انکار مجدد قتل دختر جوان در دادگاه

این پسر ١٨ساله پیش از این اعتراف کرده ‌بود دختر مورد علاقه‌اش را با میله بارفیکس به قتل رسانده، اما وقتی پای میز محاکمه رفت، مدعی شد این دختر به دلیل پرت‌شدن از بالای پله‌ها جانش را از دست داده ‌است.  در جلسه گذشته زمانی که متهم در جایگاه حاضر شد، گفت: دختر جوان به …

این پسر ١٨ساله پیش از این اعتراف کرده ‌بود دختر مورد علاقه‌اش را با میله بارفیکس به قتل رسانده، اما وقتی پای میز محاکمه رفت، مدعی شد این دختر به دلیل پرت‌شدن از بالای پله‌ها جانش را از دست داده ‌است.  در جلسه گذشته زمانی که متهم در جایگاه حاضر شد، گفت: دختر جوان به خانه من آمد تا همدیگر را ببینیم، من هم قبول کردم.

وقتی داشت می‌رفت ما خداحافظی کردیم و من در را بستم. بعد با صدای مهیبی که شنیدم در را باز کردم و دیدم که او از بالای پله‌ها به پایین پرت شده و جانش را از دست داده ‌است. چون پدرومادرم گفته‌ بودند که حق ندارم دختر مورد علاقه‌ام را به خانه بیاورم از ترس آنها جسد را داخل چمدانی گذاشتم و در سطل زباله عمومی انداختم.  این گفته‌ها با سؤالات متعدد قضات روبه‌رو شد؛ از جمله اینکه وقتی آسانسور در ساختمان بوده مگر ممکن است دختر جوان از پله‌ها برای پایین‌رفتن استفاده کند و دوم اینکه چرا کسی از همسایه‌ها صدای پرت‌شدن او را نشنیده و کسی اثری از خون در آنجا ندیده ‌است، ضمن اینکه چرا متهم به اورژانس زنگ نزد.  سپس ادامه رسیدگی به جلسه بعد موکول شد.

روز گذشته دومین جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد. اولیای‌دم یک‌بار دیگر درخواست قصاص را مطرح کردند و سپس وکیل آنها در جایگاه حاضر شد. او دلایلش را برای متهم‌کردن پسر جوان مطرح کرد و گفت: اگر دختر جوان از پله‌ها پرت شده چرا کسی صدایی نشنیده ‌است، ضمن اینکه متهم قبلا گفته ‌بود با میله بارفیکس به سر مقتول ضربه زده ‌است که آزمایشات دی‌ان‌ای نشان می‌دهد لکه‌های خون پیدا‌شده روی میله بارفیکس هم متعلق به دختر جوان است.

براساس اعترافات متهم، او ٢٥ کیسه روی سر مقتول کشیده و بعد جسدش را در چمدان گذاشته‌؛ چطور ممکن است کسی زنده از این وضعیت بیرون بیاید.  وقتی نوبت به متهم رسید او یک‌بار دیگر اتهام قتل عمدی را رد کرد و گفت: من از ترس خانواده‌ام موضوع را به اورژانس خبر ندادم. وقتی دیدم دختر جوان جانش را از دست داده ‌است و کاری از دستم برنمی‌آید جسد را داخل چمدان گذاشتم. من قبول دارم اشتباه کردم اما او را نکشتم. او درباره میله بارفیکس خونی هم گفت: زمانی که دختر را بلند کردم و به خانه آوردم، دستم خونی شد و با همان دست خونی میله بارفیکس را گرفتم و گوشه‌ای گذاشتم که خون از همانجا روی میله باقی ماند.

سپس وکیل متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: زمانی که کمیسیون پزشکی قانونی تشکیل شد زن و مرد دیگری به جای پدر و مادر متهم در کمیسیون حاضر شدند و به سؤالات پاسخ دادند که ما پیگیر این موضوع هستیم و باید بدانیم چه اتفاقی افتاده‌ است اما جدای از این موضوع نامه‌هایی که این دختر نوشته، نشان می‌دهد او به متهم علاقه داشته و کینه‌ای بین این دو نفر نبوده ‌است. از همه مهم‌تر اینکه متهم زمان قتل کمتر از ١٨ سال داشته و ما درخواست اعمال ماده ٩١ را که مخصوص نوجوانان است، برای متهم داریم.  با پایان جلسه رسیدگی، قضات وارد شور شدند.

176/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا