بزرگترین اشتباه احمدی نژاد چه بود؟|نه اصلاح طلبم نه اصولگرا!

بزرگترین اشتباه اصلی احمدی‌نژاد این بود که احساس کرد نه به اصلاح‌طلبان وابستگی دارد نه به اصولگرایان. او گفت من حزبی ندارم، خودم آمدم و مملکت را اداره می‌کنم. اگرچه با سکوی اصولگرایان پرواز کرد، اما خود او به آنان ضربه زد و خیال می‌کرد، می‌تواند جریان سومی ایجاد کند.  دستیار ویژه رئیس جمهور، با …

بزرگترین اشتباه اصلی احمدی‌نژاد این بود که احساس کرد نه به اصلاح‌طلبان وابستگی دارد نه به اصولگرایان. او گفت من حزبی ندارم، خودم آمدم و مملکت را اداره می‌کنم. اگرچه با سکوی اصولگرایان پرواز کرد، اما خود او به آنان ضربه زد و خیال می‌کرد، می‌تواند جریان سومی ایجاد کند.

 دستیار ویژه رئیس جمهور، با اعلام برائت از شعار”نه غزه نه لبنان” گفت: سران آنهایی که این شعار را سر دادند به این شعار اعتقاد نداشتند و در دولت اصلاحات بیشترین کمک ها به لبنان و سوریه انجام شد.

بخشهایی از سخنان حجت الاسلام والمسلمین علی یونسی:

-متاسفانه بین ما یک بداخلاقی نفوذ کرد که این مسئله از لحاظ تبارشناسی، ریشه در کمونیست‌ها داردبه کمونیست ها که در جریان مبارزات سیاسی قبل از انقلاب با آنان مواجهه داشتیم مدام طعنه می‌زدیم که هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند و ما همواره بر این اصل اخلاقی تکیه کردیم و به آن نیز افتخار می‌ کنیم که اسلام اجازه نداده است هدف، وسیله را توجیه کند. لذا با استناد و تیکه بر همین اصل اسلامی بود که در جریان نهضت اسلامی هیچگونه تروری چه ترور فیزیکی، اخلاقی یا اقتصادی صورت نگرفت. اما متاسفانه کمونیست‌ها که به نیمه مسلمان‌ها و یا شبه مسلمان‌ها یعنی مجاهدین خلق نفوذ کردند ترور را به عنوان یک تئوری پذیرفتند و از آن برای رسیدن به اهداف خود بهره بردند.

-هنوز هم این تئوری در داخل سازمان مجاهدین خلق وجود دارد و از شیوه‌های نامشروع غیراخلاقی همچون شکنجه و ترور استفاده می‌کنند. در پادگان اشرف حتی خیلی از افراد داخلی خود را به صرف اینکه به آنان شک کردند، با شیوه‌های بدی کشتند و متاسفانه این نوع بدرفتاری و بداخلاقی در جامعه ما نیز نفوذ کرد و در تقویم‌های سیاسی ما اخلاق کمرنگ شد. امروز تحمل و بردباری انقلابیون کم شده است.

-ما باید برگردیم به ۲۲ بهمن و پیام اصلی امام. ما باید همگی زیر چتر ولایت فقیه باشیم و هیچ کس حق ندارد ولایت فقیه را از آن خود بداند. ولایت فقیه و قانون اساسی ارزش‌هایی هستند که ملت ایران آفریده و برای همین است که هیچ نهاد، ارگان، شخص یا حزبی حق ندارد آن را محدود به یک گروه خاص کند. این ارزش ها برای همه است؛ مادامی که برای همه باشد، می‌توانیم پیش رویم. الان بعضی جناح‌ها خود را انقلابی و بقیه را خارج از انقلاب می‌دانند. اشتباه می‌کنند این بزرگترین ضربه را به جمهوری اسلامی می‌زند که بخش عظیمی از این مملکت را خارج از انقلاب بدانیم. اختلاف سلیقه و اختلاف سیاسی بوده و لازم است باشد.

-بزرگترین اشتباه اصلی احمدی‌نژاد این بود که احساس کرد نه به اصلاح‌طلبان وابستگی دارد نه به اصولگرایان. او گفت من حزبی ندارم، خودم آمدم و مملکت را اداره می‌کنم. اگرچه با سکوی اصولگرایان پرواز کرد، اما خود او به آنان ضربه زد و خیال می‌کرد، می‌تواند جریان سومی ایجاد کند.

– امکان خلق جریان سوم در جامعه ما وجود ندارد، به مصلحت هم نیست که ایجاد شود و هیچ کس هم نمی‌تواند چنین کاری کند امکان خلق جریان سوم در جامعه ما وجود ندارد، به مصلحت هم نیست که ایجاد شود و هیچ کس هم نمی‌تواند چنین کاری کند. ما یک تقسیم‌بندی طبیعی تاریخی داریم که از اول انقلاب بوده است و هر روز هم یک اسمی دارد. این تقسیم‌بندی در مشروطه هم بوده و آینده هم خواهد بود.

-توزیع پول به عنوان یارانه، فساد، بیکاری و بی‌مسئولیتی می‌آورد. یک کشاورزی که زحمت می‌کشید، ما به جای اینکه وسیله در اختیارش بگذاریم، به آن پول دادیم. ما باید به آن روستایی ابزار کار می‌دادیم تا تولید بیشتر کند. نه اینکه پول نقد بدهیم بیاید بازار جنس بخرد. این کارها در کوتاه مدت، محبوبیت می‌آورد اما در دراز مدت به اقتصاد ما لطمه می‌زند و نه تنها این دولت، بلکه‌ دولت‌های دیگر هم نمی‌توانند این یارانه را قطع کنند. اقتصاد کشور از یارانه ها ضربه اساسی خورد؛ ضربه ای که موجب شد بخش مولد ما کارایی‌اش را از دست بدهد. اینکه ما باید فقر را از بین ببریم، درست است. مهم‌ترین رسالت دولت، از بین بردن فقر است اما از راه تولید نه واردات. اینکه ما نفت را بفروشیم، جنس را از چین بیاوریم، تنها بازار چین را آباد کرده‌ایم.

-دولت نمی‌تواند به این راحتی کاری کند. رئیس‌جمهور گفتند سنگی بیفتد در چاه، صد نفر نمی‌توانند آنرا بیرون بیاورند، به این راحتی نمی‌شود کار کرد. امروز دولت و مجلس به دنبال پیدا کردن راهکاری برای این موضوع هستند. با توزیع پول هم اقتصاد آسیب دید و هم عزت و کرامت ملی ما. با یارانه های نقدی کشور ما آسیب دیده و به این راحتی قابل جبران نیست. من نمی‌خواهم روضه گذشته را بخوانم. اما متاسفم بعضی از روحانیون به جای اینکه ابراز تاسف کنند، بیایند بگویند مردم شبانه‌روز به جای سه نوبت، یک نوبت غذا بخورند کافی است، جای تعجب دارد.

-متاسفانه در اسلامیت به صورت ظاهری موفق بوده‌ایم و توانسته‌ایم جلوه‌ها و ظواهر اسلام را نشان دهیم اما در ایجاد فهم و عمق اسلام و اخلاق اسلامی موفق نبوده‌ایم. به دلیل سیاسی کردن اسلام بود. اسلام را نباید سیاسی کنیم بلکه باید سیاست را اسلامی کنیم. سیاست اسلامی را اجرا کردن درست همان چیزی است که امام(ره) می‌خواست و رهبری نیز بر آن تاکید دارند.

-اسلام سیاسی آن است که یک جناح می‌گوید آنچه که من می‌گویم اسلامی است، آنچه دیگران می‌گویند غیراسلامی. اگر اسلام، عدالت و قرآن سیاسی شد، مطمئن باشید از اعتبار می‌افتد. البته فهم مردم از اسلام و حفظ شعارهای اسلامی خوب انجام شده اما در بخش‌هایی از اسلام مانند اخلاق اسلامی، بد عمل کرده‌ایم.

-در حوزه جمهوریت هم عده‌ای تلاش می‌کنند، جمهوریت را کمرنگ کنند. برای این کار ممکن است استدلال شرعی و سیاسی هم بیاورند و اگر چنانچه سد قوی رهبری نبود، مسلماً آنان اسلام استبداد را حاکم کرده بودند.

