هاشمی طباء: رابطه با رهبری براساس حقیقت باشد نه سانسور /قالیباف چرا تصمیمات سخت را نمی گیرد /قطب زاده اخراجم کرد
سیدمصطفی هاشمی طبا در برنامه حضور در حسینیه جماران گفت: ریلگذاری دولتها اشتباه بود، فکر میکردند که مردم انقلابی نیستند و یک جوری راضیشان کنیم؛ بعد از جیب کشور خوردند و کشور تهی شد
موبنا- برنامه «حضور» در هفته دولت، میزبان «سیدمصطفی هاشمیطبا» بود. وی از فعالان جهادسازندگی و وزیر صنایع دولت شهید باهنر بوده و همچنین در دو دوره کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری را در کارنامه فعالیتهای سیاسی خود دارد.
بخش هایی از گفتگوی هاشمیطبا در برنامه حضور را به نقل از جماران، بخوانید؛
قطب زاده اخراجم کرد
*در صداوسیما مسئول رادیو شدم که آن زمان برنامه «راه شب» را اداره میکردم؛ چون آنجا خیلی از افراد نفوذ کرده بودند که آنجا را یک مقداری سر و سامان دادیم و بعد هم مدیر تولید صداوسیما شدم که توسط قطبزاده از صداوسیما اخراج شدم.
بنی صدر به آقایان هاشمی و بهشتی اهانت می کرد
*دوستانی که در فرانسه بودند و راجع به آقای بنی صدر با من صحبت میکردند بحثهای زیادی داشتند. یکی از بزرگترین بحثهایشان این بود که ایشان آن چیزی که میگوید نیست من یک چیزی هم ایشان دیدم که خیلی برای من سنگین بود. به نظرم یکی از چیزهایی که برای آدمها تعیینکننده است، ادبشان است. در حالیکه بنیصدر به راحتی در جلسات مختلف به صورت علنی به افرادی مثل آقای هاشمی، آقای موسوی اردبیلی و آقای بهشتی اهانت میکرد و تحقیر میکرد.
مسئولان فکر می کنند مردم انقلابی نیستند و رفاهطلبند
*ریلگذاری دولتها اشتباه بود، فکر میکردند که مردم انقلابی نیستند و یک جوری راضیشان کنیم؛ بعد از جیب کشور خوردند و کشور تهی شد. گاز و نفت و آب مصرف شده و رودخانهها آلوده شده و تنها دلیلش این است که ما به مردم اعتقاد نداریم و فکر میکنیم مردم انقلابی نیستند و رفاهطلبند. غیر از این نیست وگرنه سیستم طراحی میکرد که آن بچه پابرهنه و محروم در اقصی نقاط کشور وجود نداشته باشد.
آقای قالیباف گفتهاند ما باید تصمیمات سخت را بگیریم. خب چرا نمیگیرند؟
*جالب اینجاست که آقای قالیباف دو یا سه بار به عنوان رئیس مجلس گفتهاند ما باید تصمیمات سخت را بگیریم. خب چرا نمیگیرند؟ اول اینکه تصمیمات سخت چیست و دو اینکه چرا نمیگیرید؟ همینطوری گفتنش که فایده ندارد. مسئولان ما به صدارت که مینشینند نظرشان این است که یک جوری یک بخشهایی از مردم را راضی کنیم و آن بخشی که صدایشان نمیآید را رها کنید. و این به تخریب کشور انجامیده است.
رهبر انقلاب گفتند روی ورزشهای ملی مثل چوگان کار کنید ولی من گفتم انجام نمیدهم!
*یک بار با ورزشکارها خدمت ایشان رسیده بودم و من توضیحاتی دادم که در المپیک اینطور شده است. ایشان در فرمایشاتشان فرمودند که شما به ورزشهای ملی مثل چوگان بیشتر رسیدگی کنید. من جسارت کردم و گفتم من این کار را نمیکنم. برای اینکه چوگان در گذشته مخصوص شاهزادگان بوده که اسب و امکانات داشتهاند. مردم ما چوگان زمینی که همان هاکی است، بازی میکردند و من به جای اینکه یک زمین اینطوری درست کنم و ۱۰ تا اسب بیاورم، ۱۰ تا استخر درست میکنم که روزی ۲۰۰۰ نفر از آن استفاده کنند. ایشان هم با بزرگواری گفتند بسیار خب کار خودتان را انجام دهید.
*به دوستان هم گفتم شما مقام معظم رهبری را فکر میکنید مثل یک پادشاه هستند در حالیکه ما باید رابطهمان را براساس حق و حقیقت قرار دهیم. حالا اگر اصرار کردند و گفتند نه مصحلت میدانم کاری که من میگویم را انجام دهید، میگویم سمعاً و طاعتا. ولی اینکه ما خودمان را سانسور کنیم قبول ندارم. من واقعاً یکی دوبار و شاید بیشتر خدمت ایشان بودم و صریح راجع به مسائل نظرم را گفتهام و ایشان با کمال بزرگواری برخورد کردند.
دولت مهندس موسوی در روند انقلاب موفقتر بود
*{ در پاسخ به این سوال که کدام دولتها را در روند انقلاب اسلامی موفقتر دیدید}: من اگر بخواهم بگویم در روند انقلاب مؤثر بودند، دولت آقای مهندس موسوی را میگویم. دولت دفاع مقدس. برای اینکه با اینکه درآمد کشور بسیار کم و گرفتاریها بسیار زیاد بود، تصمیمات بسیار دقیق و حسابشده بود.
*دولت آقای هاشمی یک دولتی بود که همه چیز را با هم میخواست. اینطور نمیشود. ایشان هم یک توسعه بزرگ میخواست که حداقل ظاهر کشورمان مانند کشورهای پیشرفته اروپایی باشد و هم میخواستند همه مردم از همه چیز برخوردار باشند. ضمن اینکه معتقدم ایشان رئیس جمهور مؤلف بودند یعنی رئیس جمهوری بودند که از خودشان فکر و اندیشه هم داشتند.
متروی تهران را اصلاً باید به نام آقای هاشمی بگذاریم و بگوییم متروی هاشمی رفسنجانی
*متروی تهران را اصلاً باید به نام آقای هاشمی بگذاریم و بگوییم متروی هاشمی رفسنجانی. چون خیلیها مخالف بودند ولی بعضی چیزها هم بود که با ایشان صحبت میکردیم و همانطور که گفتم ایشان همه چیزخواه بودند و برای ممکلت هم دلسوز بودند ولی خب نمیشود. یک جاهایی را کمتر و یک جاهایی را بیشتر مورد توجه قرار دهد.
احمدی نژاد خسارت زیادی به کشور زد
*آقای خاتمی انسان مثبتگرایی بودند ولی مؤلف نبودند. دوره ایشان خیلی کارها خوب انجام میشد ولی ایشان ابتکار خاصی برای کار ممکلت به معنای مؤلف بودن، نداشتند. برای دوره آقای احمدینژاد کاملاً نظر منفی دارم و معتقدم ایشان برهمزننده همه سازوکارهای مملکت بودند و خسارتهای زیادی زدند.
دولت آقای رئیسی خط مشخصی برای آینده کشور ندارد
*دولت آقای رئیسی باید به اهم موضوعات بپردازد ولی ایشان به جزئیات میپردازد و خط مشخصی برای آینده کشور متأسفانه نداریم. معتقدم رئیس جمهور نباید مسافرت برود. نه اینکه اصلاً نباید برود ولی کار ایشان مسافرت کردن نیست. یک امضای خوب رئیس جمهور در سراسر کشور اثر میگذارد.
*آقای روحانی در دوره اول توانست، برجام را امضا کند. من برای چه خودم شرکت کردم؟ برای اینکه روش اینها را قبول نداشتم اما با توجه به اینکه ایشان میگفت ما همین روش را ادامه میدهیم، دیدم مفری است که کشور از تحریم رهایی پیدا کند. البته ایشان قدری هم خودش را از بقیه بالاتر تصور کرد و گفت من همه تحریمها را از بین میبرم. ولی آخر هم که ترامپ از برجام خارج شد. من آن موقع مصلحت را اینطور دیدم که اگر آقای روحانی باشند علیرغم اینکه روش ایشان را قبول ندارم، به ایشان رأی بدهم. چون مطمئنم هر کدام دیگر از آقایان میآمدند باز هم همین رهاشدگی را ادامه میدادند. بنابراین برای اینکه آن سیاستهای آقای روحانی به نفع مملکت بود به ایشان رأی دادم.
عدهای فکر میکنند اگر مردم کمتر در انتخابات شرکت کنند به نفع جریان آنهاست
*{با انتقاد از برخی تفکرات در دستهبندی مردم و استقبال از مشارکت پایین مردم در انتخابات که منجر به موفقیت جریان مطبوع آنها میشود}: آقای رسایی چند سال پیش مصاحبه کردند و گفتند هر چه قدر کمتر در انتخابات شرکت کنند، به نفع ماست چون میتوانیم نیروی خودمان را بفرستیم. یک نفر هم گفته بود مردم همانهایی هستند که روز ۱۳ آبان به خیابان طالقانی جلوی سفارت آمدند. وقتی تفکر اینطور است، مشارکت باید کم شود تا آدمهایی که مدنظر آنهاست انتخاب شوند. در حالی که این تفکر با دیدگاه رهبر انقلاب متفاوت است.
*{ در مورد دلیل قهر و کنارهگیری عدهای از سیاسیون برای شرکت در کاندیداتوری انتخابات مجلس}: برای اینکه میدانند رد میشوند. سابقه تاریخی دارد. او میپرسد مشکل من چیست؟ میگویند نمیگوییم؛ صلاح شما نیست. میگوید من میخواهم رسوا شوم. مشکل من را بگویید. میگویند نمیشود. خب این آدم دوباره بیاید ثبت نام کند؟