حاشیهنشینی ۱۸ تا ۳۸ میلیون نفر شهروند درجه صفر!
تکانههای شدید اقتصادی و محیط زیستی در چند سال اخیر، بافت اجتماعی و ساختار جمعیتی در نقاط مختلف کشور را چنان دستخوش تغییر کرده که اسکان غیررسمی از 4 تا 5 درصد جمعیت در دهه 50 به 25 تا 30 درصد رسید در حال حاضر رسیده است.
موبنا-تکانههای شدید اقتصادی و محیط زیستی در چند سال اخیر، بافت اجتماعی و ساختار جمعیتی در نقاط مختلف کشور را چنان دستخوش تغییر کرده که آثار و تبعات آن را میتوان در حاشیههای شهرها به خصوص کلان شهرهای کشور به وضوح دید. خشکسالی، ریزگرد و فقر ناشی از نبود اشتغال چنان در این سالها پررنگ شده که بیم آن میرود افزایش مساحت و جمعیت مناطق حاشیهنشین روزی شهرها را ببلعد؛ شهرهایی که همچنان با نسخه شکست خورده 60 سال پیش، اداره میشود. نسخهای که با رویکرد غیررسمی خواندن بخشی از شهروندان، 6 دهه قبل 280 هزار نفر را نادیده میگرفت و امروز- احتمالا- بیش از 20 میلیون نفر را!
در این میان کارشناسان معتقدند، این نسخه از مد افتاده مدیریت شهری و سیاستی که مدیران شهری و برنامهریزان در حوزههای مختلف کشوری در مقابل ساکنان سکونتگاههای غیررسمی اتخاذ میکنند؛ توسعه شهری روی آب است و نتیجهای جز ویرانی بیش از پیش شهرها و کیفیت نامطلوب زندگی سایر شهروندانش نخواهد داشت.
نشست «شهرسازی روی آب» که به منظور بررسی آثار تثبیت جمعیت بر طرحهای جامع شهری به تازگی برگزار شد، رئیس گروه شهرسازی جامعه مهندسین مشاور در آن به همین مباحث اشاره کرد.
سهراب مشهودی، گفت: «اسکان غیررسمی از 4 تا 5 درصد جمعیت در دهه 50 به 25 تا 30 درصد رسیده و این در حالی است که هنوز به این گروه میگوییم شما شهروند نیستید».
به گفته او مبنای برنامهریزی شهری از سوی طراحان طرحهای توسعه شهری، تعیین رقم جمعیتی است که گذر زمان نشان داده قابل کنترل و مهار نیست. یعنی مبنای اشتباهی که سبب میشود تا همه برنامهریزیهای شهری در نهایت اشتباه از آب دربیاید. در این میان حاشیهنشینی که خود معلول شرایط دیگری است، اساس به هم خوردن طرحهای توسعه هم هست.
حاشیهنشینی هنوز هم رقم دقیقی ندارد
آمارهای مربوط به حاشیهنشینی در شهرها اعداد عجیب و غریبی را نشان میدهد و اغلبشان تفاوتهای فاحشی با هم دارد. یکی از مواردی که فراوان به آن استناد شده و در حاشیه گزارش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی طی سالهای 1393، 1394 و 1395 و 1400 آمده است«برنامه گسترش مراقبتهای اولیه سلامت برای تحقق پوشش همگانی سلامت در مناطق شهری» بوده که جمعیت حاشیهنشین و ساکن سکونتگاههای غیررسمی در سال 1395 را حدود 10 میلیون و 159 هزار و 352 نفر عنوان میکند. عددی که در سال 1400 به بیش از 14 میلیون نفر رسیده است!
بسیاری اصلیترین دلیل حاشیهنشینی را رشد سرسامآور قیمت مسکن میدانند که از دو سال گذشته تاکنون حدود دو برابر شده است و به همین دلیل انتظار میرود رقم حاشیهنشینی هم رشد قابل توجهی نشان دهد.
دیروز ناصر رضایی، معاون توسعه شهری شهرهای جدید وزارت مسکن و شهرسازی، شمار حاشیهنشینها را بین ۱۸ تا ۳۸ میلیون نفر دانست و گفت: «در سالهای اخیر طی یک اتفاق جدید و با افزایش قیمت مسکن و زمین و نبود توانایی در تامین مسکن، مردم از داخل و درون شهرها به نواحی و کنار شهرها مراجعت کردهاند که این امر باعث افزایش حاشیهنشینی شده است».
گروهی که همواره نادیده گرفته میشوند
نزدیک به یک قرن از عمر حاشیهنشینی در ایران میگذرد به طوری که از سال ۱۳۰۰ تاکنون، حاشیهنشینی رفته رفته جای خود را در دل کلان شهرهای کشور باز کرده است. هر چند هنوز طرحهای شهری این پدیده را نادیده میگیرد و مدیران شهری برنامهای برای ساماندهی این بخشها ارائه نمیدهند اما این مسئله امروز به عنوان یک واقعیت اجتماعی خود را بر اغلب شهرهای کشور تحمیل کرده است.
با این حال مواجهه مدیران شهری اغلب با این واقعیت اجتماعی همواره رنگی از نبرد داشته است. نبردی که گاهی به نظر لازم و گاهی نیز رنگ و بوی تندی از تبعیض و بیعدالتی به خود گرفته است.
ساخت و سازهای غیرمجاز در حاشیه شهرها با افزایش اجاره بهای ملک و افزایش فقر و بیکاری در جامعه طی سالهای اخیر رشد قابل توجهی پیدا کرده، به طوری که بر میزان برخورد با ساخت و سازهای غیرمجاز از سوی شهرداریها شهرهای بزرگ و کوچک کشور هم افزوده شده است، اما در این میان گاهی تصاویری هم از مقاومت حاشیهنشینها و صاحبان این آلونکها در سایتها و خبرگزاریها و شبکههای مجازی دست به دست میشود. تصاویری که اغلب برخوردهای تاسفبرانگیز ماموران شهرداری در برابر مقاومت این افراد صحنههای خشونتباری رقم میزند.
آنچه در این میان شاید بیش از همه قابل تامل است، مقاومت ساکنین این خانههاست. آنها گاهی چنان سلحشورانه در قامت دفاع از آلونکهای خود برمیآیند که میتوان رنج و استیصال را در مقاومتشان دید. گویی که باید از آخرین سنگر زندگی و خانواده خود دفاع کنند.
چند سال پیش ماجرای آسیه زن 61 ساله کرمانشاهی که در حاشیه شهر کرمانشاه در آلونکی 10 متری زندگی میکرد که به دست ماموران شهرداری خراب شد. مقاوت آسیه برای متوقف کردن لودر شهرداری نه تنها مانع تخریب خانه نشد که حتی قلب او را هم به دلیل استفاده از اسپری فلفل غیرمجاز برای شکستن مقاومتش، از تپش انداخت.
مرگ آسیه اما علاوه بر اینکه شهرداری کرمانشاه را زیر سوال برد نگاهها را به حاشیه شهرها و به سکونتگاههای غیررسمی کشاند که هر روز ساکنینش با خطر ویرانی خـانـههـایشـان روبرویند.
برنامهریزی بر مبنایی اشتباه
متخصصان معتقدند، رشد شتابان و بدقواره شهرها در ایران، روند شهرنشینی و شهرگرایی را به صورت ناموزون، نامتوازن و ناهمزمان پیش برده است، به گونهای که به رغم تحولات مختلف حیات شهری، امروز کلان شهرها و حتی شهرهای کوچک ما مملو از عدم تعادل در بافت شهری، اجتماعی و زیست محیطی شده است.
به اعتقاد کارشناسان در یک بازه زمانی ۶۰ ساله که از نظر برنامهریزیهای جمعیتی و سرزمینی بازهی چندان طولانی نیست، نسبت جمعیت شهرنشین و روستانشین در ایران کاملاً معکوس و حدود ۷۲ درصد جمعیت روستانشین در دهه ۴۰ به ۷۲ درصد جمعیت شهری و کمتر از ۳۰ درصد جمعیت روستایی تبدیل شده است.
این در حالی است که به عقیده رئیس گروه شهرسازی جامعه مهندسین مشاور «معمولا در شهرهای کوچک و متوسط نظر این بوده که جمعیت را بیشتر کنیم تا مسیر روستا به شهرهای بزرگ مسدود شود». مشهودی با بیان اینکه در همه این شهرها فقط 69 درصد برآوردها محقق شده گفت: «در شهرهای بزرگتر تا 289 درصد برآوردها، جمعیت اضافه شده است یعنی برای حدود 2 برابر جمعیتی که یک شهر، مختص آنها طراحی شده بود، هیچ تمهیداتی نیاندیشیده بودیم».
همه اینها بدان معنی است که طراحان توسعه شهری و مدیران شهری اساسا بخش عمدهای از جمعیت شهرها که این روزها ساکنان حاشیههای شهر هستند و جمعیتشان هر روز بیش از قبل میشوند را نادیده گرفته و گاه به مقابله با آنها میپردازند. این در حالی است که گذر زمان نشان میدهد در صورت عدم بازنگری در طرحهای شهری و مواجهه نادرست با حاشیهنشینی رو به رشد، علاوهبر حاشیهنشینان همه ساکنان شهرها آسیب خواهند دید.
توسعه ایرانی