بهاره رهنما از جمع های سینمایی فراری است
موبنا – او را تنها به عنوان بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر، نمی شناسند؛ کارگردانی تئاتر و فعالیت در حوزه ادبیات داستانی هم در رزومه کاری اش قرار می گیرد؛ علاوه بر این در سال های اخیر شاید بخش قابل توجهی از وقت خود را صرف فعالیت های اجتماعی کرده؛ نظیر فعالیت های مربوط به …
موبنا – او را تنها به عنوان بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر، نمی شناسند؛ کارگردانی تئاتر و فعالیت در حوزه ادبیات داستانی هم در رزومه کاری اش قرار می گیرد؛ علاوه بر این در سال های اخیر شاید بخش قابل توجهی از وقت خود را صرف فعالیت های اجتماعی کرده؛ نظیر فعالیت های مربوط به کودکان کار، فعالیت در خیریه ها و…«بهاره رهنما»، نامی است که سوای همه موارد ذکر شده، شاید بیشتر از سایر چهره های شناخته شده، در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی دیده می شود؛ خودش می گوید به این واسطه با شرایط اجتماعی و کمبودهای جامعه بیشتر آشنا شده و این فضا کمک زیادی به او کرده ؛ شاید یکی از دلایلی که تعداد دنبال کننده های او را در فضای مجازی بیشتر کرده، برخورد صمیمانه و پاسخگو بودنش به مردم و بازدیدکننده ها باشد.
در آستانه سال جدید روزنامه «آرمان» به سراغ این هنرمند اجتماعی رفته و با او در مورد اتفاقات خوب و بدی که برای هنرمندان در سال ۹۴ رخ داد. به گفت و گو نشسته؛ اتفاقاتی که با شرایط سیاسی کشور در هم تنیده شده اند و به نظر می رسد با روی کار آمدن دولت «حسن روحانی»، شرایط بهتری برای هنرمندان مهیا کرده؛ در این میان اما گلایه های هم مطرح می شود؛از نبود سالن هایتئاتر در بسیاری شهرهای ایران تا توهین به هنرمندانی مثل «فاطمه معتمدآریا» و… او می گوید میان همه هنرمندانی که سال گذشته از میانمان رفتند، بیش از همه دلش برای «هما روستا» تنگ می شود؛ اسطوره دوران کودکیش که اگر سرطان به سراغش نمی آمد، همچنان بر صحنه تئاتر می درخشید.
سال ۹۴ را به لحاظ نشاط خاصی که از جهت دستیابی به توافقات هسته ای، بین هنرمندان به وجود آمده را چگونه ارزیابی می کنید؟
من فکر می کنم که برای ایران و به خصوص جوان های ایرانی اتفاق مهمی بود؛ هرچند که ما زحمت هایی را که تیم آقای ظریف کشیدند تنها از دور می بینیم امامی دانیم که اتفاق سرنوشت سازی برای تاریخ ایران بود و من به عنوان یک ایرانی همواره خودم را مدیون زحمات و محبت های تمام افرادی که این کار را انجام دادند، می دانم. خود من به عنوان یک مادر ایرانی نه یک هنرمند، معتقدم که با توافقات هسته ای اتفاقات خوبی برای جوان های ایرانی خواهد افتاد.
به عقیده شما دولت تدبیر و امید برای فرهنگ و هنر مثبت بوده است، این به این معناست که اتفاقات مثبت در این عرصه رخ داده؟
در حال حاضر، دغدغه های اجتماعی من خیلی بیشتر از دغدغه های سیاسی ام شده اند.
اما آن چه می دانم این است که تحویل گرفتن دولتی که کلی مشکل در آن بوده، هموار کردن آن توسط دولت جدید، به این آسانی نیست؛ بخش اعظمی از توان دولت باید برای حل شمکلاتی که دولت قبل به وجود آورده صرف شود و به همین علت ما انتظار کاری محیرالعقول (آفتابی در شب) از دولت تدبیر و امید نباید داشته باشیم اما من در کل جهان بینی و نگرش آقای روحانی را نسبت به بقیه کاندیداها بیشتر دوست داشتم و از انتخاب ایشان خوشحال شدم.
سال ۹۴ ما یک سری از هنرمندانمان را از دست دادیم؛ از آقای سپانلو تا خانم روستا؛ کدام یک از این ها برای شما ناراحت کننده تر بود و یا در مورد هر کدام دوست دارید صحبت کنید.
من به مرگ و از دست دادن مثل یک تحول نگاه می کنم؛ نمی توانم بگویم که ناراحت نمی شوم؛ قطعا از دست دادن حس دلتنگی را برای آدم به همراه دراد و این که بقیه از حضورش محورم می شوند و نمی توانم بگویم برای کدام یک بیشتر ناراحت شدم اما شاید بیشتر دلتنگ خانم روستا شوم به این دلیل که از بقیه جوان تر بود و انرژی بیشتری برای کار داشت؛ خانم روستا هم به دلیل نزدیکی کارمان به یکدیگر اظهار تاسف من را برانگیخت و هم این که سرطان ایشان را از پا درآورد و گرنه ما همچنان ایشان را پرصلابت و پرشکوه بر صحنه داشتیم.
