یک نهضت هم بر ای کار آفر ینی
فرشيد اسحاقي: همزمان با طرح این موضوعات، آسیبها و مشکلات اجتماعی پرشماری نیز دامنگیر حوزه زنان بوده که با توجه به ریشههای اقتصادی نیازمند تصمیم گیریهای جدی از سوی زنان برای حضور پر رنگتر در جامعه است. ازاینرو پای صحبت با «سهیلا جلودارزاده» نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و از فعالین حوزه کار و اجتماع …
فرشيد اسحاقي: همزمان با طرح این موضوعات، آسیبها و مشکلات اجتماعی پرشماری نیز دامنگیر حوزه زنان بوده که با توجه به ریشههای اقتصادی نیازمند تصمیم گیریهای جدی از سوی زنان برای حضور پر رنگتر در جامعه است. ازاینرو پای صحبت با «سهیلا جلودارزاده» نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و از فعالین حوزه کار و اجتماع نشستیم تا عوامل و زمینههای حضور زنان در عرصههای کار و اجتماعی بررسی شود. صحبت ابتدا از موضوع مهم کارآفرینی و لزوم تشکیل نهضتی فراگیر برای آن آغاز شد و تا بحث سهم ۳۰ درصدی زنان در مجلس ادامه یافت. ماحصل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
در بحث کارآفرینی عنوان کردید که باید نهضت زنان برای کارآفرینی شروع شود. برنامه اصلی نهضت کارآفرینی چیست؟ قرار است در این نهضت چه اتفاقی بیفتد؟
آنچه ما به عنوان نهضت کار آفرینی به آن فکر میکنیم، هدفمان همه زنان و مردانی است که در این کشور معتقدند تحقق اقتصاد مقاومتی، سند چشم انداز ۱۴۰۴ و برنامههای ۵ ساله در گروی ایجاد نهضت کارآفرینی است. نهضت کارآفرینی در درجه اول به همکاری گسترده آحاد ملت اشاره میکند. وقتی میگوییم آحاد ملت شامل بخش خصوصی، بخش دولتی، بخش سازمانهای مردم نهاد و بخشهای علمی است که تولید علم برای توسعه میکند. منتها در این چهار بخش ممکن است متناسب با درکی که از شرایط داخل اقتصادی دارند، میزان مشارکتشان در حال حاضر کم یا زیاد باشد و این مشارکت لازم است که جنبه متعادل داشته باشد. از آنجایی که این فضا قبلا به وجود آمده اما در یک شرایط ۱۰ ساله شرایط و تعادل به هم خورده است اکنون باید با یک فشار اجتماعی یا یک نهضت اجتماعی، یک حرکت آرام و معقول مردمی ایجاد شده و فضا را تغییر دهد. باید توجه دست اندرکاران به این مسئله جلب شود که باید برنامه ریزی و بسترسازی برای توسعه فضای کار آفرینی در کشور شود. نهضت کارآفرینی اکنون مانند مجسمه سازی است که دست و پا را میسازد اما همه هیکل مشخص نیست و باید بقیه عناصر هم وارد شود. در نهضت کارآفرینی مهمترین عنصر مردم اعم ازبخش خصوصی، صنعت، معدن و تجارت، بخش خصوصی فرهنگی و… است که در این شرایط هر کسی میتواند اقدام کند. یعنی در یک حرکت اجتماعی بزرگ که قرار است کار بزرگی انجام شود، هر کس هر کاری که میتواند انجام دهد. اگر فردی صنعتگر بخش خصوصی است، شروع به توسعه کار خود برای ایجاد کار و شغل در جهت رونق اقتصادی کند، اگر کارگر است، بیشتر کار کند و شرایط بهتری را برای رونق اقتصادی ایجاد کند و در نهایت جریان مردمی در اینجا شکل گیرد. اگر بخواهیم به رونق اقتصادی برسیم در حال حاضر همه باید تمرکز روی ایجاد کار و شغل داشته باشند و دولت نیز در این میان باید برنامه ریزی و بسترسازی کند تا تراکم رعایت شده و تعادل حفظ شود.