-در حوزه جمهوریت عده‌ای تلاش می‌کنند، جمهوریت را کمرنگ کنند و اگر چنانچه سد قوی رهبری نبود، مسلماً آنان اسلام استبداد را حاکم و جایگزین مردم سالاری دینی کرده بودندمردم‌سالاری دینی که رهبری بر آن تاکید دارد، تز مقابل حکومت اسلامی است. عده‌ای از روحانیون اعتقادی به تفکیک قوا ندارند و حقی برای مردم قائل نیستند. آنها می‌گویند تمام حق از آن خداست و مردم وظیفه اطاعت دارند. این نوع حکومت برخلاف سخنان موکد امام علی (ع) در نهج‌البلاغه است. امام علی(ع) در نامه‌های مکرری که به معاویه دارند، بر حمایت مردم تاکید دارند. می‌گویند اگر چنانچه این هجوم مردم نبود، من ارزشی برای حکومت قائل نبودم و حکومت موقعی ارزش دارد که بشود به مردم خدمت کرد و ارزش حکومت به عدالتش است. قداست حکومت به محتوای آن است. به عدالت و جهت آن است، نه به صرف نفس حکومت.

-مقدس بودن حکومت جمهوری اسلامی به خاطر محتوای آن است و نه راهش. عده‌ای که برخی از جریان‌های سیاسی را در کشور هدایت می‌کنند معتقد به ضرورت رای مردم نیستند و رای مردم را حق‌الناس نمی‌دانند. اینکه رهبری برای اولین بار آمدند این موضوع را تاکید کردند، می‌خواستند این ذهنیت را ایجاد کنند که مردم حق دارند و کسی حق ندارد این حق را از آنان بگیرد.

-چطور مردم مالک اموالشان هستند و کسی حق ندارد به مال آنها تعرض کند، رای هم، حق آنان است یعنی رای حق‌الناس است نه حق‌ الله و هیچ کس حق ندارد در آن کوچکترین طمعی کند. این نگاه متاسفانه در دهه اول ضعیف بود و در دهه بعد نیز عده‌ای تلاش کردند که نگاه عدم ضرورت جمهوریت را ترویج و آموزش دهند و در بعضی نهادها تقویت کنند که امروز مقابله با آن کار سختی شده است.خود انتخابات بهترین دلیل بر ضرورت جمهوریت است. آنها می‌گویند انتخابات لازم نیست.

-منافع ما و هم امنیت ملی ما خلاصه در مرزهای جغرافیای رسمی نیست. بخش زیادی از منافع و امنیت ما در کشورهای دیگر است. هیچ کشوری نمی‌تواند مرزها را دور خود ببندند و بگوید ما به جایی کار نداریم. منافع ما در لبنان است، در عراق است، در فلسطین است؛ امنیت ما در آنجا است و ما بین منافع ایران و منافع غزه و لبنان تضادی نمی‌بینیم.

-منافع ما در لبنان است، در عراق است، در فلسطین است؛ امنیت ما در آنجا است و ما بین منافع ایران و منافع غزه و لبنان تضادی نمی‌بینیم با آنهایی که در این زمینه سئوال دارند، می‌توانیم بحث کارشناسی کنیم. ما نمی‌توانیم امنیت خود را حفظ کنیم اگر در عراق امنیت نباشد. ما نمی‌توانیم با مواد مخدر مبارزه کنیم مادامی که در افغانستان مواد مخدر تولید شود. ما باید منافع خودمان را در این کشورها دنبال کنیم. همچنان که آمریکا آمده است منافع خود را در ژاپن و خاورمیانه دنبال می‌کند ما هم منافع خود را در جای دیگر دنبال می‌کنیم.

-بنابراین اینکه بگوییم ما به این کشورها کار نداریم، اشتباه است و همان‌هایی که این شعار را سر می دادند، سران‌شان این حرف را قبول ندارند و در زمان خودشان به گونه ای دیگر عمل می‌کردند. مثلا در زمان خاتمی بیشترین کمک ها به سوریه و لبنان انجام گرفت و من خودم بیشترین کمک‌ها را به دستور وی انجام دادم، از استقرار سیستم‌های امنیتی گرفته تا کمک های آموزشی. بنابراین هر دولتی چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا، باید منافع جمهوری اسلامی را دنبال کند. چرا که در اینجا تصمیمات شورای عالی امنیت ملی است که به تائید عالی‌ترین مقام می‌رسد و بر همان اساس ما منافع‌مان را دنبال می‌کنیم.

