جواب منفی بدون مشكل
حتی زحمت جواب «آري» و «بلي» از جواب منفي به دليل سه حرفي بودن آنها، بيشتر است. ولي آيا جنبه تخريبي جواب منفي هم سنگ با وجه سازنده جواب مثبت است؟ من قصد ندارم در مقوله شجاعت «نه» گفتن به بحث بپردازم، نه، كه خود مساله مهمي است و مجال ديگري را ميطلبد. در اين …
حتی زحمت جواب «آري» و «بلي» از جواب منفي به دليل سه حرفي بودن آنها، بيشتر است. ولي آيا جنبه تخريبي جواب منفي هم سنگ با وجه سازنده جواب مثبت است؟ من قصد ندارم در مقوله شجاعت «نه» گفتن به بحث بپردازم، نه، كه خود مساله مهمي است و مجال ديگري را ميطلبد. در اين زمان قصد دارم مهارتي مهم را بيان كنم كه در بسياري از مواقع ميتواند ما را از مخمصه جواب منفي خارج كرده و ضمن مخالفتتان با خواسته شخص مقابل، پيروزمندانه از ميدان خارج گرداند.
تاثير جواب منفي و بهطور مستقيم
فرض كنيم كه نوجواني از ناحيه پا دچار نقصان است و به راحتي قادر به راه رفتن و دويدن نيست و از طرفي همان نوجوان علاقهاي وافر به دويدن دارد و در آرزوي قهرماني، حاضر است كه در هر مسابقهاي شركت كند. حال در فرصتي كه براي مسابقهاي پيش آمده است خود را آماده مبارزه كرده و سوال مينمايد كه «آيا سرعت من در دويدن خوب است؟ و ميتوانم در مسابقه مدرسه برنده شوم؟ آيا ميتوانم جايزه اول را به دست آورم و در سكوي قهرماني بايستم؟». جواب وي كاملا روشن است و همه ميتوانند جواب مشخص را به او بدهند؛ جوابهايي همانند «معلوم است كه نميتواني مسابقه بدهي» يا «آدمي كه پايش ناقص است كه نميتواند در مسابقه موفق بشود» يا «خودت باورت ميشود كه بتواني مسابقه بدهي» و دهها جواب مشابه كه هر يك براي ترور شخصيت به تنهايي كافي است. اينگونه جواب ها، جواب منفي به سوال بهطور مستقيم است و البته در مثال مورد نظر ما هم ممكن است مطابق حقيقت باشد، ليكن واقعيتي را نيز بايد در نظر گرفت كه اينگونه پاسخهاي مستقيم، تحقير، نااميدي و كوچك شمردن شخصيت را ثمر خواهد داشت. در اينگونه جوابها نقص و ناتواني به رخ كشيده ميشود و صدمات روحي و رواني را به بار خواهد آورد. بهويژه نسبت به نوجوانان و جوانان كه در سنين مخصوص خود نيازمند حمايت و پشتيباني هستند؛ سرزنش و تحقير به منزله عاملي موثر جهت تخريب شخصيت ايشان تلقي ميشود. در دوران رشد و نوجواني، بيشترين عاملي كه در شكوفايي استعدادها موثر ميافتد، اميدواري در استفاده حداكثري از تواناييها و قدرتهاي جسمي و روحي است. موارد زير از پيامدهاي كوچك شمردن شخصيت است: 1- اعتماد به نفس مورد حمله قرار ميگيرد و شخص در صورت عدم مقاومت، اعتماد به نفس خود را از دست خواهد داد. 2- شخصيت فرد در معرض كوچك شماري و ناتواني قرار ميگيرد و در نتيجه نكوداشتي كه هر فرد جهت رشد و بالندگي از خود دارد، از بين رفته و ضعف پنداري را حاصل خواهد كرد. 3- خود كم بيني و در نتيجه شك و ترديد در انجام هر عملي بر فرد اعمال خواهد شد و شخص در تصميمگيري امور توان لازم را نخواهد داشت. 4- نااميدي و كاهلي در آموزش و تربيتپذيري در فرد به وجود ميآيد و آينده هر آموزشي را ناپايان و بينتيجه ميانگارد.
