روسیه روابطش را با هیچ کشوری به خاطر ایران تغییر نمی دهد

برخلاف تصویر آرمانی که بعضا از روابط ایران و روسیه سعی می‌شود در رسانه‌های داخلی و خارجی ایجاد شود باید گفت واقعیت این است که ایران و روسیه روابط راهبردی ندارند و متحد راهبردی یکدیگر محسوب نمی‌شوند.

موبنا-سطح مناسبات اقتصادی دو کشور بسیار پایین است، سطح تعاملات فرهنگی، اجتماعی و انسانی دو کشور بسیار پایین است. حتی سطح مراودات و رایزنی‌های سیاسی ما و روسیه در قیاس با بازیگرانی همچون ترکیه و رژیم‌صهیونیستی بسیار پایین است. همه اینها به این معنی است که ایران و روسیه نمی‌توانند متحد راهبردی باشند و در حال حاضر در چنین موقعیتی نیستند.

ما باید در وهله اول این نکته را مد نظر قرار دهیم چون در رسانه‌ها و حتی در محافل نخبگانی این گونه طرح موضوع می‌شود که ایران و روسیه متحد راهبردی یکدیگر هستند و درنتیجه بایستی در همه مسائل منافع یکدیگر را درنظر بگیرند و با عینک یکدیگر به مسائل نگاه کنند، درحالی‌که اساسا چنین نیست.

ایران و روسیه صرفا در یک‌سری از پرونده‌ها با یکدیگر دارای منافع مشترک و همسویی بوده و در این موارد همکاری می‌کنند. این معنایش با آنچه که از روابط دو متحد راهبردی توقع می‌رود، متفاوت است. اگر قرار بود ایران با عینک روسیه به تحولات دنیا نگاه کند باید در سال 2014 الحاق کریمه و مناطق شرقی اوکراین به خاک روسیه را به رسمیت می‌شناخت. موضوعی که برای روس‌ها اهمیت زیادی دارد. در طرف مقابل هم همین موضوع است؛ یعنی روس‌ها هم منافع و امنیت ملی خودشان را در نظر داشته و به مسائل با عینک ایران نگاه نمی‌کنند. قرار هم نیست چنین باشد، کما اینکه سایر کشورها هم چنین نگاهی ندارند. پس این یک بعد مساله است که باید در وهله اول روشن شود.

بعد دوم مساله به روابط روسیه و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس ارتباط دارد. باید به این نکته توجه کنیم که روس‌ها یک اصلی را در سیاست خارجه خودشان رعایت می‌کنند و آن اصل این است که رابطه با یک کشور نباید جلوگیری کند از رابطه با بازیگران دیگری که ممکن است منافع متعارض با آن کشور داشته باشند.

یعنی روس‌ها به‌خاطر رابطه با ایران به‌هیچ‌وجه روابط با رقبا و حتی دشمنان منطقه‌ای ایران را تعطیل نخواهند کرد کما اینکه به‌خاطر رابطه با اسرائیل و عربستان رابطه با ایران را تعطیل نکردند. بنابراین، این یک اصل است که خودشان را درگیر تعارضات موجود بین کشورهای دیگر نکنند و سعی کنند با همه طرف‌ها روابط نزدیکی برقرار کنند.

بعد از وقوع جنگ اوکراین اساسا یک تحول جدی در سطوح بین‌المللی و منطقه‌ای پدید آمد و باعث شد بسیاری از کشورها در سیاست خارجی خودشان تجدید نظر کرده و راهبردهایی را در پیش بگیرند که شاید پیش از این خیلی به شکل چشمگیر وجود نداشت. ما عملا این تغییر رفتار را می‌توانیم در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس ببینیم. یعنی بعد از آغاز جنگ اوکراین و واگرایی که بین روسیه و غرب پدید آمده کشورهای حاشیه خلیج‌فارس این تصور برایشان ایجاد شده که بتوانند با قدرت‌های بزرگ دیگر در سطح نظام بین‌الملل ازجمله چین و روسیه ارتباط برقرار کنند. البته این به این معنی نیست که کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس به رابطه‌شان با آمریکا اهمیت نمی‌دهند. آنها به این فکر هستند که از این فرصت به وجود آمده برای ایجاد یک چندجانبه‌گرایی درسیاست خارجی خودشان بهره ببرند.

فرهیختگان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا