۱۶ فیلم ترسناک واقع گرایانهای که تماشای آنها دشوار است
چه چیزی یک فیلم را به عنوان یک فیلم ترسناک دسته بندی می کند؟ آیا معیار این است که چنین فیلمی باعث شود از ترس، معده تان به گلویتان بچسبد؟ آیا معیار این است که مانند یک انگل در روان ما نفوذ می کند و مانند بوی تعفنی که نمی توانیم آن را از خود بشوییم، با ما می ماند؟ یا شاید این که در یک واقعیت ممکن و نه چندان دور، متوجه می شویم اتفاقاتی در فیلم که می خواهیم با آن ها سرگرم شویم، اصلاً دور از ذهن نبوده و ممکن است برای خودمان نیز رخ دهند؟ آنچه فیلم های فهرست شده در ادامه این مطلب را تا این حد قوی و تاثیرگذار می کند و واکنش تماشاگران به آن ها را تا این حد واقعی و تکان دهنده می سازد، این واقعیت است که هیچ کس نسبت به چنین اتفاقاتی مصون نیست.
موبنا-نمایش حقیقتاً ترسناکی که ما پول داده ایم تا بنشینیم و تماشایش کنیم، می تواند برای هر کدام از ما نیز اتفاق بیفتد. به اندازه کافی مستند های جنایی دیده ایم که این را بدانیم.
هر یک از فیلم های انتخاب شده فهرست زیر، روش منحصر به فرد خود را برای جلب توجه بیننده دارند. چه خشونت یکباره باشد، چه پیش بینی ترسناکی که به مادر تمام جامپ اسکرها منجر می شود، یا اشارات روانشناختی که مجبور می شویم در نظرشان بگیریم، این فیلم ها درهای بدترین ترس ها و کابوس ها را به روی ما می گشایند و ما را به درون خود می کشانند. این فیلم ها می توانند اعصاب ظریف درون ما را لمس کرده و در گوش ضمیر ناخودآگاه ما نجوا کنند که چقدر ممکن است در خطر باشیم. این مجموعه فیلم، مرموزیت، جنبه غیرواقعی و غیرممکن بودنِ ژانر وحشت را زدوده و وحشت را به گونه ای واقعی می سازند که وقتی تحت تاثیر آن قرار گرفتید، به سختی می توانیم ذهن خود را از آن پاک کنیم.
۱۶- The Hitcher (1986)
اگر تا به حال به سوار کردن یک مسافر بین راهی فکر کرده اید، تریلر ترسناک اکشن مسافر بین راهی یا The Hitcher به کارگردانی رابرت هارمون و بازی روتخر هاور کاریزماتیک، احتمالاً شما را از این کار منصرف خواهد کرد. داستان حول محور یک مسافر بین راهی قاتل و شیطان صفت به نام جان می چرخد که در بزرگراهی در تگزاس توسط مردی غافل از همه جا به نام جیم (سی توماس هاول) سوار می شود.
هنگامی که آن ها از کنار یک خودروی رها شده عبور می کنند، جان ادعا می کند که راننده آن را کشته است و تهدید می کند که همین کار را با جیم انجام خواهد داد و او را به یک چالش دعوت می کند: «می خواهم جلوی مرا بگیری». جیم وحشت زده او را بیرون می اندازد و در ادامه ماشین دیگری با خانواده ای قتل عام شده را در جاده پیدا می کند. سپس بازی تعقیب و گریز بی محابایی آغاز می شود و جان دائماً جیم را تعقیب می کند و سعی می کند او را زیر بگیرد، در حالی که پیام های خونینی برایش می فرستد، از جمله انگشت قطع شده ای که هنگام صرف شام در رستوران پیدا می کند.
۱۵- Devil’s Pond (2003)
این فیلم به کارگردانی جوئل ویرتل و با بازی کیپ پاردو و تارا رید، یک داستان عاشقانه است که در نیمه راه به یک تریلر فرار خشن تبدیل می شود. داستان فیلم Devil’s Pond با ازدواج دو جوان به نام های میچ و جولین آغاز می شود که برای مدتی خوشگذرانی به کلبه ای در کنار دریاچه می رود تا از هیاهوی جهان دور بمانند. به نظر شروعی آرامش بخش و صمیمی برای یک زندگی مشترک است، مگر نه؟
متاسفانه برای شخصیت جولین با بازی رید، میچ انگیزه های بیرونی ترسناک و یک بازی پایانی نگران کننده در سر دارد. به محض اینکه نوعروس داستان متوجه می شود که میچ قبل از آشنایی شان او را تعقیب می کرده است، سقوط ترسناک میچ به ورطه دیوانگی و همچنین تلاش ناامیدانه جولین برای به دست آوردن دوباره آزادی اش آغاز می شود.
۱۴- Speak No Evil (2022)
یکی از فیلم های اروپایی که در سال ۲۰۲۲ مخاطبان زیادی را به وحشت انداخت، فیلم بد حرف نزن یا Speak No Evil بود که شبیه به حقیقت پیوستن یک کابوس هولناک است. این فیلم جشنی برای نیهیلیسم مطلق است که مطمئناً باعث می شود وجود و تصمیمات خود را مورد بازنگری قرار دهید زیرا همه چیز در مورد آن به طرز وحشتناکی امکانپذیر است.
این فیلم داستان یک خانواده دانمارکی را در تعطیلات روایت می کند که با یک خانواده هلندی که روابط و حال و هوای مشابهی دارند، آشنا می شوند. آن ها بلافاصله با هم دوست می شوند، و وقتی تعطیلات به پایان می رسد، هلندی ها، خانواده دانمارکی را برای رفتن به خانه ییلاقی شان به کشور خود دعوت می کنند. مطابق انتظار، آن ها نیز این پیشنهاد قبول می کنند و در نهایت به جایی می رسند که یک شکنجه و آزار غیرقابل توصیف است. سعی کنید این فیلم را در یک روز آفتابی ببینید. نگویید به شما هشدار ندادیم!
۱۳- The Road (2009)
بر اساس کتابی از کورمک مک کارتی نوشته سال ۲۰۰۶، فیلم جاده توسط جان هیلکوت کارگردانی شده و در آن ویگو مورتنسن در نقش «مرد» و کودی اسمیت – مک فی در نقش «پسر» بازی می کنند. این فیلم غم انگیز و افسرده کننده، داستان یک سفر بی پایان و ناامیدکننده در عرض خاک آمریکا پس از فاجعه ای ناشناخته است که زمین را به برهوتی بی آب و علف و مردم را به وحشی ترین موجودات تبدیل کرده است. در این فیلم شاهد آن هستیم که دو شخصیت اصلی، یعنی یک پدر و پسرش، از میان برهوتی که زمانی ایالات متحده بوده، عبور می کنند و به سختی از عوارض این فاجعه و آنچه از بشریت باقی مانده، جان سالم به در می برند.
جاده یک فیلم ترسناک معمولی نیست. با این حال، از کشتار و غرایز نهفته در روح و روان انسان دوری نمی کند. بیننده پس از تماشای این فیلم، با احساس وحشت به حال خود رها می شود و از خود می پرسد که آیا در صورت وقوع آخرالزمان، جامعه چنین ترسناک خواهد شد یا خیر. قطعاً بدون بازی استثنایی مورتنسن، فیلم به اندازه آنچه دیدیم تاثیرگذار و تکان دهنده نمی بود.
۱۲- Borderland (2007)
به عنوان بخشی از جنون وحشتِ After Dark در دهه ۲۰۰۰، فیلم سرزمین مرزی داستان واقعی گردشگران آمریکایی را روایت می کند که طعمه قاچاقچیان شیطان پرستانی می شوند که تحت تاثیر یک فرقه مذهبی قرار دارند. یک قاچاقچی مواد مخدر مکزیکی با قدرت فراوان، مسئول قربانی کردن انسانی بود که به زندگی مارک جی. کیلری در اواخر دهه ۸۰ پایان داد. فیلم بر اساس این ماجرای واقعی ساخته شده است.
با تکیه بر یک سبک واقع گرایانه، سرزمین مرزی از ابتدا تا انتها مانند یک کابوس است. سکانس های بسیار خشن فیلم باعث می شود تا تماشاگران با دیدن فیلمی که به دلیل واقع گرایی و روایت تلخش، تفاوت غیرقابل انکاری با همتایان ترسناک خود داشت، در صندلی های خود میخکوب شوند.
۱۱- Henry: Portrait of a Serial Killer (1986)
به کارگردانی و نویسندگی جان مک ناتون و با بازی مایکل روکر در اولین نقش بازیگری اش، فیلم هنری: تصویر یک قاتل سریالی در مورد یک شخصیت سایکوپات است که به محض آزادی از زندان دست به کشتار می زند. این فیلم نمونه بی نقص و کاملی از خونریزی، قساوت و کشتاری است که می توان در ژانر وحشت جنایی روانشناختی انتظار داشت. این فیلم بدون شک یکی از بهترین فیلم ها در مورد قاتلان زنجیره ای است که تاکنون ساخته شده.
برای شروع، همان صحنه آغازین فیلم، زنی غرق در خون را نشان می دهد، با ظاهری ترسناک، چشمانی کاملاً باز که در عین حال، بی جان به فضایی خالی خیره شده است. اغلب اوقات، ژانر وحشت با تعلیق و بوگی من هایی ماسک دار مترادف است. با این حال، هنری یکی از آن هیولاهایی است که علاقه ای به پنهان کردن چهره یا مقاصد مرگبار خود ندارد. هنری خیلی راحت و بی دلیل می کشد، انبوهی از قربانیان را پشت سر خود به جا می گذارد و با سطحی از بی تفاوتی که می تواند به شدت تکان دهنده باشد، وارد هر تعامل و گفتگوی جدید می شود. او تجسم جامعه ستیزی است که بدون ذره ای تردید یا پشیمانی، جان انسان ها را می گیرد.
۱۰- Eden Lake (2008)
دریاچه عدن یک تریلر ترسناک انگلیسی – فرانسوی به نویسندگی و کارگردانی جیمز واتکینز و با حضور کلی رایلی، مایکل فاسبندر و جک اوکانل است. استیو و جنی عاشق هم هستند و به شدت به هم اهمیت می دهند. استیو با نقشه قبلی، جنی را برای پیشنهاد ازدواج به یک منطقه روستایی دنج در حومه شهر می برد. متاسفانه، گروهی از نوجوانان محلی و خشن تصمیم می گیرند که این زوج چیزی بیش از ابزاری برای بازی های خشم آلودشان نباشند و به چشم طعمه به آن ها نگاه می کنند.
این تصویرسازی هولناک از بازی موش و گربه، در تلاش خود برای نمایش هر لحظه ی وحشتناک آغشته به خون و آدرنالین که این زوج مجبور به تحمل آن هستند، به خود تزلزل و تردید راه نمی دهد. دریاچه عدن که در یک منطقه روستایی در انگلستان روایت می شود، یکی از معدود فیلم هایی است که حول تم موسوم به «بریتانیای تکه تکه شده» می چرخد و به طور موثری به ناراحتی و حس تشویش عمومی جامعه بریتانیا، به ویژه در میان جوانان می پردازد. این فیلم یک گزینه پیشنهادی مناسب برای طرفداران آثار ترسناکی نیست که از داستان های ترسناک با پایان خوش خوششان می آید.
۹- Snowtown (2011)
بیشتر فیلم های این فهرست یک چیز مشترک دارند: این فیلم ها براساس حوادث زندگی واقعی ساخته شده اند. اما در مورد شهر برفی، چاره ای نیست جز اینکه امیدوار باشید این اتفاق در زندگی واقعی رخ نداده باشد. زمانی که جان بانتینگ بر پاکسازی جامعه از پدوفیل ها و همجنس گرایان اصرار می ورزد، این تصمیم عواقبی هولناک در پی دارد که قربانیان مجبور به تحمل آن هستند.
خشونت در این فیلم به دلیل واقع گرایی ترسناک آن بسیار مشهور شده است. با این حال، فیلم قربانی الگوی تکراری دیگر فیلم های ترسناک نمی شود. در این فیلم همه چیز درباره شیطانی است که خود را در پشت چهره هیولای کاریزماتیکی که به آرمان خود باور دارد، پنهان شده است. تماشای شهر برفی بسیار دشوار خواهد بود.
۸- Killing Ground (2016)
چه چیزی در فضای باز هست که باعث می شود بهترین و آزاردهنده ترین فضا برای فیلم های ترسناک باشد؟ چه یک دریاچه باشد، چه هزارتویی در مزرعه ذرت، یا جنگلی تاریک، بدون شک یک حس وحشت در چنین فضاهایی موج می زند. فیلم ترسناک استرالیایی محوطه کشتار به کارگردانی دیمین پاور و با بازی هریت دایر، یان میدوز و آرون پدرسن نیز از این قاعده مستثنی نیست.
این فیلم که از زاویه یک سفر کمپینگ به بیراهه کشیده روایت می شود، تمام انرژی اعصاب خردکن و زنده ای را فراهم می کند که در ژانر ترسناک اسلشر به آن عادت کرده ایم، بدون اینکه هیچ استراحت و آرامشی در دوردست دیده شود. از ضربه محکم و تکان دهنده ای در ابتدای فیلم، پس از اینکه شخصیت های اصلی، یک کودک نوپای گمشده را تنها در دل طبیعت وحشی پیدا می کنند، تا خونریزی و کشتاری که پس از آن رخ می دهد، فیلم محوطه کشتار به شکل بی محابا و بی پایانی، بدون ترحم و تکان دهنده است.
۷- The Last House on the Left (2009)
یک داستان ترسناک انتقام جویانه یکی از لذت بخش ترین داستان های ترسناک برای مخاطبان است چرا که شکارچی خود تبدیل به شکار و طعمه می شود. چه اتفاقی می افتد وقتی یک خانواده معمولاً آرام و صلح جو تا سر حد توانش تحت فشار قرار می گیرد؟ در فیلم آخرین خانه در سمت چپ ساخته دنیس ایلیادیس، ما شاهد نهایت تقلاها و تلاش های مادر و پدری هستیم تا انتقام رنج دخترانشان را بگیرند. مقصران این حادثه تعدادی از اعضای یک گروه خلافکار هستند که بی خبر از هویت واقعی این خانواده و ارتباطشان با آن دختر، در خانه آن ها ساکن شده اند.
این بازسازی از شاهکار وس کراون در سال ۱۹۷۲ با همین نام، زمانی که بدترین کابوس های یک زوج – و به دنبال آن غرایز غیرقابل انکار والدینی شان – به حقیقت تبدیل می شوند، چیزی برای تخیل و تجسم توسط مخاطب باقی نمی گذارد. در این فیلم بازیگرانی چون تونی گلدوین، مونیکا پاتر، گرت دیلاهانت، آرون پال و اسپنسر دی کلارک ایفای نقش کرده اند.
۶- Be My Cat: A Film for Anne (2015)
با اشاره به جنبه های ترسناک جنبش ترویج لاغری که شوربختانه بسیار هم طرفدار دارد، همراه با تصاویر و خاطراتی از طرفدارانی که علاقه وسواس گونه شان نسبت به سلبریتی های مورد علاقه شان را به مراحلی ترسناک می برند (به عنوان مثال، علاقه یولاندا سالدیوار به سلنا کوئینتانیلا پرز و رابرت جان باردو در رابطه با ربکا شفر)، گربه من باش: فیلمی برای آن وارد عرصه طرفداری دیوانه وار و ترسناک می شود.
آدریان توفی، فیلمساز، با الهام از نقش آفرینی آن هاتاوی در نقش زن گربه ای در فیلم شوالیه تاریکی برمی خیزد، فیلمی را کارگردانی می کند تا این بازیگر مورد علاقه اش را راضی به همکاری با خود کند. او با انجام این کار موفق می شود ناراحتی مطلق و ترسی عجیب و همه جانبه را به تصویر بکشد. گربه من باش: فیلمی برای آن اولین فیلم از سه گانه توفی است که با We Put the World to Sleep و Pure دنبال می شود.
۵- The Strangers (2008)
فیلم غریبه ها به نویسندگی و کارگردانی برایان برتینوا، با الهام از قتل های فجیع خانواده مانسون ساخته شده است، فیلمی که یک بررسی ترسناک از انزوا و وحشتی است که باعث می شود مخاطب بارها و بارها قفل درهای خانه هایشان را چک کند. کریستن (لیو تایلر) و جیمز (اسکات اسپیدمن) پس از اینکه پیشنهاد ازدواج رد شده آن ها را از هم جدا و ناراحت کرده، یک تعطیلات آرام و رمانتیک را برنامه ریزی کرده اند. با این حال، به جای استراحت و آرامش خوشایندی که آن ها پیش بینی کرده بودند، این دو با اتفاقاتی هولناک مواجه می شوند که بیش از پیش علاقه شان را به بوته آزمایش می گذارد.
این فیلم که به عنوان یک تریلر روانشناختی طبقه بندی شده است، چشمان شما را به صفحه نمایش خیره خواهد کرد، در حالی که نظاره گر دو شخصیت اصلی داستان هستید که هم یکدیگر و هم وضعیت ذهنی یکدیگر را به چالش می کشند تا زمانی که کاملاً مشخص شود که هیچ کدام از آن ها در قسمت مناسب سلامت عقلی نبوده اند. این فیلم، عنوان دیگری است که بیننده را در مورد پایانش دچار سردرگمی می کند و قطعاً برای کسانی که مستعد اضطراب و پارانویا هستند، گزینه مناسبی برای تماشا نیست.
۴- Ils (2006)
به طور غیرمستقیم مرتبط با جنبش سینمایی افراط گرایی جدید در فرانسه، فیلم ایلز (به معنای آن ها) ظاهراً براساس رویدادهای واقعی ساخته شده اما این موضوع هرگز تایید نشده است. با این حال، این فیلم از سبک این شاخه خاص از فیلم های ترسناک پیروی می کند که عامدانه در یک چارچوب مبتنی بر رئالیسم باقی می مانند و وحشتی «ممکن» و امکانپذیر را به تصویر می کشند.
این فیلم داستان زوجی را روایت می کند که در منطقه ای روستایی در فرانسه مورد آزار و اذیت و حمله کودکان غریبه قرار می گیرند. داستان فیلم در همین مورد است و تمام. بیش از این فیلم را اسپویل نمی کنیم زیرا خیلی ها این فیلم ترسناک فرانسوی کمتر شناخته شده را ندیده اند و احتمالاً در حال تهیه فهرستی از «بهترین فیلم های ترسناک ندیده» برای هالووین هستند. از تماشای این فیلم پشیمان نخواهید شد اما سعی کنید ابتدا بچه ها را بخوابانید بعد تماشایش کنید.
۳- I Spit on Your Grave (2010)
بازسازی فیلمی جنجالی به همین نام در سال ۱۹۷۸ به کارگردانی استیون آر. مونرو و نوشته استوارت مورس، فیلم به گورت تف می اندازم از به تصویر کشیدن هیچ چیز ابا نداشته و به شکل تکان دهنده ای بی رحمانه است. جنیفر (سارا باتلر) رمان نویسی است که تصمیم می گیرد در حالی که روی پروژه بعدی اش کار می کند، یک کلبه دورافتاده را برای حفظ حریم خصوصی اجاره کند. بدشانسی بزرگ او این است که با گروهی از مردان که به او تجاوز جنسی می کنند و تلاش می کنند او را بکشند، روبرو می شود.
خوشبختانه، او به سختی از چنگ آن ها فرار می کند و به خونین ترین و تکان دهنده ترین شکل ممکن بازی را به نفع خود تغییر می دهد. اگر متوجه شدید که نمی توانید برخی از صحنه های خشن، کشیدن دندان ها و اخته کردن موجود در داستان را تحمل کنید، تعجب نکنید. در اینجا هیچ غرور و رحمی جایز نیست.
۲- The Girl Next Door (2007)
به کارگردانی گرگوری ام. ویلسون و بازی بلیت اوفارث در نقش مگ و بلانش بیکر در نقش روث، دختر همسایه شاید یکی از سخت ترین فیلم های ترسناکی باشد که باید تماشای آن تحمل کنید. داستان این فیلم درباره بانوی جوانی به نام مگ است که پس از مرگ پدر و مادرش تحت تکفل عمه اش، روث قرار می گیرد.
اتفاقاتی که در ادامه می افتد وحشتناک است، در شرایطی که کارگردان از هیچ چیز برای نشان دادن بی رحمی و شقاوتی که در حق مگ، نه تنها توسط خاله ظاهراً دوست داشتنی و مهربانش، بلکه توسط پسران او و بچه های محله، دریغ نمی کند. اگر پدر و مادر هستید، ممکن است تماشی این فیلم به طور خاص برای شما دشوار باشد. این فیلم بر اساس قتل تراژیک سیلویا لایکنز و به یاد او ساخته شده است.
۱- The Vanishing (1988)
ناپدید شدن که با نام Spoorloos نیز شناخته می شود، یک تریلر تکان دهنده با اشارات فراوان به ژانر وحشت است. این فیلم داستان مردی را روایت می کند که پس از ناپدید شدن نامزدش در یک استراحتگاه بین راهی، سعی می کند او را پیدا کند. وقتی او عامل ربایش دوست دخترش را پیدا می کند، دستورالعمل هایی به او داده می شود و او هم اطاعت می کند تا بداند چه اتفاقی برای دوست دخترش افتاده است. در حال و هوایی شبیه Speak No Evil، ناپدید شدن یک تصویر سازی ناراحت کننده از حادثه ای است که اگر به آن فکر کنید، به طرز ترسناکی امکانپذیر است. شیطان آن بیرون است، و تا جایی که می توانید حس کنید، در انتظار شما پنهان شده است تا قدم اشتباهی بردارید.
در حالی که ژانر وحشت گاهی اوقات ممکن است به گونه ای طراحی شده باشد که یک یا دو ترس و جامپ اسکر بامزه را ایجاد کند، اما برخی از فیلم ها به شدت و عمیقاً آزار دهنده بوده و ما را با اضطراب و تشویش به حال خود رها می کنند. همانند فیلم هایی که در اینجا ذکر شدند، هضم این فیلم خاص در ژانر وحشت واقعاً دشوار است، چرا که به آن بخش از ذهن ما ضربه می زند که به ما یادآوری می کند هرگز از بدترین تمایلات انسان ها در امان نیستیم. چیزی که ما به شدت در معرض خطر آن هستیم، بی تفاوتی، یا شرارت آشکاری است که ممکن است درست پشت یک چهره دوستانه پنهان شده باشد، یا پشت یک رابطه رمانتیک، یا خودِ طبیعت کمین کرده باشد. چه عناصری باشند که به نظر می رسد به دنبال ما باشند، چه آن هایی که ما به عنوان انسان هایی بی آزار انتخاب کرده ایم که دور و بر خود داشته باشیم، هرگز نمی توانیم کاملاً مطمئن، یا خیلی مراقب باشیم. ترس واقعی در این بی تفاوتی، بی خبری و عدم اطمینان نهفته است.
روزیاتو