نگاههای متضاد گروههای مختلف به عزاداری ماه محرم
حسین واله جامعهشناس، به فضای رخ داده در عزاداری ماه محرم در فضای کنونی پرداخته و معتقد است که شرکتکنندگان در این مراسم حتی از دایره شیعیان هم فراتر میروند و به نوعی قالب فرهنگی تبدیل شده است و بسیجکنندگی فوقالعاده بالایی دارد و چون در ایران جنبه سیاسی گستردهای پیدا کرده، به همین دلیل با مواجههای که حاکمیت با عاشورا دارد، موجب شده با دستورهای دیگر سیستم سیاسی قیاس شود.
موبنا-حسین واله جامعهشناس رفتار گروههای مختلف در قبال عزاداری ماه محرم را بررسی کرده است. او در مطلبی به رویداد۲۴ چنین گفته است: بزرگداشت محرم از مناسک مذهبی بسیار کهن در تشییع است که در آن تمرکز اصلی بر یادآوری عاشورا است. تقریباً از نخستین قرنهای اسلام، تجلیل از ماه محرم در بخشهای شیعی جهان اسللام دیده میشود. امروزه مراسم عاشورا مختص ایران نیست و در عراق و لبنان و مناطق شیعهنشین جهان اسلام و حتی بیرون از جهان اسلام هم مشاهده میشود. همچنین در برخی از کشورها مثل پاکستان و هند که مسلمانان تعداد قابل توجهی حضور دارند، بزرگداشت عاشورا به سنتی اجتماعی تبدیل شده است. به این معنی که شرکتکنندگان مراسم در آن کشورها حتی از دایره شیعیان هم فراتر میروند و به نوعی قالب فرهنگی تبدیل شده است. البته در بخشهایی از جهان اهل سنت هم عاشورا را محترم میشمارند، به طوریکه حتی برای امام حسین در روز عاشورا مراسم میگیرند. البته در شکل متفاوت تری نسبت به آنچه توسط شیعیان انجام میشود. چونکه در فقه اهل سنت غمگین شدن برای فقدان «کسی» مکروه تلقی میشود.
اینکه بگوییم مبداً نمود خارجی بزرگداشت محرم در شکلهایی که الان شناخته شده است، صرفاً ریشه در عقیده داشته باشد، قدری مشکل است. در واقع عادتهای سنتی و قالبهای رفتاری در شکل گیری این الگوی خاص بزرگداشت تاًثیر زیادی داشته است؛ لذا شکل آن در جاهای مختلف متفاوت است که این تفاوت هم تحت تاًثیر عوامل فرهنگی است.
از منظر شیعیه، بزرگداشت عاشورا، مهمترین و کاملترین رفتار جمعی مذهبی به حساب میآید و به نوعی هویت تاریخی تشیع با این موضوع گره خورده است؛ بنابراین صرفنظر از اینکه مراسم ماه محرم چه پیامدهایی داشته باشد یا به کار چه دستور کارهایی بیاید، خود این پدیده با هویت شیعی گرهِ اساسی خورده است.
اگر توجهی به فرایند تحولات سیاسی و اجتماعی شیعه داشته باشیم، پدیده محرم در خیلی از مقاطع نقشی تعیینکننده داشته است. در همین انقلاب اسلامی ایران که یک اپیزود از تحول سیاسی دو قرن اخیر جامعه ما به شمار میرود، عاشورا بسیجکنندگی فوقالعاده بالایی دارد. انگاره عاشورا و محرم به دست اندیشهسازان بسیار موثر اجتماعی مثل دکتر شریعتی به قوت به کار گرفته شود و در ایجاد تحول در نگرش نسل جوان ایرانی سهم زیادی داشت.
آنچه بالفعل شاهد هستیم، این است که نظام سیاسی ایران از همه نمادهای دینی حداکثر استفاده را برای مقاصدی که تعریف کرده است، استفاده میکند. البته مشخصاً عزاداری به عنوان موضوعی که نظام سیاسی بخواهد از آن استفاده کند، با سایر نمادهای مذهبی و دینی تفاوتی اساسی دارد.
تفاوت در این است که اصل بزرگداشت محرم در شکل مناسک جمعی، واکنشی به یکی از مهمترین سیاستهای سلطنت پهلوی، به خصوص پهلوی اول بوده است. پس از مشروطه یکی از کارهایی که پهلوی انجام داد، حذف نمادهای مذهبی از حیات اجتماعی با توسل به زور بود. به طوریکه مجالس روضه را تعطیل کردند؛ لذا در انقلاب ۵۷ واکنش طبیعی در یک بخش از سیاستهای اساسی در سلطنت پهلویها، احیای مجدد عزاداری بود. کمااینکه مبارزه با بی یا بدحجابی هم مشروعیت سیاسیاش را از سلطنت پهلوی میگرفت؛ بنابراین الان میتوان گفت، آنچه در رفتار نظام سیاسی الان در خصوص حجاب و عاشورا مشاهده میشود، تا حد بسیار زیادی ادامه واکنش به سیاستهای پهلویها است.
عاشورا نماد مذهبیای بسیار ریشهدار در جوامع شیعی و از جمله در ایران است. به خصوص در ایران جنبه سیاسی گستردهای هم پیدا کرده است. دقیقاً به همین دلیل با مواجههای که حاکمیت با عاشورا دارد، موجب شده با دستورهای دیگر سیستم سیاسی قیاس شود.
به زبان دیگر تلقی این است که حکومت برای تثبیت خودش از نماد عاشورا استفاده میکند که این تا یک حدی واقعیت دارد. اما وقتی که موضوع عاشورا و موضع نظام درباره عاشورا در داخل شبکهای از منازعات سیاسی به کار گرفته میشود، به ویژه در نزاعهایی که ریشه در شکاف دولت_ملت دارد، به طور طبیعی جنبههای سیاسی پررنگی پیدا میکند.
گمان میکنم، این مبارزه با نماد عاشورا که در برخی از قسمتهای جامعه معترض به حاکمیت دیده میشود، نحوی از اظهار مخالفت با ساختار حاکمیت است؛ بنابراین جنبه عکسالعملی سیاسیاش نسبت به جنبه احساسی دینی بسیار چیرهتر است. یعنی اگر کسانی امروز برابر رفتاری که حاکمیت در موضوع عاشورا دارد، موضع مخالف میگیرند و حتی عزاداری محرم را تقبییح میکنند، نباید بگوییم، آنها تحول فکری و مذهبی را از سر گذرانده و از عقاید دینی خودشان عدول کردهاند. در واقع میخواهند با این رفتار مخالفتشان را رفتارهای نظام سیاسی ابراز کنند.
تقریباً از این نظر میتوانیم این را شبیه به مقاومت برابر حجاب اجباری بدانیم. یعنی بسیاری از مخالفان اجبار در حجاب، مخالفتشان از موضع دینی نیست و مخالفت با رفتار قدرت سیاسی است. یعنی با «زن، زندگی، آزادی» میگویند، نمیخواهند حاکمیت درباره رفتارهای شخصی نظرش را به آنها تحمیل کند.
امروز با سه گونه کنش در قبال ماه محرم مشاهده میشود. اولین کنش، کنشی است که به وسیله حکومت حمایت میشود تا در راستای کسب مشروعیت برای نظام سیاسی تلاش کند. کنش دیگر با نفی بزرگداشت عاشورا با نظام سیاسی مخالفت و مقابله میکند تا نظام سیاسی نتواند از این پدیده همهگیر بهرهبرداری کند. همچینن سومین کنش هم متعلق به گروهی هستند که از عاشورا برای تحت فشار قرار دادن عاشورا بهره میبرند.
برای نتیجه گیری و جمعبندی، لازم به تاًکید میدانم که عمدهترین جنبه بروز فعلی پدیده عاشورا، چه از اردوگاه طرفداران یا مخالفان حکومت، همین جنبه سیاسیاش است. یعنی نه مخالفان عاشورا را «نفی» میکنند و نه طرفداران ساختار سیاسی هدف «تثبیت» عاشورا را دارند. در واقع این دعوا، دعوای مذهبی نیست و سیاسی است.