-بیشترین کمکهای ایران به سوریه و لبنان در زمان اصلاحات انجام شد؛ من خودم بیشترین کمک‌ها را به دستور آقای خاتمی انجام دادم، از استقرار سیستم‌های امنیتی گرفته تا کمک های آموزشیاما آن شعار، شعار مردم نبود. آن شعار، شعار ضد انقلاب بود که بین مردم رواج دادند و عده‌ کمی نیز این شعار را سر دادند و بعد هم چماق شد که هر مخالف سیاسی را با آن چماق بکوبند. من از اول در جریان شکل‌گیری آن شعار بودم. خیلی از کسانی که در خارج منتقد بودند، تلاش کردند که این شعار به ایران نیاید اما سلطنت‌طلب‌ها این شعار را آوردند و عده‌ای هم ندانسته ممکن است آن شعار را گفته باشند ولی به هیچ وجه اصلاح‌طلبان با این شعار موافق نبودند. همچنانکه در ۲۲ بهمن هم در راهپیمائی و همراه همه مردم با صدای بلند می‌گوییم «هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران»

-اقلیت‌های دینی در ایران نسبت به جاهای دیگر از جایگاه خوبی برخوردارند و مکرر نیز مسئولین آنان به این موضوع اقرار کرده‌اند و این را گفته‌اند که آزادی دینی که اقلیت‌های دینی در ایران دارند، نسبت به جاهای دیگر، بیشتر است. مثلا در ایران مسیحیان بیش از ظرفیت‌شان معبد و کلیسا دارند. برای زرتشتیان هم همین گونه است و برای انجام فرایض دینی‌شان هیچ محدودیتی ندارند. نمایندگانی در مجلس دارند و از حقوق آنان دفاع می‌کنند.

-البته در خارج از کشور گروه‌های تبشیری مسیحیت دنبال این هستند که فعالیت تبشیری در ایران داشته باشند که از لحاظ قانونی فعالیت آنان در ایران ممنوع است. هر نوع تبشیری، اختلاف و تفرقه ایجاد می‌کند و ما اجازه نمی‌دهیم که تفرقه ایجاد شود. هر کس در داخل برای خودش تبلیغ کند. اینکه مسلمان‌ها بروند با زور مسیحیان را مسلمان کنند و یا آنان بروند تبلیغ کنند، چنین چیزی نداریم. از آن طرف هم عده‌ای هستند که بیخودی بهانه ایجاد می‌کنند، برخی تندروها که یک عمل خودسرانه انجام می‌دهند، همین بهانه‌ای می‌شود برای خارج‌نشینان و جمهوری اسلامی هزینه آن را می‌دهد. یعنی افراد و یا انجمن‌هایی هستند خارج از اراده جمهوری اسلامی که سخت‌گیری های فرقه‌ای و مذهبی می کنند و هر موقع هم شکایت می‌کنیم، با آنان برخورد می‌شود.

-«نه غزه نه لبنان» شعار سلطنت طلبان بود. «هم غزه، هم لبنان و جانم فدای ایران»درخواست‌مان از نیروهای انتظامی، امنیتی و قضایی آن است که از امنیت اقلیت‌ها دفاع کنند تا افراد خودسر اجازه به خود ندهند تعرضی به آنان داشته باشند. مثلا به دلیل آنکه بیشتر اسرائیلی‌ها، یهودی هستند برخی فکر می‌کنند هر یهودی، صهیونیست است. در حالی که یهودیان داخل ایران همه‌شان با صهیونیست‌ها و اسرائیل مخالفند و شهروند ایرانی هستند، از حقوق ایرانی برخوردارند و کسی حق ندارند به آنان تعرض کند.

