامعه ایفا کنیم. رمز موفقیت در ارتباطات اجتماعی این است که بدون پیشداوری سعی در تقویت و تحکیم نگرش مثبت نسبت به سایرین کنیم و این نوع طرز تلقی باعث توسعه روابط اجتماعی خواهد شد.
عزت نفس سالم تر درگرو آن است که فرد چه احساسی در مورد خودش دارد و در مقابل ناکامی ها و شکست ها چه احساس و ارزیابی عاطفی نسبت به خودش خواهد داشت به الگوهای فکری وابسته است. اگر شخصی عادت به پیشداوری در مورد دیگران داشته باشد معمولاً در مورد خویشتن نیز همین رفتار را خواهد داشت. به عنوان مثال افرادی قبل از انجام کاری در ذهن خودشان، خود را شکست خورده تلقی می کنند و با جملاتی از قبیل «من نمی توانم» «من شکست خواهم خورد» و… در مورد خود پیشداوری های منفی دارند در حالی که افراد با عزت نفس بالا از پیشداوری و خود سرزنشی در موقعیت های مختلف پرهیز می کنند.
وی در ادامه بیان می کند: یکی از معروف ترین معماهای اخلاقی «کلبرگ» درباره مردی است به نام هانس که زنش در حال مردن است. هانس به اندازه کافی پول ندارد تا دارویی را که جان زنش را نجات می دهد تهیه کند. داروساز هم تخفیف نمی دهد و نمی پذیرد که پول را بعداً دریافت کند. از این رو هانس دارو را از داروخانه می دزدد. سؤال این است (که آیا هانس لازم بود این کار را بکند و چرا؟) سطح قضاوت اخلاقی بستگی دارد به ساخت یا نوع استدلالی که شخص به کار می برد، نه محتوای قضاوت. در صورتی که شخص بگوید که هانس کار درستی کرده یا اشتباه کرده در هر دو حالت می تواند در قضاوت اخلاقی نمره بالایی بیاورد، نمره ای که می آورد بستگی دارد به دلایلی که در مورد قضاوتش ارائه می دهد.
«کلبرگ» پس از تحلیل پاسخ به این معماها سه سطح قضاوت اخلاقی را معین کرد که هر یک به دو مرحله فرعی تقسیم می شوند که در اینجا به ذکر خلاصه ای از مراحل رشد اخلاقی او می پردازیم.
سطح اخلاقی پیش قراردادی (از 4 تا 10 سالگی)
در این سطح قضاوت اخلاقی کودکان بیشر مبتنی بر اجتناب از مجازات یا کسب پاداش است. از دید کودکان معیارهای اخلاقی از سوی دیگران تعیین می شوند و افراد باید برای گریز از مجازات یا کسب پاداش از آنها پیروی کنند.
این سطح شامل دو مرحله است. مرحله اول: اجتناب از مجازات؛ در این مرحله کودک برای گریز از مجازات از معیارهای اخلاقی دیگران تبعیت می کند و به انگیزه عمل فرد توجه چندانی ندارد بلکه بیشتر به پیامد آن فکر می کند. مرحله دوم: کسب پاداش؛ در این مرحله اطاعت از مقررات برای رسیدن به پاداش و نوعی سودجویی متقابل، معیار قضاوت اخلاقی است. کودکان عملی را اخلاقی می دانند که برای آنان فایده داشته باشد. به طور کلی می توان گفت که در سطح اخلاقی پیش عرف (پیش قراردادی) کودکان در مورد درست و نادرست بر حسب عواقب عمل قضاوت می کنند.
سطح اخلاقی قراردادی (از 10 تا 13 سالگی)
در این سطح افراد علاقه مندند که با اعمال خود دیگران را خشنود کنند، یعنی تحسین آنها را برانگیزند، بخصوص تحسین افرادی که از نظر آنها مهم هستند. در همین سطح آنها گرایش به اطاعت کامل از قوانین دارند. در این سطح، اطاعت از قوانین لزوماً برای اجتناب از مجازات یا کسب پاداش نیست، بلکه بیشتر دلیل آن حفظ نظم جامعه است.
این سطح نیز شامل دو مرحله است. مرحله اول: تحسین و تأیید از جانب دیگران؛ در این مرحله عملی که تأیید دیگران را به دنبال داشته باشد از نظر اخلاقی قابل دفاع است. افراد، بر خلاف سطح پیش عرف، به نیت اهمیت می دهند و نه به پیامد آن. مرحله دوم: حفظ نظم اجتماعی، اطاعت از قانون و انجام وظیفه؛ در این مرحله، هر عملی که مطابق با مقررات بوده و مورد تصویب مراجع قدرت باشد، از لحاظ اخلاقی قابل قبول است. در ضمن، هر انسان موظف است به تعهدات خود، به گونه ای که جامعه تعیین کرده است عمل کند. به طور کلی در سطح متعارف (قراردادی) تأکید بر روابط بین افراد و ارزش های اجتماعی است، این ها بر علایق شخصی مقدم است. در مرحله سوم ابتدا کودک سعی می کند که به چشم خودش و دیگران خوب جلوه کند.
سطح اخلاقی پس عرفی (مافوق قراردادی) از 13 سالگی به بعد
رسیدن به این سطح نشانه ای از رسیدن به اخلاق واقعی است. در این سطح، فرد برای نخستین بار متوجه می شود که ممکن است بین دو معیار پذیرفته شده اخلاقی تضاد وجود داشته باشد و او باید به نوعی آنها را برای خود حل و فصل کند. او ضمن اقرار به قوانین ممکن است از نارسایی بعضی از موارد قانونی نیز آگاه شده و دریابد که افراد دیگر ممکن است عقاید و ارزش های متفاوتی داشته باشند. درهمین سطح، فرد بعضی از اصول را در خود درونی کرده و به آنها پایبند شده است.
این سطح نیز دارای دو مرحله است. مرحله اول: اخلاق قراردادی؛ در این مرحله فرد به این واقعیت پی می برد که قوانین و مقررات نوعی قرارداد اجتماعی است که هدف عمده آن، تأمین خواسته های اکثریت و به حداکثر رساندن رفاه اجتماعی است. در حالی که در مرحله دوم در سطح اخلاقی 10 تا 13 سال، قدرت اعتبار قانون زیر سؤال می رود، در این مرحله ممکن است صحت و حقانیت بعضی قوانین مورد تردید قرار گیرد.
مرحله دوم: پایبندی به اصول و وجدان فردی؛ در این مرحله که آخرین و عالیترین مرحله رشد اخلاقی است، فرد بر اساس تعاریفی که موازین اخلاقی دارد، شخصاً اصولی را انتخاب کرده و در هر موقعیتی به آنها پایبند است. فرد عمدتاً قانون را به نوعی بیان خاستگاه همگان می بیند. در این مرحله اگر قانون با اصول انتخاب شده فرد مغایرت داشته باشد، وی از آن پیروی نخواهد کرد.
به طور کلی قضاوت های اخلاقی در این سطح بر اساس اصول انتزاعی گسترده ای قرار دارد به اصولی که قابل قبول است چون فی نفسه درست است نه اینکه چون جامعه آن را درست می داند. غالب بزرگسالان در مرحله 3 یا 4 از سلسله مراتب «کلبرگ» هستند. هرچند که در اواخر دوران نوجوانی و در دوران دانشکده تعداد افراد بیشتری به این مرحله می رسند ولی درصد کمی از این جمعیت به این مرحله خواهند رسید.
منبع:روزنامه ایران