اگر نهضت کارآفرینی شکل بگیرد و بتواند در لایههای مختلف جامعه سرمایههای خرد را جذب کند وخود مردم بتوانند کارآفرینی کنند، چقدر میتوانند در کاهش آسیبهای اجتماعی تاثیربگذارند. به طور کلی نگاه به زمینههای بروز آسیبهای اجتماعی مخصوصا در حوزه زنان چگونه است و بیکاری یا نداشتن شغل و کار مناسب چه قدر میتواند در این قضیه تاثیرگذار باشد؟
در آموزههای دینی ما مطرح است که بیکاری فساد به همراه دارد و اگر جامعه بخواهد اقدام فرهنگی داشته باشد، برای کاهش میزان فساد در بخشهای مختلف اعم از فرهنگی، اقتصادی و سیاسی باید در کاهش بیکاری تلاش کند و این کار است که میتواند همه را به دنبال یک هدف مقدس تربیت کند. باید توجه داشته باشیم اگر میلیاردها تومان بودجه صرف کنیم برای ترویج فرهنگ اسلامی، نمیتواند آنقدر اثر داشته باشد که یک کار فرمای مومن در محیط کارش شرایط عادلانه ایجاد کرده و دنبال کارآفرینی باشد. اگر نهضت کارآفرینی ایجاد کنیم غرور ملی و اعتماد به نفس شکل میگیرد و بسیاری از مشکلات اجتماعی را برطرف میکند. متاسفانه به این دلیل که نتوانستیم این توسعه اجتماعی را ایجاد کنیم، گروهی از مردم دچار خودباختگی و شیفتگی نسبت به کشورهای دیگر شدهاند. زمانی که کارگرهای شرکت نفت وارد محیط کارشان شوند احساس اعتماد به نفس شدیدی ناشی از اهمیت داشتن خواهند داشت و اکنون باید دوباره این احساس را احیا کنیم. بهطور قطع لباس برای افراد امتیاز نیست ولی اثری که روی هویت بخشی میگذارد روی فرد غیرقابلانکار است، ازطرف دیگر محیط کار یا پست و مقام اجتماعی همان حالت لباس برای افراد را دارد که به افرادی انرژی میدهد و ما باید در جامعه تلاش کنیم این شرایط را به مردم به عنوان حداقلها برای زندگی کردن فراهم کنیم.
سهم زنان به عنوان نیمی از جامعه ایرانی در این قضیه چقدر میتواند باشد؟ اگر توجه کنید خروجی دانشگاههای ما و فارغ التحصیلهایی که سالانه از دانشگاههای مختلف خارج میشوند ۶۵ درصد خانمها و دخترها هستند اما از آن طرف هم سهمشان در فرصتهای شغلی شاید کمتر از ۲۵ درصد باشد. در این شرایط زنان چگونه میتوانند نقش آفرینی کنند؟
اعتقاد دارم که در دوره جدید، حیات اجتماعی و رشد اقتصادی را خوب طراحی نکردیم چرا که ما طراح جامعه نوین نیستیم و ما در این طراحی سیستم حضور نداشتیم. ما قبلا سیستم ایرانی داشتیم که در آن زن نقش سنتی داشت، این نقش سنتی هم مادری، هم همسری و هم مدیریت خانواده بود که در تربیت فرزندانش برای کارکردن و ورود به اجتماع نقش داشت. در این نقش، زن خودش در خانه صنعتی را انجام میداد و در تقویت و حمایت همسرش برای پیشرفت نقش داشت. خودش تولید کننده بود یعنی به وسیله این تولیدش استقلال مالی پیدا میکرد و هم شخصیتش در خانواده حفظ میشد ولی در دنیای مدرن آن ویژگیای که به زن اجازه میداد خودش نان آور خودش بوده و نیروی رشد یافته باشد را از او گرفتیم و این مشکلاتی را برای زنان ایجاد کرد. بعد از انقلاب باورهای بعضی دوستان میگفت که زن باید مادری کند اما شهرنشینی سبب شد تا این نقش از زن گرفته شده و مقدماتی که برای زندگی غربگونه فراهم شود و در نتیجه اکنون دچار عدم توازن انرژی زنانه در جامعه هستیم.
فکر میکنید این مشکل بیشتر برمیگردد به باورهای اجتماعی دولتمردان یا نگاه مردسالارانهای که در جامعه وجود دارد؟ یا اینکه برمی گردد به باورهایی که خود زنان دارند و هنوز زنان نتوانستهاند توانمندیها و نقش خودشان را در عرصههای اجتماعی ورود پیدا کنند؟
هر دوی این موضوعات تاثیر دارد چراکه سیاستگذاران و تصمیم گیران مردانی هستند که از زن تجربه شخصی وخانوادگی خودشان را دارند و از سویی در مراحل و محافل سیاستگذاری زنان، زنانی که تجربه اجتماعی دارند و صاحب اندیشه هستند میتوانند مدیریت و معماری کنند در سازمان فرهنگ اجتماع حضور ندارند. اکنون مردانی هستند که اطلاع کمی نسبت به موضوعات زنان داشته و حتی در طراحی یک نظام اجتماعی ضعف دارند. خیلی وقتها به هم ریختگیها و نابسامانیهای اجتماعی را همین مدیران ضعیف و ناآشنا با جامعه و زنان طراحی کردند وگرنه ما اینقدر معتاد و کارتن خواب زن یا حتی مرد نداشتیم چراکه اينها – کارتن خوابی و اعتیاد – ویژگیهای ذاتی این افراد نیست. اکنون شاهدیم که یک صاحب نظر روانشناس روی بدترین معتادها وقت میگذارد وآنها انسانهای کاملا اجتماعی و مدنی میشوند! پس آسیبهای اجتماعی ضعف اشخاص نبوده بلکه ضعف مدیریتی بوده که افراد به این ورطهها میافتند و در این شرایط باید نظام مدیریتی از فرهنگ اجتماعی غنی شود تا بتوان با چنین مشکلاتی برخورد صحیح کرد.
