طعمههایی با طعم بدحجابی برای ارابههای شیطان
هر از گاهی، خبرهای تکاندهندهای از هتک حرمت برخی زنان و دختران به گوش میرسد؛ هتکهایی که از آزار و اذیت زبانی و متلکپرانی آغاز و گاه به ناکجاآبادهایی فاجعهبار ختم میشود. فراوان شنیدهایم که دختران و زنانی، با سوار شدن بر ارابه شیطان، قربانی هوسهای انساننمایانی دیوسیرت شده و گاه افزون بر عرض خود، …
هر از گاهی، خبرهای تکاندهندهای از هتک حرمت برخی زنان و دختران به گوش میرسد؛ هتکهایی که از آزار و اذیت زبانی و متلکپرانی آغاز و گاه به ناکجاآبادهایی فاجعهبار ختم میشود. فراوان شنیدهایم که دختران و زنانی، با سوار شدن بر ارابه شیطان، قربانی هوسهای انساننمایانی دیوسیرت شده و گاه افزون بر عرض خود، جان خویش را نیز در این راه از دست دادهاند.
مروری بر اخبار اجرای احکام اعدام، نشان میدهد که بخشی معتنابه از محکومان، کسانی هستند که به واسطه جرایمی شرمآور و شیطانی از جنس تجاوز به عنف، سردی طناب دار را بر گردن خویش حس میکنند و به واسطه پیروی از هواهای نفسانی و خطوات شیطانی، هم خود را در سیاهچال تباهی انداختهاند و هم قربانی و خانواده وی را برای همیشه در شوک و سوگی جبراننشدنی فرو بردهاند.
اگرچه زمینههای گوناگونی برای شکلگیری اینگونه جرایم حیوانی قابل ذکر است، اما نمیتوان از نقشآفرینی ناآگاهانه و غیرارادی برخی زنان و دختران در بروز چنین فجایعی غافل شد.
برای نمونه، اعتماد به خودروهای ناشناس شخصی و سوار شدن بر آنها به عنوان مسافر برای رسیدن به مقصد، اقدامی دور از احتیاط و دوراندیشی است. تردیدی نیست که در بسیاری از مواقع به ویژه در شهرهای بزرگ، بسندهکردن به استفاده از وسایل نقلیه عمومی برای رسیدن به مقصد، دشوار و خستهکننده است، اما تامل در فجایع ناگواری که ممکن است با تخطی از این اصل عقلانی و احتیاطی، رخ دهد، کافی است تا تحمل دشواریهای اینچنینی را به مراتب آسانتر نماید.
در این میان اما نباید از نقش حجاب و پوشش شرعی و رعایت آموزههای دینی و عرفی در پیشگیری نسبی از جرایم تکاندهنده اینچنینی غافل شد. اندیشیدن در اعترافهای متهمان پروندههای تجاوز و آدمرباییهای اینگونهای و نظایر آن نشان میدهد که رعایت حجاب شرعی و پایبندی به آموزههای متعارف دینی و اخلاقی همچون حفظ حیا و متانت در برخورد با نامحرم، تاثیر چشمگیری در مصون ماندن از دستاندازی این مجرمان داشته و دارد.
یکی از محکومانی که اخیرا به جرم آدمربایی و تجاوز به عنف اعدام شد، در اعترافات خود گفته است: «در خیابانها به دنبال طعمههایی بودیم که حجاب کاملی نداشتند. هیچ گاه دختران محجبه و چادری را سوار نمیکردیم…” و آن دیگری گفته بود: «وقتی برخی زنان و دختران با ظاهری زننده از خانه هایشان بیرون میآیند آنها نیز در ارتکاب این گونه جرایم تقصیر دارند.” به عبارتی روشنتر، این گروه از مجرمان خطرناک، انگیزه چندانی برای ربودن و تعدی به بانوان محجبه نداشته اند و نفس رعایت حجاب کامل و پایبندی به لوازم آن از جمله حفظ متانت و حیا توسط بانوان، آنان را در هالهای نسبی از مصونیت و امنیت قرار میداده است.
اگرچه ممکن است در اثر برخی تبلیغات سوء، این نکته مهم برای کسانی کم اهمیت جلوه کند، اما نگاهی از سر انصاف و واقعبینی تردیدی به جا نمیگذارد که رعایت حجاب کامل و پایبندی به لوازم معنوی آن، چنان مصونیتساز است که میتواند در بسیاری از زمانها و مکانها، به سان مانعی بیبدیل در برابر دیوهای انساننما عمل کند و مانع تحریک و تشجیع آنان در ارتکاب جنایتهای شرمآوری ازجنس تعدی و هتک حرکت شود.
ژرفنگری در ابعاد این موضوع، میتواند برکات اجرای طرحهایی همچون طرح امنیت اجتماعی و اخلاقی را که سالهای گذشته با قوّت اجرا میشد، بیشتر نمایان سازد. اگرچه آن طرحها نیز دارای معایب و کاستیهای قابل توجهی بود، اما نفس تلاش برای کاهش بدپوششی و عرضاندامهای آنچنانی در اماکن عمومی، نقشی برجسته در پیشگیری از برخی جرایم هولناک داشته و دارد و این مهم، هنگامی میتوانست – و میتواند- مؤثرتر واقع گردد، که نهادهای دیگر نیز به وظایف خود در این باره فرهنگی عمل میکردند. چه خوب است نهادهای مربوطه با نصبالعین قرار دادن مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، به وظایف محوله خویش در راستای تعمیق فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه جامه عمل بپوشند و به جای ایدهپردازیهای کلی و فرافکنی، بکوشند سهم خود از این مقوله مهم را ایفا کنند.
در این میان برخی متصدیان و رسانهها با چشم بستن بر واقعیتهای جامعه، یکسره بر انجام کار فرهنگی تاکید میکنند، بیآن که مصداق و راهکار مشخصی برای آن ارائه کنند. این در حالی است که اقدامات تکمیلی و سلبی، هیچ منافاتی با کار فرهنگی و ایجابی ندارد. این نکته را بارها مقام معظم رهبری مورد تاکید قرار داده اند: «با زبان و تبیین باید مردم را با فضایل اخلاقی آشنا کرد و از منکرات دور نگه داشت. این به جای خود درست، اما با شیوع منکرات و با تظاهر به آن باید مقابله کرد.” و تصریح کردند: «اسلام مرتکب منکر را نصیحت و هدایت میکند، اما حدّ هم برای او میگذارد. با صِرف زبان و توصیه نمیشود کاری کرد.”
رهبر فرزانه انقلاب هنگامی که برخیها انتقاد از طرحهای امنیت اجتماعی و اخلاقی را شدت بخشیده بودند، فرمودند: «نیروی انتظامی در ادای آن بخش از وظایفی که برعهده این نیرو است، بدون توجه به برخی جوسازیها و مخالفتها، به وظیفه خود عمل کند» و افزوده بودند «در برخورد با برخی افراد که تعمداً یا از روی بیتوجهی چهره جامعه را از لحاظ دینی، نجابت و عفاف خارج میکنند باید برخوردی قوی و صحیح انجام شود.”
متاسفانه برخی رسانهها و اشخاص خاص، میکوشند تا بدحجابی و پوششهای نامناسب برخی دختران و زنان جامعه را در حد اختلاف سلیقه در پوشش تنزّل دهند و از نقش ناخواسته آنان در بروز پارهای جنایتهای تکاندهنده بکاهند، این در حالی است که واقعیتهای جامعه و بررسیهای کارشناسانه این ادعا را تایید نمیکند. بر اساس برخی گزارشها، بانوانی که با پوشش نامناسب در شهر حضور مییابند، به مراتب بیش از دیگران در معرض ناامنی قرار دارند؛ ناامنیهایی که ممکن است با نیش و کنایه و متلک زبانی آغاز شود و به ربودن، تعدی و حتی قتل پایان یابد.
بیگمان، ظاهر و پوشش نامناسب لزوما به معنای بیمبالاتی فرد نیست؛ اما تبهکاران در مواردی قابل توجه، آن را نشانهای از بیقیدی، نابهنجاریهای شخصیتی و گاه ساده لوحی این عده میپندارند و از این رو آنان را برای اجرای نقشههای شوم خود در نظر میگیرند. بر اساس برخی آمار، قریب به ۹۰ درصد دختران و زنانی که مورد هتک حرمت قرار گرفتهاند، فاقد حجاب برتر بودهاند و این به خودی خود، نقش رعایت حجاب کامل در مصونیت سازی و راندن چشمهای حریص انسانهای شیطانصفت را نمایان میسازد.
به هر روی، هرچند برخی رسانهها و شخصیتها متاثر از القائات فمینیستی و سادهانگاریهای روشنفکری میکوشند رعایت حجاب را مقولهای شخصی و حاشیهای قلمداد کنند، اما نگاهی واقعبینانه از سر درد و انصاف، تردیدی باقی نمیگذارد که رعایت حجاب – و پایبندی به لوازم معنوی این مهم از جمله حیا و عفاف در مراتب گوناگون آن- نقشی بیبدیل در پیشگیری از جرائم هولناک از جمله آدمرباییهای منتهی به تجاوز و قتل ایفا میکند و هرگونه گفتار و کردار که موجب سست شدن انگیزه بانوان -به ویژه دختران نوجوان و جوان- در پایبندی به رعایت حجاب کامل شود، خواسته یا ناخواسته، خیانت به جامعه و زمینهساز فروافتادن احتمالی آنان در دامهای هولناک است.
نویسنده: مرتضی رضائیان