وقتی صدا و سیما مخاطبانش را پس می زند
براي مثال وقتي تهيه كننده برنامه راديو هفت يكي از شروط ادامه ي ساخت اين برنامه در شبكه آموزش را توليدي بودن آن و خارج شدن از پخش زنده مي داند سوالات فراواني در ذهن مخاطبان ايجاد مي شود كه دلايل اين نوع درخواست ها از طرف مسئولان صدا و سيما چيست؟ يا اين كه …
براي مثال وقتي تهيه كننده برنامه راديو هفت يكي از شروط ادامه ي ساخت اين برنامه در شبكه آموزش را توليدي بودن آن و خارج شدن از پخش زنده مي داند سوالات فراواني در ذهن مخاطبان ايجاد مي شود كه دلايل اين نوع درخواست ها از طرف مسئولان صدا و سيما چيست؟
يا اين كه مدير شبكه آموزش گفته بود برنامه راديو هفت با ساختارهاي شبكه آموزش تناسب ندارد و بايد تغييراتي درآن رخ دهد.
مدير راديو ايران نيز در گفت و گويي كه اخيرا با يكي از رسانه ها داشته است تاكيد كرده كه «اگر دوستان برنامه جمعه ايراني بتوانند ضوابطی که سازمان صداوسیما در حوزه موسیقی مشخص کرده است را رعایت کنند مشکلی برای برگشت ندارند. اگر آنها «جمعه ایرانی» را با چارچوبی که برای موسیقی سازمان صداوسیما تعریف شده است تطبیق دهند مشکلی برای بازگشت ندارند و حتی از هفته آینده هم میتوانند برنامه خود را شروع کنند.»
مدیر رادیو ایران در پاسخ به این پرسش که چرا پس از گذشت 12 سال از ساخت «جمعه ایرانی»، رادیو با موسیقی این برنامه مشکل پیدا کرده است؟ توضیح داد:«سازمان صداوسیما در هر دورهای قواعد خاص خود را برای برنامهها دارد. دورههای پیش برای این برنامه شرایط دیگری در نظر گرفته شده بود. در حال حاضر دستگاههای نظارتی نه تنها نوع موسیقی برنامه «جمعه ایرانی» را بلکه این نوع موسیقی را برای هیچ برنامهای تایید نمیکنند.»
شنيدن اين همه شرط و شروط و نظرات از آن جايي جالب توجه است كه برنامه هاي نامبرده در سال هاي گذشته جزو موفق ترين و پرمخاطب ترين برنامه هاي رسانه ي ملي بوده است و حتي اگر مديران صدا و سيما تصميم دارند تغييراتي در ساختار و نوع برنامه هاي توليدي شان ايجاد كنند مي توانستند هوشمندانه تر و با شناخت بيشتر از علايق مخاطبان اين كار را انجام دهند. از قديم گفته اند به تركيب تيم برنده دست نمي زنند.
البته هيچ شخص عاقلي پيدا نمي شود كه مخالف تغيير در جهت بهبود و ارتقا باشد اما اين نوع نگاه به برنامه هاي موفق اين سال ها گويي اراده اي را نشان مي دهد كه حاكي از دوري و عدم شناخت علايق مردم و مخاطبان اين سال هاي رسانه ي ملي است. مخاطباني كه با هجوم رسانه هاي جايگزين و شبكه هاي ماهواره اي باز هم ساعاتي از روزشان را پاي شبكه هاي رسانه ي ملي وقت مي گذرانند و هنوز هم مخاطب اين رسانه هستند. آيا اراده اي براي حفظ و جذب آن ها وجود دارد؟ در اين سازمان عريض و طويل اتاق فكرها چه مي كنند؟