نخستین ساکنان آمریکا چگونه با قایق خود را به این قاره رساندند؟
دانشمندان بر اساس سنگها و استخوانهای حیوانات کشف شده به این نتیجه رسیدهاند که سواحل جنوب شرقی آلاسکا عمدتا فاقد هر گونه یخ بوده است و حدود ۱۷ هزار سال قبل این منطقه جنگلهای انبوه و حیوانات مختلف را شامل میشده است.
موبنا – دههای طولانی است که باستان شناسان فرضیههای مختلف را مورد بررسی قرار میدهند تا متوجه شوند نخستین ساکنان آمریکا پیش از آنکه «کریستف کلمب» خود را به این نقطه از کره خاکی برساند، چگونه وارد این قاره شدند. آیا آنها ۱۳ هزار و ۵۰۰ سال قبل از بین یخچالهای طبیعی بزرگ غرب کانادا پیاده عبور کردند؟ یا زودتر از این تاریخ برای خود قایق بزرگ ساخته بودند؟
نتایج حاصل از مطالعات جدید فرضیه مربوط به عبور این افراد از مسیر آبی را تایید میکند و بر اساس آندانشمندان میگویند که نخستین ساکنان قاره آمریکا از طریق اقیانوس آرام خود را به این منطقه رساندهاند. دانشمندان بر اساس سنگها و استخوانهای حیوانات کشف شده به این نتیجه رسیدهاند که سواحل جنوب شرقی آلاسکا عمدتا فاقد هر گونه یخ بوده است و حدود ۱۷ هزار سال قبل این منطقه جنگلهای انبوه و حیوانات مختلف را شامل میشده است. این امکانات باعث شده بود جنوب شرقی آلاسکا یک محیط خوشایند را برای انسانها فراهم کند و آنها از همین نقطه سفر پرماجرایی را آغاز کنند تا به دنیای جدید برسند.
«کوئنتین ماکی» یکی از باستانشناسان دانشگاه ویکتوریا در کانادا که در این بررسیها حضور مستقیم نداشت توضیح داد: «این مطالعه به گونهای است که ما نیاز داریم بررسیهای گستردهتر و عمیقتری را روی آن انجام دهیم». او میگوید بازسازی منظرههای باستانی مانند این منطقه باعث میشود تا بتوانیم فرضیههای دقیقتری در مورد نقطه شروع مسافرت به قاره آمریکا را در اختیار داشته باشیم و دریابیم مردم باستان در سواحل آلاسکا با چه اتفاقاتی مواجه شدند. این منطقه جایی است که باستان شناسان میبایست به دنبال محل زندگی مردمی بگردند که حدود ۱۷ هزار سال قبل در آن میزیستهاند.
تا حدود ۲۰ سال قبل یک فرضیه اصلی بین دانشمندان مطرح شده بود: محقان اطمینان داشتند نخستین افرادی که وارد خاک آمریکای شمالی شدند از مناطق غربی کانادا که فاقد یخ بود به صورت پیاده مسیر خود را طی کردند تا به آمریکا برسند و این اتفاق حدود ۱۳ هزار و ۵۰۰ سال قبل رخ داد. با این وجود بسیای از سایتهای باستانشناسی در آمریکا شواهدی مربوط به پیش از تاریخ مذکور را هم نشان می دهد که از جمله آنها میتوان به منطقه «پِیج-لادسون» در فلوریدا و «مونته وِرده» در شیلی اشاره کرد. هم اکنون باستان شناسان بر این باورند که نخستین آمریکاییها منطقهای به نام «بِرینجا» را ترک کردند تا خود را به این قاره برسانند. بِرینجا نام منطقهای است که بین سیبری در روسیه و آلاسکا قرار دارد و سفر ساکنان این منطقه به آمریکا بیش از ۱۶ هزار سال قبل انجام شده است. این اتفاق پیش از آن بود که آنها بتوانند یک مسیر بدون یخ را پیدا کنند تا وارد آمریکای کنونی شوند. آنها سفر خود را از طریق قایقهای بزرگ در ساحل اقیانوس آرام دنبال کردند. البته باید گفت هنوز شواهدی که به صورت مستقیم و دقیق این فرضه را تایید کند به دست نیامده است.
«آلیا لِسنِک» یکی از زمینشناسان دانشگاه بوفالو که بخشی از دانشگاه ایالتی نیویورک محسوب می شود تصمیم گرفت مطالعات گسترده خود را روی این مسئله متمرکز کند که سفر نخستین ساکنان آمریکا چه زمانی اتفاق افتاده است. او تابستان سال ۲۰۱۵ میلادی تحقیقاتی را به کمک هلیکوپترهای مجهز آغاز کرد و سفرهای زیادی را بین جزایر دور افتاده در منطقه جنوب شرقی آلاسکا انجام داد و در این بررسی به دنبال سنگهای باستانی میگشت که در معرض تشعشعات آسمانی قرار گرفته بودند. چنین سنگهایی به طور مداوم توسط اشعههای کیهانی که به صورت مداوم از فضا منتشر میشوند تحت تاثیر قرار میگیرند. این سنگها به مرور زمان یک اکسیژن ۱۶ اتمی عنصر کوارتز را به بریلیوم ۱۰ اتمی تبدیل میکنند. با بررسی دقیق تراکم بریلیوم-۱۰ محققان میتوانند به طور دقیق محاسبه کنند که یک سنگ برای چه دوره زمانی در فضای باز بوده و ارتعاشات آسمانی را دریافت کرده است. پروفسور لِسنِک در تحقیقات خود به چهار جزیره دور افتاده در جنوب شرقی آلاسکا سفر کرد و سنگهای آن را مورد تحلیل قرار داد. همچنین سنگهایی از سواحل جنوب شرقی آلاسکا هم به آزمایشگاه تخصصی او برده شد.
او در پایان این بررسیها دریافت یخهایی که روی این سنگها وجود دارد حدود ۱۷ هزار سال قبل ذوب شده است که این زمان فرضیه مهاجرت ساکنان آمریکا مشابه است. گروه تحقیقاتی او نتایج حاصل از بررسیهای جدید را در آخرین شماره از نشریه «علوم پیشرفته» به چاپ رساندند. در این گزارش دکتر «درِک فابِل» یکی از محققان دانشگاه تحقیقات محیط زیست اسکاتلند در گلاسکو توضیح داد: «اندازهگیری دقیق زمان این سفر کار بسیار بسیار دشواری است. بنابراین هر یک از این دادههای جدید که به دست میآوریم حکم یک قطعه الماس گرانبها را برای ما دارند».