احمدینژاد و دامن انتخابات
خبرها حاکیست نهادی با عنوانِ «اشاعۀ بادی بیلدینگ، نانچیکو، مشت، کفگرگی و قس علیهذا» خیلی زودتر از سایرین به تجهیز خود مبادرت ورزیده و پس از مانورِ آزمایشی در شیراز، به افتتاح سایر شعب خود در اقصی نقاط کشورمبادرت میورزد. اما دومین شبهِنهادی که انتخابات را با جان و دل تعقیب(یا تهدید) میکند، «محمود احمدینژاد» …
خبرها حاکیست نهادی با عنوانِ «اشاعۀ بادی بیلدینگ، نانچیکو، مشت، کفگرگی و قس علیهذا» خیلی زودتر از سایرین به تجهیز خود مبادرت ورزیده و پس از مانورِ آزمایشی در شیراز، به افتتاح سایر شعب خود در اقصی نقاط کشورمبادرت میورزد.
اما دومین شبهِنهادی که انتخابات را با جان و دل تعقیب(یا تهدید) میکند، «محمود احمدینژاد» است. یک شاهد عینی به خبرنگارِ خودباختۀ ما گفت که چند روز پیش در خیابان محمود احمدینژاد را دیده که –مثل این بچهها که دنباله دامن عروس را میگیرند- دنباله دامن انتخابات را گرفتهبوده و پشتش میدویده. انتخابات هم یورتمه میرفته! شاهد عینیِ مفلوک در همان بادیِ امر قالب تهی کرده؛ لکن سریعا به خود آمده، رفته جلو و پرسیده: «اِ! آقای احمدینژاد، پس برای انتخابات وارد شدید؟!»احمدینژاد هم جواب داده:«خیر، من برنامه خاصی برای ورود در انتخابات ندارم. داشتم میرفتم دفتر ولنجک، گفتم سر راه دامن انتخابات را هم بگیرم». انتخابات هم در مواجهه با این بلای دامنگیرسالهای دور، گفته:«خب پس رسیدیم ولنجک تو ول می کنی دامن ما رو میری سر کارِ خودت دیگه؟» احمدینژاد هم با چشمانی پر ز خواهش، زل زده به انتخابات، لبخندی خاطرهانگیز زده و در دستگاه شور آواز سر داده:«باور مکن که من دست، از دامنت بگیــرم/ ای عشقِ اولینم، بی دامنت می میرم…» سپس انتخابات را در آغوش گرفته و صحنه را در اوج به پایان رسانده.
اما در ادامۀ همین روند که احمدینژاد اصلا، هرگز، به هیچوجه برنامهای برای شرکت در انتخابات ندارد، یک شاهد عینی دیگر از دست به کار شدن وزرا و معاونان وی برای حضور در انتخابات، خبر داده: نامجو از کرمان، حسینی(وزیر ارشاد دولت قبل) از رفسنجان، مصلحی و علیاحمدی از اصفهان، لنکرانی از شیراز و جلیلی از قم، برای کاندیداتوری آماده میشوند. با این حال پدیدهای بهنام عبدالرضا داوری از نزدیکان احمدینژاد، در مصاحبهای مجددا تاکید کرده که «احمدینژاد برای انتخابات برنامهای ندارد»، سپس مصاحبه کننده خود را تکه پاره کرده و گفته که آخر این همه سفر استانی و جلسات و سخنرانی، چطور ممکن است به انتخابات مربوط نباشد؟! و داوری باز جواب داده:«در این جلسات بحثهای گفتمانی میشود نه بحثهای سیاسی…»!(مصاحبه کننده هماکنون به ملیله دوزی روی آورده و لودویگ ویتگنشتاین نیز از آحاد نزدیکانِ احمدینژاد عاجزانه درخواست کرده که تا اطلاع ثانوی کتابهای او را نخوانند که آنقدر بحثهای گفتمانی نشود.)
خبر آخر انتخاباتی، «طرح استانی شدن انتخابات» است که متاسفانه چند روزی نمایندگان رااز اخطار به وزرا غافل کرد و کار به جایی رسید که علی جنتی رفت دو سه جا سخنرانی هم کرد! مدافعان طرح استانی شدن انتخابات معتقدند اجرای این شیوه، «کیفیت نمایندگان منتخب را از هر لحاظ بالا میبرد و مجلس تخصصیتر خواهد شد.» اول اینکه اصلا چه کسی گفته مجلس تخصصیتر بهتر است؟! ما خود به چشمِ خویشتن دیدیم که تاثیرِ تخصص بر قانونگذاری، مثل تاثیر آبغوره بر تیغهای خورش کنگر است، یعنی هرکاری کنی تیغ کنگر هم کار خودش را میکند! ثانیا بر فرض که کیفیتِ بالای نمایندگان چیز خوبی باشد، خب چرا از این راه؟! یک ابزار قویتر هست با عنوان «بررسی صلاحیت». این ابزار آنقدر قوی است که نه تنها آدمهای بیکیفیت را رد میکند، بلکه دیده شده برخی باکفایتها را هم کلا از هیّزِانتفاع ساقط میکند. پس مشاهده میشود که بحمدا… سیستم انتخاباتی در کشور ما طوری تعبیه شده که اعمال هرگونه الگوی ابتکاری در آن، کلا ثبات همه چیز را به هم میریزد و این خیلی امر پسندیدهای است و باعث میشود از دم ریشۀ همه ابتکارهای الکی زده شود. لذا جا دارد نمایندگان موافق و مخالف همگی بیخیال نزاع بر سر این طرح شوند و بروند به استیضاح وزرا برسند، فقط 10 ماه دیگر فرصت باقی ست!