تجربه خرداد 92 در اسفند 94 تکرار میشود؟
اصلاحطلبانی که پس از انتخابات پرحاشیه 88 در دورهای از رکود در کنشهای سیاسی بهسر میبردند، پس از به اشتراک گذاتشتن سبد رأی خود با اصولگرایان میانهرو در انتخابات 92 و بازگشت نسبی به سپهر سیاسی کشور، حالا در جریان انتخابات 94 مجلس میخواهند با هویتی مستقل از جریان اعتدال، فراکسیونی قدرتمند را در بهارستان …
اصلاحطلبانی که پس از انتخابات پرحاشیه 88 در دورهای از رکود در کنشهای سیاسی بهسر میبردند، پس از به اشتراک گذاتشتن سبد رأی خود با اصولگرایان میانهرو در انتخابات 92 و بازگشت نسبی به سپهر سیاسی کشور، حالا در جریان انتخابات 94 مجلس میخواهند با هویتی مستقل از جریان اعتدال، فراکسیونی قدرتمند را در بهارستان تشکیل دهند، اما اختلافات تشکیلاتی، اکنون مهمترین مانع پیشروی جریان اصلاحطلب بهشمار میرود. جریانی که هنوز فاقد یک حزب فراگیر شناخته شده است.
فروپاشی تشکیلاتی اصلاحطلبان و دغدغه بسیج بدنه اجتماعی
پس از اتفاقات سال 88 و انحلال حزب مشارکت – در کنار حذف سازمان مجاهدین انقلاب – که بزرگترین حزب شناخته شده اصلاحطلب کشور محسوب میشد، و نیز تضعیف احزاب دیگری چون اعتماد ملی و مجمع روحانیون مبارز، اصلاحطلبان با تکثر تشکیلاتی و ضعف در بسیج بدنه اجتماعی مواجه شدند. این ضعف بهویژه پس از آن نمایان شد که در جریان انتخابات مجلس هشتم، بدنه اجتماعی اصلاحطلبان با سردرگمی پیرامون نسبت اصلاحات و صندوق رأی روبرو شده و حتی رئیس دولت اصلاحات مجبور شد تحت تاثیر این ابهام سیاسی، بیسروصدا در یک حوزه انتخابیه کوچک رأی خود را به صندوق بیندازد تا نشان دهد اصلاحطلبان راضی به قهر با دموکراسی نیستند.
با این وجود اکنون در پس تحولات ناشی از روی کار آمدن دولت اعتدال، اصلاحطلبان حاضرند تمامقد، اقبال سیاسی خود در میان افکارعمومی را محک بزنند، اما ضعف و تکثر تشکیلاتی، مانعی در برابر بسیج آرای اصلاحطلبان بهشمار میرود. اصلاحطلبانی که طیفی از نیروهای سیاسی، از نخبهگرایان محافظهکار در دل دولت تا رادیکالهای دوستدار قهر با صندوق رأی را در بر میگیرند و روشن نیست بتوانند با وجود این تنوع سیاسی در کمپین انتخاباتی خود با لیستی واحد برای مجلس دهم، مانع از پراکندگی آرای حامیشان شوند يا نه.
دسته بندی اصلاحطلبان، 200 روز مانده به تبلیغات پارلمانی
در حال حاضر که گروههای سیاسی تا تبلیغات انتخاباتی اسفند 94 تنها 200 روز فرصت دارند، اصلاحطلبان شاهد اختلافات و دستهبندیهای تشکیلاتی گستردهای هستند که برای بررسی آن، ابتدا باید ماهیت این دستهبندیها را بهخوبی شناخت.
پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات خرداد 92، بخشی از گروههای اصلاحطلب که طیف بزرگی از آنها را اعضای حزب کارگزاران – بهیادگار مانده از دولت هاشمی – تشکیل میدهند، در دولت یازدهم استقرار یافته و این جریان امیدوار است بتواند در سایه موفقیتهای دیپلماتیک دولت و با پرچم اعتدال، بخشی از نامزدهای مورد حمایت خود را به بهارستان بفرستد.
هرچند دولت یازدهم تاکید کرده که از رقابتهای سیاسی انتخابات برحذر میماند اما بازتاب انتشار اظهارات معاون اول رئیسجمهور در جلسه شورای مرکزی حزب کارگزاران در سعدآباد که گفته بود «اگر مجلس خوبی شکل نگیرد، کار دولت تمام است»، در کنار حرف و حدیثهایی که این روزها درباره پیامدهای توافق هستهای وین برای سبد رأی روحانی در انتخابات مجلس دهم شنیده میشود، نشان میدهد اصلاحطلبان نزدیک به دولت، برنامه مبسوطی برای جلب آرای اصلاحطلبان به سود حامیان حسن روحانی دارند. همان حامیانی که میخواهند تجربه انتخابات خرداد 92 را در اسفند 94 تکرار کنند.
جریان دیگر اصلاحطلب که با تابلو «امید ایرانیان» و با محوریت محمدرضا عارف در عرصه انتخابات حضور خواهد یافت، هرچند با احتمال ردصلاحیت بخشی از نامزدهای خود روبروست، اما تلاش دارد تا در انتخابات 94 ثابت کند که اصلاحطلبان میتوانند بدون دوپینگ نزدیکی به اصولگرایان میانهرو، سهمی از قدرت داشته باشند. مجموعه سفرهای استانی عارف و اظهارات انتخاباتی شخصیتهای نزدیک به او نشان میدهد که این نامزد انتخابات 92 قصد ندارد همچون دو سال قبل که با عقبنشینی استراتژیک خود، زمینه پیروزی روحانی را فراهم آورد، بازهم یار کمکی دولتی قلمداد شود که بهنظر برخی اصلاحطلبان، سهم مهمی از کابینه را در اختیار گزینههای نزدیک به عارف قرار نداد. با این وجود، این گمانه وجود دارد که اگر نامزدهای نزدیک به این جریان اصلاحطلب نتوانند از فیلتر شورای نگهبان گذر کنند، در نهایت سبد رأی این طیف از اصلاحطلبان بار دیگر با آرای اصلاحطلبان معتدل به اشتراک گذاشته شود.
سومین جریان اصلاحطلب را جوانان اصلاحطلبی تشکیل میدهند که با تابلو «ندا» و با لیدری یک دیپلمات باسابقه وارد عرصه سیاسی شده و قصد دارند انتخابات 94 را نقطه عطف فعالیتهای سیاسی خود قرار دهند. هرچند مجموعه چهرههای حاضر در ندا، چهرههای جوان و ناشناخته اصلاحطلب هستند که در ادوار پیشین انتخابات معمولا فعالیتهای اجرایی ستادهای انتخاباتی اصلاحطلبان را برعهده داشتند، ولی حالا قرار گرفتن آنها در کنار صادق خرازی که این روزها مذاکرات هستهای را فرصتی برای حضور بیشتر رسانهای خود میداند، باعث شده تا آنها نقشی مستقل در حوزه سیاست برعهده بگیرند. خرازی اگرچه میداند که بخشی از اصلاحطلبان درباره پیشینه اصلاحطلبی وی تردیدهایی دارند، ولی امیدوار است تا از طریق نزدیکی به رئیس دولت اصلاحات، اعتماد بدنه اجتماعی اصلاحطلب را به خود جلب کرده و در بهارستان، نقش موازنهگر میان اصلاحطلبان، اصولگرایان و حامیان دولت را بازی کند.