الگوگيري از عملكرد پيامبر (ص)
جهت جلوگيري از صدمات مذكور شايسته است قسمتي از سيره نبوي را مرور كنيم و از نحوه زندگاني پيامبر اعظم (ص) كه در عمل بهترين پاسخگويي را آموزش ميدهند درس سبك زندگي متعالي را براي خود الگوسازي نماييم. در بخشي از حديث كساء آمده است كه جابر بن عبدا… انصاري از فاطمه عليهاسلام روايت ميكند كه فرمود: يك روز پدرم رسول خدا نزد من آمد. سپس فرزندانم حسن و حسين و بعد اميرالمومنين علي وارد شدند. همه در زير يك عبا جمع شديم. پدرم دو طرف عبا را گرفت و با دست راست به آسمان اشاره كرد و عرضه داشت:<پروردگارا! اينها اهل بيت و نزديكان من هستند؛ … پروردگارا! صلوات و بركات و رحمت و آمرزش و رضايت خود را بر من و بر اينها فرو فرست و آنها را از هرگونه رجس و پليدي پاك و مطهر گردان. >ام سلمه -همسر پيامبر كه در تاريخ از وي به نيكي و سلامت نفس ياد ميشود- كه شاهد اين ماجرا بود آرزو ميداشت كه مشمول اين طهارت و پاكي شودلذا از رسول خدا (ص) پرسيد: «آيا من نيز در اين مجموعه داخل و مشمول آيه تطهير هستم؟ حضرت فرمود: تو بر مكانت و منزلت خود هستي، تو بر خير هستي.» لازم است پيرامون جواب پيامبر (ص) بهام سلمه كه مطلب مورد نظر ما است، كنكاشي انجام گيرد. اول- به يقينم سلمه مشمول افراد اهل عصمت نيست و جواب پيامبر (ص) هم در جواب سوال وي، جوابي مثبت مبني بر شامل شدن وي در زمره اهل كساء نيست. اهل حديث از جواب پيامبر، برداشتي بر تاييد نداشتهاند. دوم- پيامبر (ص) ميتوانستند جوابم سلمه را بهطور مستقيم با عبارتي منفي پاسخ دهند؛ مثلا بفرمايند: «نه تو مشمول آيه تطهير نميشوي.» ليكن پيامبر (ص) پاسخ منفي خود را در قالب جملهاي مثبت ادا كردند و فرمودند: «أنتِ علي مكانكِ وإنكِ علي خيرٍ». با توجه به شخصيتام سلمه و مهرباني پيامبر (ص)، در اين پاسخ اهدافي نهفته است كه در صورت جواب منفي، هيچگاه اين اهداف حاصل نميگرديد:
1- پيامبر (ص) جايگاهام سلمه را به وي يادآوري ميفرمايند و همين يادآوري، موجب نكوداشت شخصيتام سلمه در درون وي ميگردد.
2- پيامبر (ص) با عبارتي كه پاسخ دادند، جايگاه و منزلتم سلمه را در تاريخ به ثبت ميرسانند و با اين جمله به ديگران ميفهمانند كهام سلمه گذشته از منزلت همسري پيامبر، بر راه راست بوده و منشأ خير و پاكي بودهاند.
3- پيامبر (ص) محدوده شخصيتيام سلمه را مشخص فرمودند و اينكه وي نبايد خود را با اهل بيت يكسان بداند. و منزلت اهل بيت عليهم السلام منزلتي منحصر به فرد است و مختص به افراد معيني است.
4- پيامبر (ص) با ذكر منزلتام سلمه، در وي ايجاد اعتماد به نفس نموده و او را در استواري و پايداري در مسير حركت به سوي زندگي صحيح تشويق مينمايد.
5- پيامبر (ص) نه تنها ناراحتيم سلمه را فراهم نكردند بلكه با روشن كردن منزلت وي، شادي را به او هديه نمودند. با نكات به ذكر آمده و با الگوگيري از عمل پيامبر (ص) درس والاي پاسخگويي جهت به دست آوردن اهداف ضمني به جامعه هديه ميشود و در قالب كلمات ميتوان ضمن ارائه پاسخ منفي، پاسخي مثبت و با محتوايي سازنده را تدارك ديد. طبيعت همه انسانها چنين است كه در صورت شنيدن جواب منفي آن هم بهطور مستقيم، جبهه ميگيرند و شايد دچار لجاجت شوند و در اشتباه خود اصرار ورزند. پيامبر به ما ميآموزند كه با شناخت استعدادها و تواناييهاي افراد ميتوان پاسخ منفي را با روكشي مثبت به پاسخي مثبت تبديل كرد و در آن ارزشهاي فرد را به وي يادآوري و او را در جهت حركت صحيح تشويق نمود. براساس آموزه پيامبر رحمت (ص)، بايد موقعيت تهديد را به فرصتي جهت ايجاد اعتماد به نفس، بيان استعدادها، شناساندن توان و قدرت در انجام امور بهينه تبديل كرد و از كلام زيان بار دوري جست.
179/