یکی از موضوعاتی که در دو سال گذشته با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید در حوزه زنان مطرح شد، بحث حضور ۳۰ درصدی زنان در انتخابات مجلس بود و تشکیل کمپینهای تغییر چهره مردانه مجلس با هدف حضور بیشتر زنان درمجلس. در مرحله اول و بحث ثبت نام انتخابات با رشد چشمگیر ثبت نام زنان مواجه بودیم فکر میکنید این موضوع به دلیل تبلیغاتی بود که در این زمینه صورت گرفت یا اینکه زمینههای بلوغ اجتماعی باعث شد زنان در بحث ثبتنام مجلس حضوری فعال داشته باشند؟
اکنون هیچ زنی را پیدا نمیکنید که از شرایط محدود کردن زنان برای مشارکت اجتماعی راضی باشد و همه زنان خواستار افزایش مشارکت در اداره امور جامعه هستند. اکنون که بحث سهم ۳۰ درصدی زنان مطرح شده آنها این را برای قدرتطلبی نمیخواهند بلکه به دنبال جامعه معتدل هستند که در آن زنان احساس امید کرده و شرایط رشد داشته باشند. اگر یک فرد اعم از زن یا مرد رشد نداشته باشد، قطعا در زندگی شرایط مطلوبی نخواهد داشت. عدم موفقیت، عدم محبوبیت و عدممقبولیت برای افراد بیماری زاست و در روح و روان و جسم افراد اثر میگذارد. در حال حاضر زنان از این شرایط رنج میبرند چون به سختی پیشرفت میکنند. همه میگویند زنان در عرصههای مختلف با هم رقابت میکنند در حالی که اینگونه نیست بلکه عصبانیت از موانعی است که در مسیر پیشرفت قرار دارد و نمیتوانند سرکسی خالی کنند. مشارکت ۳۰ درصدی زنان در سطح سیاستگذاری باعث میشود سیاستهای بنیانکن روح و روان زن به تصویب نرسد و شرایط رشد آنها فراهم شود. مشارکت ۳۰ درصدی زنان در مدیریت اجرایی کشور باعث میشود تا زنان با دست پاکی و دقت نظر عامل سلامت سیستم باشند. ما الان دو ونیم میلیون زن سرپرست خانوار داریم که بیکار و بدون هیچ درآمدی هستند و این مشارکت ۳۰ درصدی به آنهااین امکان را میدهد که از کارآفرینی مناسب و سیاستهای حمایتی خاص و درآمد ناشی از اشتغالشان استفاده کنند.
اینجا صحبت روی باور اجتماعی برای حضور زنان است. فکر میکنید در بطن جامعه این باور به وجود آمده که زنان میتوانند تصمیم گیران خوبی باشند؟
در مورد باور مردم بنده اعتقاد ندارم که زن را باور نکردهاند. خود من وقتی برای انتخابات مجلس ششم کاندیدا شدم، نفر هفتم لیست شدم و از طرف دیگر در دورانی که در مجلس حضور داشتم، عضو هیات رئیسه مجلس شدم. در مجلسی که همهاش هم اصلاح طلب نبود برای هیات رئیسه رای آوردم. این یک نشانه از باور برای حضور زنان در عرصههای تصمیم گیری است. اکنون خانمهای کارخانه دار هستند که ۵ هزار مرد برایشان کار میکنند و مشکلی ندارند. جامعه فعلی ایران حضور زنان را به عنوان عناصر تاثیر گذار پذیرفته است و باید به سمتی برویم که این پذیرش در عمل و در عرصههای مختلف نیز دیده شود. اکنون با سالهای گذشته انقلاب بسیار فرق کردهایم. آن زمان که زنان و مردان را در بخشهای اداری کارخانهها جدا میکردند یا یک پنجره کوچک میزدند مقابل ارباب رجوع مرد و از لای پنجره نامه اداری به زنان میداد کاملا متفاوت شده است. البته آن زمان حضرت امام به عنوان معمار و بنیانگذار جمهوری اسلامی این را قبول نداشتند، به خاطر همین بود که وقتی در دانشگاهها میخواستند دیوار بگذارند، امام گفتند شبانه دیوار را خراب کنید چون این روش اسلامی نیست. به همین خاطر طرح مباحثی چون سهم ۳۰ درصدی زنان در مجلس و اداره جامعه با توجه به باور جامعه منطقی است و معتقدم به زودی در یک یا دو دوره آینده مجلس مجبور خواهد شد که سهمیه را برای زنان اعمال کند، چراکه در غیراینصورت زنان روز به روز فقیرتر میشوند و در احزاب هم به خاطر ریسک بالایی که دارند کمتر حضور پیدا میکنند و در این شرایط نیازمند وجود قوانینی برای افزایش حضور زنان خواهیم بود.
179/