-دیدگاه‌های اجتماعی، امنیتی و سیاسی ام نسبت به اقوام اعتدالی است، اگر این‌گونه نبود، رئیس جمهور چنین سمتی را به من واگذار نمی‌کردعلایق مطالعاتی و آشنایی با مسائل اقوام داشتم و هم دیدگاه‌های اجتماعی، امنیتی و سیاسی ام نسبت به اقوام به اصطلاح دیدگاه‌های معتدل و هماهنگ با رئیس‌جمهور بود. رئیس‌جمهور هم می‌دانست که من نسبت به اقوام و اقلیت‌ها نگاه معتدل و مناسبی دارم و اگر این‌گونه نبود، چنین سمتی را به من واگذار نمی‌کرد.

-شما تندروها که نمی‌گذارید ما از آنان ((اقلیت‌ها در پست های مدیریتی) استفاده کنیم! تا فرماندار و معاون استاندار بیشتر نیامده است.

-تا سطح فرماندار و معاون استاندار از اقلیت ها استفاده کرده‌ایم؛ شما تندروها نمی گذارید از اقلیت های در پست های مدیریتی استفاده کنیم هرمزگان و سیستان و بلوچستان. نباید هیچ مانعی برای هیچ ایرانی برای احراز شغل باشد، جز موانع قانونی. موانع قانونی باید خط قرمز باشد و نه سلیقه و اراده سیاسی افراد. باید منافع ملی، منافع اسلامی و قانون اساسی در انتصاب‌ها مورد توجه قرار گیرد و هیچ فرد ایرانی به دلیل مذهب نباید از فرصت خدمت به مردم محروم شود.

-مطلقاً دید انتخاباتی نداریم. اعتقاد نداریم که پای اقلیت‌ها چه مذهبی و چه قومی و دینی به انتخابات کشیده شود و مساله آنان فرا سیاسی، فرا حزبی و فرا انتخاباتی است. بحث آنان یک بحث ملی است و برای ایجاد همگرایی میان اقوام و اقلیت‌ها باید رویکرد ملی داشته باشیم، نه رویکرد جناحی و سیاسی.

-(به عنوان یک اصلاح‌طلب، فعالیت انتخاباتی )نداریم.

-بنا نداریم در مسائل انتخاباتی و سیاسی نقشی داشته باشیم. ما در آن جلسه به آنان اطمینان دادیم که ما دنبال این‌جور کارها نیستیم. ما بنا نداریم در مسائل انتخاباتی و سیاسی نقشی داشته باشیم.

-حضور من و ترکان در جلسه شورای مشورتی اطلاح طلبان کذب است. تاکنون نه یک بار از ما دعوت شده است و نه یک بار شرکت کرده‌ام. این همایش‌های انتخاباتی اصلاح‌طلبان که مرتب تشکیل می‌شود، تاکنون کجا دیده‌اید که من حضور پیدا کرده و سخنرانی داشته باشم؟

-طرفداران دولت خودشان ممکن است فعالیت داشته باشند و قطعا سازمان‌دهی دارند و کارهای انتخاباتی می‌کنند. مثلا طرفداران دولت در سفر آقای روحانی به اصفهان حماسه آفریدند. چه کسی این همه جمعیت را برای استقبال از آقای روحانی سازمان دهی کرد؟ خب همین طرفداران دولت بودند دیگر. اما ما به عنوان نیروهای دولت نمی‌توانیم در انتخابات ورود داشته باشیم. چنانچه اگر هر زمان مسئولیت دولتی از دوشمان برداشته شود، ممکن است فعالیت انتخاباتی داشته باشیم. چنانچه اگر من در انتخابات ریاست جمهوری یک سمت دولتی داشتم، قطعا یک گوشه‌ای می‌نشستم و فعالیت انتخاباتی نمی‌کردم و امروز نیز چون که عضو دولت هستم، نمی‌توانم یک کار سیاسی و انتخاباتی انجام دهم.

-اگر چنانچه دولت انتخابات را خوب برگزار کند، امانتداری کند و سلامت انتخابات را تضمین کند، مردم به گروه‌های تندرو رای نمی‌دهند بلکه به گروه‌های معتدل و عاقل رای می‌دهند و مردم از هر عنصر تندرو، از هر گروه و گرایشی که باشد، روی خوشی نشان نخواهند داد و انتخاب آقای روحانی نیز بهترین دلیل برای حرفم است

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا