در ایران بجای باغ وحش، باع وحشت داریم!
خرسها در باغوحش خرمآباد از گرسنگی زوزه میکشند. شیرها را در باغوحش ساری میدزدند؛ صورتهایشان زخمی است و بیحال هستند. فلامینگوهای آبزی و آبچر، در محوطهای خشک و کثیف باغوحش بابلسر، با نانخشک و برنج، با حضور موشها میزبانی میشوند! درست عکس چیزی که صاحبان باغوحشها ادعا میکنند، اتفاق میافتد؛ این نه نگهداری از حیوانات است و نه آموزش به کودکان. سازمان حفاظت محیطزیست تنها دو باغوحش ارم و باراجین را بهعنوان نمونههای استاندارد مثال میزند و مسوولان خودشان میدانند که مابقی از این دو نمونه داخلی هم خیلی عقبترند.
موبنا- خرسها در باغوحش خرمآباد از گرسنگی زوزه میکشند. شیرها را در باغوحش ساری میدزدند؛ صورتهایشان زخمی است و بیحال هستند. فلامینگوهای آبزی و آبچر، در محوطهای خشک و کثیف باغوحش بابلسر، با نانخشک و برنج، با حضور موشها میزبانی میشوند! درست عکس چیزی که صاحبان باغوحشها ادعا میکنند، اتفاق میافتد؛ این نه نگهداری از حیوانات است و نه آموزش به کودکان. سازمان حفاظت محیطزیست تنها دو باغوحش ارم و باراجین را بهعنوان نمونههای استاندارد مثال میزند و مسوولان خودشان میدانند که مابقی از این دو نمونه داخلی هم خیلی عقبترند.
سالهاست گزارشهایی درباره وضع باغوحشهای ایران در رسانهها منتشر میشود، اما مسوولان مربوطه در سازمان محیطزیست معتقدند در این باغوحشها را نباید بست، چون جایی برای حیواناتشان نیست. آنها مدعیاند که وضع این مجموعهها به نسبت گذشته تغییر کرده و جای نگرانی نیست، اما در بررسی چند نمونه از باغوحشهای ایران میبینیم که اوضاع مثل گذشته است. باغوحش خصوصی بابلسر همانی است که چند سال پیش تصاویری از خرس قهوهای زنجیرشدهای در زمینی خاکی، نامش را سر زبانها انداخت. آن زمان این باغوحش بعد از اعتراض فعالان حقوق حیوانات به وضع اسفبار حیوانات بهطور موقت پلمب شد و خیلی زود با ادعای استانداردشدن شرایط نگهداری حیوانات آغاز به کار کرد. اما ۳ سال بعد یعنی سال ۹۶ دوباره تصاویر تازهای از این باغ وحش خبرساز شد. در تصاویر تازه دو ببر در قفسی کز کردهاند و چهار، پنج شیر در جایگاهی کوچکند که رغبت قدمزدن را از آنها میگیرد. «آیا حیوانات باید در چنین جایی زندگی کنند و این شرایط استاندارد است؟ حداقل میتوانند قدری تمیز کنند. گرازها جایی بودند که دوروبرش پر از آشغال بود. بعضی جاها بو آنقدر زیاد است که حالت تهوع به آدم دست میدهد.» حال ۶ سال از آن واقعه گذشته است، اما در این دوران نهتنها این باغوحش پلمب نشده است، بلکه همچنان به عذاب حیوانات ادامه میدهد. این روزها تصاویر دردناکی از وضعیت اسفناک نمونه نادر فلامینگو آبزی و آبچر در شبکههای مجازی دست به دست میشود. در این تصویر این فلامینگوهای نادر در زمینی خشک و مملو از کثیفی در همسایگی موشها نان خشک میخورند! همین تصاویر کافی است تا واکنشهای فعالان حوزه محیطزیست را در پی داشته باشد، زیرا مشکلات و غیراستاندارد بودن باغوحشهای کشور، سبب شده تا باغوحشها شرایط ناگواری را برای حیوانات رقم بزنند. بسیاری از کارشناسان بر این عقیدهاند که باغوحشها به باغ وحشت تبدیل شدهاند.
بحران بدون آمار در باغوحشها
در حالی وضعیت باغوحشها اسفناک روایت میشود که هیچ آمار شفافی از تعداد مرگومیر آنها وجود ندارد. تنها موارد اندکی از تلفات حیوانات در باغوحشها رسانهای میشود و همگی نشانههایی از وجود یک وضعیت بحرانی، در باغوحشهای کشور میدهند، اگرچه آمار دقیقی از عمق این بحران وجود ندارد. این در حالی است که باغوحشها و مراکز نگهداری از حیوانات وظیفه دارند هر سه ما یک بار آمارهایشان را به سازمان حفاظت از محیطزیست و سازمان دامپزشکی در هر استان اعلام کنند، چراکه این مجموعهها تنها با مجوزهای این دو سازمان اجازه کار دارند.
«عبدالله سالاری» مدیرعامل انجمن حامیان و پژوهشگران حیاتوحش، پیشتر در این رابطه گفته بود که وقتی که آمار شفاف نیست، اصلا مشخص نمیشود این اتفاق به چه شدتی رخ میدهد. در صورت وجود آمار میتوانیم میزان تلفات در باغوحشهای کشور را با استاندارد جهانی مقایسه کنیم. ما در این رابطه نیاز به شفافسازی داریم، چراکه پایه و اساس علم حیاتوحش آمار است.
«وحید طاهر» کارشناس حیاتوحش با اشاره به حیوانآزاری در باغوحش به «جهان صنعت» گفت: باغوحشهای ایران خبر بد زیاد دارند؛ یکی از آنها سرقت شیر از باغوحش ساری بود و اما بدتر از آن وضعیت فلامینگو در بابلسر است. بنابراین به نظرم نگهداری حیوانات در باغوحشها نهتنها نگهداری از آنها نیست، بلکه باعث آزار و اذیت آنها میشود. نباید حیوان را از طبیعت به یک مکان بسته نزدیک به شهر انتقال داد، در خارج از کشور انتقال حیوان از طبیعت به باغوحش ممنوع است، اما در ایران مشاهده میکنیم که حیوان را از محیط طبیعی به شهر که بافت مسکونی و آب و هوای مناسب دارد منتقل میکنند.
وی با بیان اینکه باغوحشهای کشور استاندارد نیستند و مساحت کمی دارند، افزود: باغوحشها باید به قدری مناسب باشند تا حیوان جداشده از طبیعت در آن احساس بیگانگی نکند و در واقع طبیعت حیات خود را مدیون حیات جانداران و نباتات است و اگر آنها از طبیعت جدا شوند، طبیعت از بین میرود. به جای اینکه باغوحشها به یک محیط طبیعی تبدیل شوند تا محلی برای تحقیق و حضور کنجکاوان و پژوهشگران باشد، اما امروزه افرادی در باغوحشها حضور پیدا میکنند که سبب آزار حیوانات میشوند؛ بنابراین باغوحشهای استاندارد زیادی در جهان وجود دارند که برای آنان باغوحش به منظور نمایشی نیست، بلکه آنها مراکزی هستند که گونههای در خطر انقراض را نجات میدهند نه اینکه آنها را در قفس و فضایی کوچک نگهداری کنند.
او ادامه داد: هدف آنها نگهداری حیوانات و بهبود شرایط زیستگاهی است و حیوان را به گونهای پرورش میدهند که بتواند به طبیعت برگردد. با این اوصاف باغوحشهای تهران طی سالیان گذشت سابقه خوبی در نگهداری و تکثیر حیاتوحش نداشته است و تعداد زیادی از حیوانات به دلیل تغذیه نامناسب جان خود را از دست دادهاند، اما باغوحشهای ایران نهتنها گونههای حیاتوحش را نجات ندادهاند، بلکه باعث شدهاند که تعداد زیادی از این حیوانات به بیماریهای روانپریشی و افسردگی دچار شوند. در واقع باغوحشها زندانهایی هستند که به هنگام احساس خطر راهی برای دفاع از خود یا فرار از موقعیت خطرناک ندارند و شاید میتوان این را گفت که این روزها اهمیت درآمدزایی باغوحشها بیشتر از جان حیوانات آن است.
این کارشناس با اشاره به پشت صحنه خرید گونههای غیربومی در کشور که بعضا مجوز ورود هم دارد «قاچاق قانونی» بیان کرد: تولهکشی برای دستی کردن حیوان غیراخلاقی است و ورود سلبریتیها برای نگهداری از برخی گونهها که اخیرا در برنامههای تلویزیونی نیز به یکی از آنها اشاره شد، از نظر حامیان حقوق حیوانات غیراخلاقی است و جنبه حفاظتی به هیچ عنوان ندارد. حیوانی که به وسیله انسان زادآوری و نگهداری میشود و اساسا حیاتش به انسان وابسته است، از زنجیره حیاتوحش خارج است، ولی با این وجود، علاقه به نگهداری از گونههای در اسارت دستآموز شده در مجموعههای شخصی رو به گسترش است. بنابراین فائق آمدن بر ترس از سلطان جنگل، باعث شده بسیاری از افراد خواهان نگهداری از گربهسانان بزرگجثه باشند تا بگویند چقدر شجاع و مهربان هستند. تکثیر این گونهها شرایط سختتری نسبت به مثلا نشخوارکنندگان دارد، ضمن اینکه تولههای گونههایی مانند خرس و گرگ و… بهدلیل صید از طبیعت در دسترستر هستند و باغوحشها عموما از این گونهها اشباعاند. به همین دلیل شیر را از ساری دزدیدند. از طرفی یکی از اساسیترین مشکلات باغوحشها از بین رفتن گونههایی است که کمتر مورد توجه مخاطبان است؛ مثلا مرگ گونههایی مانند مار، سنجاب، گربه جنگلی، سوسمار خاردم، خارپشت و سایر گونههای کوچکجثه، مواردی است که عموما گزارش هم نمیشود. بسیاری از این گونهها تراشهگذاری نشدهاند که مشخص شود اگر گونه بیمار شد یا بر اثر کهولت سن مرد، این همانگونه است یا جایگزین شده است.
طاهر از مسوولان میخواهد که هیچ مجوز جدیدی برای راهاندازی باغوحش در کشور داده نشود و جلوی زادوولد گونهها در این مراکز نیز گرفته شود. وی در پایان متذکر شد: شاید نتوان یکشبه باغوحشها را تعطیل کرد، ولی میتوان آنها را در مراکزی با کیفیت بهتر ادغام کرد و بر عملکرد آنها نظارت دقیق داشت.
جهان صنعت