در مورد تئاتر، شرایط آن را به صورت کلی در سالی که گذشت، چگونه دیدید و کارهایی که خودتان انجام دادید چگونه بود؟
اتفاقی که خارج از حیطه دولت رخ داد بسیار مهم بود و آن هم این که مردم تئاتر را در سبد فرهنگی تفریحشان گذاشتند؛ بسیاری از خانواده هایی که حتی نمی دانستند تئاترها کجا اجرا می شود، الان برای تماشای تئاتر می آیند. این اتفاق بسیار فرخنده ای برای تئاتر است؛ آشتی قشر معمولی و عادی مردم با تئاتر. و این تئاتری است من به دنبالش هستم؛ من دوست دارم مردم به سالن تئاتر بیایند؛ آدم های جدید که به تازگی تئاتر را کشف کرده اند، کار بسیار جذابی است؛ از سوی دیگر هم شاهد تلاش مدیران دولتی هستیم؛ اختلاف نظر همیشه وجود دارد اما اگر بخواهیم اتفاقات مهم دولتی در سال ۹۴ برای تئاتر را بررسی کنیم، می توانیم به افتتاح چند سالن جدید تئاتر اشاره کنیم.
آیا این امکان به وجود آمد که در شهرهای کوچک، بتوان تئاتر را معرفی کرد و گسترش داد؟
در شهرستان های بزرگ هم سالن تئاتر وجود ندارد چه برسد به شهرهای کوچک؛ امیدوارم مسئولان صدای من را بشنوند؛ شهر تاریخی و پرقدمتی مثل یزد، سالن تئاتر ندارد؛ البته یک سالن فرسوده دارد که اهمیتی به تعمیر آن داده نیمشود.
خود من به شخصه جزو اولین کارگردان هایی بودم که کارهایم را به شهرستان بردم اما واقعیت این است که باید امکان اجرایی هم آنجا وجود داشته باشد و این امکان در بسیاری از شهرهای کوچک وجود ندارد.
اگر بخواهیم کمی از تئاتر دور شویم، به سینما می رسیم و آخرین اتفاقی که در این زمینه خرداد، جشنواره فیلم فجر؛ در جشنواره، کارگردان جوانی به اسم آقای روستایی جایزه های را برای فیلم ابد و یک روز، درو می کند. اساسا جشنواره را به لحاظ برگزاری چگونه دیدی؟ چه فیلمی را دوست داشتید و آیا ابد و یک روز، را در حد این جوایز دیدید؟
من واقعا اتفاقی وارد سینما شدم؛ سینما هیچ وقت دغدغه من نبوده؛ حتی اسل هایی هم که خودم فیلم داشتم، خیلی در جشنواره حاضر نبودم؛ به این لحاظ که آ دم ها به جشنواره می روند که با هم رقابت کنند؛ به همین علت، از جمعهای این شکلی دوری می کنم؛ یک امر شخصی است و من کلا با سینما و جشنواره فیلم خوشحال نمی شوم و حتی اگر مجبور نبودم در سینما کار نمی کردم. چرا که احساس می کنم مردم از من انتظاراتی دارند که مجبور کار تصویر را در حدی در طول سال انجام بدهم.
به عنوان هنرمندی که در عرصه هنرهای مکتوب هم فعالیت دارید، رابطه ادبیات و تئاتر ما را چگونه می بینید؟ این رابطه مستحکم هست؟
رابطه ادبیات و تئاتر بسیار رابطه مستحکم تری است تا رابطه سینما و ادبیات؛ وقتی نمایش نامه می نویسم و تئاتر کار می کنم می توانم رمان بخوانم، داستان بنویسم و فضای ذهنی ام به ادبیات نزدیک است؛ اما وقتی کار سینما می کنم، نوشتن، پرداختن و خواندن ادبیات برایم کار دشواری می شود.
واقعیت این است که یکی از راه های نجات سینمای ما این است که فیلمنامه اقتباسی است و معضلی که با آن مواجه هستیم این است که کارگردان های ما خودشان اذعان می کنند که کتاب نمی خوانند و فیلم نمی بینند؛ زمانی که چنین فضایی دارید که از ادبیات کمک بگیرد؟ اما در تئاتر، نقش ادبیات بسیار مهم است.
آیا فکر می کنید، نقدهایی که به هنرمندان در این قضیه وارد می شود، منصفانه بوده است؟
اتفاقی که برای من افتاده این است که من نه در تئاتر مورد چنین نقدهایی قرار گرفتم و نه در ادبیات و فکر می کنم یک علت آن این است که من در حوزه ادبیات
پیگیر بوده ام؛ زمانی که شما یک کتاب می نویسید و می روید، ناخودآگاه آدم های آن عرصه و همکارانت توجهشان جلب می شود که چرا این کار انجام شد اما زمانی که ادبیات بخشی از زندگی ات باشد و به طور مرتب، تولید داشته باشی، خود به خود دلیل خوبی برای آمدنت به آن عرصه می شود مثل این که دغدغه ات است.
اگر به حوزه زنان، وارد شویم، برای نشان داده چهره زن، آیا درست است که همیشه چهره مورد ظلم قرار گرفته او را نشان دهیم؛ زنی که زندگی اش را به دندان گرفته.
من در نمایشنامه ها و داستان هایم اگر قرار باشد که فکر کنم حرفی در دنیای زنان به آن پرداخته نشده، از آن جنبه استفاده نمی کنم که بخواهم لزوما مورد ظالم قرار گرفتن زن را نشان دهم؛ این خواننده را پس می زند؛ معتقدم می توان ظریف تر به موضوع پرداخت؛ چه زن و چه مرد. همه چیز فراجنسیتی شده و زن و مرد ندارد؛ ظرایف رفتاری و دقت کردن به نکته هایی که در روانکاری شخصیت زن ایرانی هست، خیلی مهم تر است برای پرداخت به آن.
در حوزه فیلم سازی کارهای کیانوش عیاری در این زمینه رادوست دارم؛ یکی از فیلم نامه نویسانی است که من به عنوان یک زن ایرانی فضای زنانه مردانه آن را می پسندم؛ من تا حدی زیادی خودم را مدیون سینمای آقای عیاری می دانم، برای اهمیت که به حضور زن در فیلمنامه هایش می دهد.
در این سال دو اتفاق تلخ افتاد؛ یکی حمله به خانم معتمد آریا و همدلی مثبتی که بین هنرمندان به وجود آمد؛ این اتفاق را چگونه دیدید؟
برای من هم مثل همه همکاران دیگر و به عنوان زنی که فعالیت اجتماعی دارد، توهین به یک تفکر بود؛ زمانی که توسط برخی چنین قضاوت هایی از یک زن متفکر و باسواد که پیشینه و کارنامه سه دهه فعالیت برای فرهنگ کشورش دارد، می شود و از کلمات و رفتارهای این چنینی استفاده می کنن؛ یعنی این که چه قدر عقب هستیم نسبت به هر انسان متفکری.
اتفاق تلخ دوم، درگیری لیلا حاتمی با خبرنگاران و واکنش مانی حقیقی ؛ اساسا تعامل شما با خبرنگاران خوب بوده؛ جز شما که فعالیت روزنامه نگاری داشته اید، شاید بیش از ۵۰- درصد هنرمندان، فکر می کنند خبرنگاران مزاحمشان هستند.
البته از طرف قشر غیرحرفه ای در حرفه شما آزارهایی به بخشی از هنرمندان وارد شده است؛ در جریان اتفاقات مربوط به خانم حاتمی نیستم اما معتقدم به هر شکلی بخواهیم قشری را زیر سوال ببریم، ضدشعارهایی است که از هنرمندانمان شنیده ایم. مثل این است که من دکتر بروم و تشخیص او اشتباه باشد و بعد من در صفحه شخصی ام بنویسم که تمام دکترهای ایرانی بی سوادند!
وقتی یک کاری را اجرا می کنید، آیا این وظیفه را در خودتان می بینید که به افکار عمومی پاسخ بدهید در مورد کارتان؟
تحلیل کار بعد از اثر و بررسی تمام جزییات آن ممکن است کلافه کننده باشد اما تا حدی باید برای مخاطبان حرفه ای اثر وقت گذاشت که ممکن است سوالاتی برایشان پیش آمده باشد. اما کالبدشکافی اثر در داستان، نمایش نامه و شعر بعد از منتشر شدن درست نیست.
فضای مجزی برای شما که فعال هستید، مثبت است یا منفی؟
من استفاده خیلی خوبی از فضای مجازی دارم و فکر می کنم استفاده هنرمندان از چنین فضایی خیلی خودجوش بود و من به این دلیل که تنها بازیگر نیستم و نویسنده هم هستم خود را ملزم به پاسخگوی به مردم در فضای مجازی می دانم و من مدیون این فضا هستم به این دلیل که نوعی جامعه شناسی به من نشان داد که من هیچ وقت نمی توانستم به آن دست پیدا کنم.
نکات مهمتان را حاضرید در صفحه خودتان بگویید یا به رسانه ها؟
فضای مجازی شخصی من مثل یک رسانه است اما واقعیت این است که در مورد حریم خصوصی مثل هر آدم دیگری دوست دارم انتخاب کنم که چه چیزی را در فضای مجازی منتشر کنم.
منبع:سالنامه آرمان