دسته چهارم گروههای اصلاحطلب اما، مجموعه گروههایی هستند که هرچند در عصر اصلاحات تحت عنوان کلی «جبهه دوم خرداد» ایفای نقش میکردند، ولی اکنون بهطور جداگانه، سعی میکنند آرای اصلاحطلبان و بخشی از گروههای صنفی را به خود جلب کنند. خانه کارگر، حزب مردمسالاری، حزب همبستگی، مجموعه تشکلهایی که پیشوند «انجمن اسلامی» را یدک میکشند و برخی دیگر از گروههای منسوب به اصلاحات، این طیف از اصلاحطلبان را تشکیل میدهند که تحت عنوان کلی «چپ سنتی» شناخته میشوند. با وجود اینکه بعید است این طیف قدرت کافی برای تهیه فهرستی پرقدرت برای انتخابات اسفند را داشته باشد، اما این گروهها نقش مهمی در جلب افکارعمومی و گروههای صنفی و سنتی به نامزدهای اصلاحطلب و عبور اصلاحطلبان از فیلتر شورای نگهبان را دارند.
و در نهایت، پنجمین دسته از اصلاحطلبان را گروههایی تشکیل میدهند که هنوز در تئوریهای برخاسته از تجربه انتخابات 88 متوقف هستند. این دسته از اصلاحطلبان احتمالا در آستانه انتخابات باز هم تابلو «تحریم» را در دست گرفته و با مشارکت در انتخابات مخالفت خواهند کرد. اگرچه این طیف از اصلاحطلبان نقشی در بدهبستانهای انتخاباتی و لیستبندیهای سیاسی ندارند ولی روشن است که میتوانند عامل کاهش سبد رأی اصلاحطلبان و تضعیف این طیف در فرآیند رقابتهای پارلمانی باشند.
تلاش اصلاحطلبان برای گذار از چنددستگی
با این همه اصلاحطلبان در دو سال گذشته از عمر دولت یازدهم که فرصتی برای احیای موقعیت سیاسی خود داشتهاند، تلاشهایی را برای ساماندهی و عبور از شکافهای یادشده انجام دادهاند. تلاش هرچند ناتمام برای تشکیل احزاب قدرتمند جدید، تشکیل شورای رهبری و مجمع مشورتی برای کاستن از اختلافات، حضور بیسروصدا در دولت و همراهی با بخشی از اصولگرایان میانهرو، رونق بخشیدن نسبی به کنشهای رسانهای و تلاش برای رفع محدودیت فعالیت رهبران اصلاحات ازجمله فعالیتهای صورت گرفته از سوی اصلاحطلبان برای حضور قدرتمند در انتخابات اسفند 94 بوده است.
اما ادامه ممنوعالتصویر بودن رئیس دولت اصلاحات در رسانهها، خط و نشانهای سیاسی درباره احتمال ردصلاحیت نامزدهای اصلاحطلب، بهویژه برای انتخابات خبرگان، ناتوانی اصلاحطلبان در جلب اعتماد کافی بهمنظور تشکیل احزاب و رسانههای جدید اثرگذار و نیز سردرگمی بدنه اجتماعی اصلاحات درباره نسبت دولت اعتدال و اصلاحطلبان، نشان میدهد که هنوز مجموعه تلاشها برای عبور کامل اصلاحات از بحران 88 کافی نبوده و به همین دلیل باید منتظر ماند تا شاید یکبار دیگر اصلاحطلبان تجربه انتخابات 92 را برای انتخابات اسفند 94 تکرار کنند.
تجربه موفق به اشتراک گذاشتن سبد رأی اصلاحات با اصولگرایان اعتدالی که میتواند گامی دیگر برای بهبود شرایط سیاسی اصلاحطلبان قلمداد شود؛ تجربهای که 20 سال قبل در سال 74 و در جریان برگزاری انتخابات مجلس پنجم نیز رقم خورد، آنجا که با ائتلاف جریان چپ موسوم به خط امام، با راست مدرن بیرون آمده از کابینه هاشمی، فراکسیون قدرتمندی شکل گرفت که به روایتی، زمینهساز پیروزی در دوم خرداد 76 شد.