قلبی که از آمریکا برای ایران میتپد؛ حامد آفاق پس از سالها سکوتش را شکست
ستاره سالهای گذشته بسکتبال ایران، در صحبتهایی بی پرده از شرایط بسیار بد بسکتبال ایران صحبت کرد و دلیل این شرایط را هم بیبرنامگی و صرفا استفاده کننده بودن فدراسیون های قبلی دانست.
موبنا- از اوایل دهه ۸۰ بود که بسکتبال ایران با شکوفا شدن نسلی طلایی متشکل از ستارههایی چون مهدی کامرانی، صمد نیکخواهبهرامی، حامد آفاق، حامد حدادی و اوشین ساهاکیان موفق شد با کسب عنوان قهرمانی قاره کهن، در سطح آسیا خود را مطرح کند؛ تا جایی که حتی بسکتبال ایران برای نخستین بار جواز حضور در بازیهای المپیک را کسب کرد و تبدیل به یک رشته المپیکی در ورزش کشور شد.
در همین راستا برای مرور خاطرات روزهای درخشان بسکتبال ایران و بررسی دلایل موفقیت این رشته در سالهای قبل، پای صحبتهای حامد آفاق، یکی از اعضای نسل طلایی بسکتبال ایران نشستیم. بازیکنی که از منطقه خراسان کشف شد و با درخشش در ردههای پایه به لباس تیم ملی بزرگسالان رسید. ستارهای که در دوره نوجوانی از بدن بسیار لاغری برخوردار بود اما رفته رفته با ورود به عرصه حرفهای در بسکتبال کشور، افتخارات زیادی در سطح ملی و باشگاهی قاره آسیا، قهرمانی در لیگ ایران و … را به دست آورد تا نام خود را در تاریخ این ورزش ثبت کند.
در ادامه گفتوگوی اسکایپی خبرنگار ایسنا با حامد آفاق که در آمریکا بسر میبرد را میخوانید:
ایسنا: خیلی کوتاه بپرسیم، حامد آفاق چگونه کشف شد؟
– من بسکتبال را از پنجم دبستان شروع کردم و به دلیل فیزیکی که داشتم، توسط معلمان برای حضور در بسکتبال انتخاب شدم. در مدرسهای که بودیم قد و هیکلم از سایر نفرات بلندتر بود و به این سمت کشیده شدم. یک روز مدیر مدرسه سر کلاس ما آمد و گفت که همه نفرات بلند شده و بایستند که ما هم اصلا نمیدانستیم جریان چیست و بعدها فهمیدیم. ما فیزیک بلندتری داشتیم و اگر یادتان باشد در سالهای قبل نفرات قد بلند در انتهای کلاس مینشستند تا همه نفرات تخته را ببینند. ما چند دانش آموز قد بلند هم ته کلاس بودیم.
– مدرسهای که در آن درس میخواندم دبستان «پاسداران» بود و آن مدیری هم که من را به خارج از کلاس کشید و توپ را به من داد، مدیری با قد ۲ متر و دو سه سانت بود که آقای مالی بودند. او عشق بسکتبال داشت.
پایه تیم ملی ایران را که با عنوان نسل طلایی میشناسیم، سعید فتحی در زمان ریاست غضنفری تربیت کردند. سعید خان شبها به خانه نمیرفتند و با ما در اردو میخوابیدند.
– وقتی مدیر مدرسه ما را در انتهای کلاس دید گفت که به بیرون از کلاس برویم و چون از موضوع خبر نداشتیم خیلی نگران شدیم که چه اتفاقی افتاده است. خلاصه که به خارج کلاس رفتیم. کنار دیوار ایستاده بودیم که مدیر مدرسه از داخل کوله پشتی خود ۳ لباس ورزشی که تیشرت و شلوارک بود درآورد و به ما داد که روی آن لباسها اسم مدرسه خودمان را نوشته بودند. به ما گفت که مسابقات بسکتبال مدرسه است و باید در این رقابتها شرکت کنید که ما گفتیم بلد نیستیم، ولی مدیر ما گفت نگران نباشید و بیایید. بسکتبال از آنجا برای من شروع شد.
– حتی به یاد دارم که اوایل کار برایم خیلی سخت و عجیب بود که یک توپ کوچک مینی بسکتبال را از فاصله دور وارد یک حلقه کوچک کنم. با این حال رفته رفته علاقهمند شدم. البته کار برای من سخت بود چون فیزیک بلند و لاغری داشتم و در واقع در مدرسه از همه لاغرتر بودم. زور زیادی نداشتم اما فکر میکنم مکانیزم خوب آرنج دستهای من باعث میشد بهتر شوت بزنم و وقتی دیدم که میتوانم توپ را وارد سبد کنم رفته رفته علاقهمند شدم و از آنجا در تیم مدرسه و سپس نواحی مشهد انتخاب شدم. بعدها به تیم استان رسیدم، در قهرمانی کشور و مسابقات آموزشگاههای کشور شرکت کردم.
ایسنا: از ورود خود به سوپر لیگ صحبت کنید.
– بازیهای نواحی و آموزشگاهها که تمام شد، یک مربی خیلی خوب به نام آقای فرداد کاظمیان که بسیاری از بازیکنان مشهد را ایشان تربیت کرد، فوقالعاده کار کردند. جا دارد از او تشکر کنم که به تیم ملی ایران هم بازیکنان خوبی داد که یکی از آنها من بودم. ایشان در مسابقات نواحی بازی من را دید و از من خواست با تیم ابومسلم باشم. آن اوایل شانسی برای حضور در ترکیب اصلی نداشتم و بیشتر در تمرینات شرکت میکردم، چرا که آن تیم نفرات بسیار خوبی در ترکیب خود داشت.
– بعد از آن آقای کاظمیان تیم دانشگاه فردوسی مشهد را راه انداختند که شرکت فرش مشهد اسپانسر شد و دست یک را بردیم و به سوپر لیگ رسیدیم، هیچ بازیکن نام آشنایی هم نداشتیم و همه نفرات از مشهد بودند. نفرات سرشناسی نداشتیم اما واقعا ۴۰ دقیقه میدویدیم و دفاع خیلی خوبی داشتیم. دو سه بار در لیگ دسته یک قهرمان شدیم و در سوپر لیگ کار کردیم که من در بازیهای فینال خوب بودم، توپ دزدی خوبی داشتم و خوب سه امتیازی میزدم.
– بعد از آن فکر میکنم آقای شاهینطبع سرمربی صبا باطری بود که داشتند آن تیم را راه میانداختند و جزو آن تیم شدم. در آن سالها من ۱۷ – ۱۸ سال داشتم و فکر میکنم قبل از اینکه به صبا باطری بیایم به تیم نوجوانان دعوت شده بودم که آقای «خورخه گابررا» کوبایی بالای سر تیم بودند. متاسفانه آن سال در مسابقات مالزی خوب بازی نکردیم و هشتم یا نهم شدیم. از آنجا که برگشتیم به جوانان دعوت شدم که آقای فتحی سرمربی تیم ملی جوانان بودند.
ایسنا: طبق گفتهها، سعید فتحی اصلیترین نقش را در تشکیل نسل طلایی داشته است.
سعید ارمغانی این تیم را به عنون تیم بزرگسالان جمع کرد اما به دلیل شرایطی که پیش آمد با تیم نماندند که کار کنند.
– ایشان خیلی زحمت کشید و جا دارد از او تشکر کنم. سعید خان ۱۱۰ بازیکن را به اردوی جوانان دعوت کرد و از آن جمع ۱۵ الی ۲۰ نفر را نگه داشت که از آن ۲۰ نفر، ۱۰ – ۱۲ نفر آنها فوقالعاده بودند. واقعا بازیکنان فوقالعادهای را به بسکتبال ایران تحویل دادند و من شاهد زحمات شبانه روزی ایشان بودم. فکر میکنم پایه بسکتبال تیم ملی ایران را که با عنوان نسل طلایی میشناسیم، ایشان تربیت کردند.
– خیلی خوب به یاد دارم که سعید خان شب را خانه نمیرفت و پیش ما در اردو میخوابید تا شاید صبح زود که بیدار میشویم دو سه جلسه تمرین کنیم. همه چیز را بررسی میکردند. اهمیت زیادی به ما میدادند و از آنجا بود که نسل طلایی ساخته شد. آن سال جوانان با سعید خان در غرب آسیا موفق ظاهر شدند و قهرمان شدیم. البته آن زمان جوانان نبود و رده امیدها را داشتیم.
ایسنا: نقش سعید ارمغانی در تشکیل نسل طلایی چه بود؟
– سعید ارمغانی سرمربی تیم ملی بزرگسالان بود و گفتند میخواهند تیم را جوان کرده و از تیم امید برای بزرگسالان بازیکن وارد کنند که این اتفاق افتاد و ما وارد تیم بزرگسالان شدیم. به یاد دارم که مهدی کامرانی، حامد سهرابنژاد، صمد نیکخواه بهرامی، خودم و … که وارد تیم شدیم، سعید ارمغانی این تیم را به عنوان تیم بزرگسالان جمع کرد اما به دلیل شرایطی که پیش آمد با تیم نماندند که کار کنند.
– اگر اشتباه نکنم بعد از ایشان «بوسنیاک» صرب آمد و با تیم کار کرد. بعد از آن فکر کنم مربیان صرب و اسلوونی آمدند که آقای باوئرمن آمد. سال ۲۰۱۵ در جام ملتهای آسیا هم نتایج خوبی کسب کردیم، بازیهای بدی هم برای تیم ملی انجام ندادیم ولی به یاد دارم که باوئرمن گفت میخواهیم تیم را جوان کنیم که به همین دلیل تصمیم گرفتهایم تعدادی از نفرات قدیمی را کنار بگذاریم و با نفرات دیگر هم صحبت کردهایم. من هم گفتم سرباز تیم هستم و هر چه بگویند قبول دارم که از تیم کنار رفتم.
ایسنا: استعدادیابی در زمان شما چه تفاوتی با الان داشت که آن نسل کشف شد؟
– من فکر میکنم مسائل مالی خیلی در بسکتبال تاثیر منفی نمیگذاشت و مربیان عاشق آموزش بودند. حتی مربیان ما هم خیلی قراردادی نبودند و با عشق کار میکردند. دوست داشتند از بین نفرات متعدد استعدادیابی کرده و بازیکنان خود را به تیم ملی برسانند که به این مهم افتخار میکردند. وقتی به تیم ملی آمدیم در تیم ملی هم سرمربی دلسوزی داشتیم. از نظر من، ما جزو خوش شانسترین بازیکنانی بودیم که زیر دست سعید فتحی استعدادیابی شده و کار کردیم. حتی به یاد دارم که سه جلسه در روز تمرین میکردیم و من خیلی کم به یاد دارم یک مربی اینطور کار کند.
– کار بسیار سختی بود که ۳ شیفت در روز در هر شیفت با ۲۵ بازیکن در سنین پایین سر و کله بزنید آن هم نه بخاطر پول، بلکه بخاطر عشقی که به بسکتبال داشتند. این کار خیلی سخت است اما سعید خان فوقالعاده کار کرد چون عاشق آموزش و یاد دادن بود. وقتی کاری را با عشق انجام دهید صد درصد نتیجه میگیرید. آن زمان قراردادهای بالایی هم در بسکتبال نبود که بگوییم دنبال پول بودند، صرفا عشق به بسکتبال به آنها انگیزه کار کردن میداد.
ایسنا: میتوان اینگونه گفت که سطح مالی بسکتبال ایران بعد از نسل شما بالا رفت؟
فدراسیون قانون سفت و سختی برای نحوه ورود و خروج تیمها به لیگ ندارد، تیمها یک فصل میآیند و قرارداد چند میلیاردی میبندند، اما در پایان حتی ۵۰ درصد قرارداد را به بازیکنان نمیدهند
– واقعا و دقیقا همینطور است. وقتی دیدند بسکتبال در میادین بزرگتر دیده میشود، اسپانسرها وارد این رشته شدند و لیگ هم جذاب شده بود. اسپانسرهای خوبی جذب بسکتبال شده و خارجیهای خوبی هم وارد لیگ میشدند. قبل از ما این شرایط نبود. بعد از درخشش نسل طلایی بود که تیمهایی مثل پیکان، صنام و … با اسپانسرهای خوب آمدند و در بسکتبال هزینه کردند. این موضوع باعث شد بسکتبال ایران به سطح بالایی برسد. روزی بود که وقتی ۴ تیم نهایی سوپر لیگ مشخص میشدند، معلوم نبود کدام یک قهرمان میشود.
– بازیکنان خارجی بودند که من خودم شخصی خیلی چیزها از آنها یاد گرفتم. الان خارجیهایی داریم که هم سطح با بازیکنان ایرانی و شاید هم پایینتر هستند. خیلی وقت است که بازیکن سطح بالایی را در لیگ ایران نمیبینم. به یاد دارم که در آن زمان «آندره پیتس» را آورده بودند که بازیکن فوقالعادهای بود و من شخصا خیلی چیزها از او یاد گرفتم. بازیکنان خارجی آن دوره هر کدام کلاس آموزشی بودند اما الان دیگر آن شرایط نیست. دلیل این اتفاق هم اختلاف پول ما با دلار است که هزینه زیادی میخواهد. بازیکنی که با ۳ یا ۴ هزار دلار بیاید بازیکن نیست. آن موقع یاد دارم که باشگاه صبا باطری، صنام و مهرام بازیکن ۳۰ یا ۴۰ هزار دلاری میآوردند. الان اما چنین چیزهایی نمیبینید و آن شرایط روی پیشرفت بازیکنان تاثیر میگذاشت.
ایسنا: تیمهای خیلی زیادی به بسکتبال آمده و رفتهاند. این مشکل مدیریتی است؟
– من فکر میکنم ضعفهای مدیریتی هم داریم و نباید یکطرفه نگاه کرد. همیشه کم و کاستی مدیریتی در فدراسیون هست. وقتی من به عنوان اسپانسر هزینه میکنم باید برای من تبلیغ داشته باشد تا از طریق فروش برند خاصی که دارم سود کنم، باید عزت داشته و برندم را از طریق این تیم نشان دهم. اگر این شرایط در بسکتبال فراهم شود باعث تشویق اسپانسرها و برندهای مختلف میشود.
– فدراسیون هم باید کمک کند. فدراسیون قانون سفت و سختی برای نحوه ورود و خروج تیمها به لیگ ندارد و خیلی از تیمها هستند که یک فصل میآیند و قرارداد چند میلیاردی میبندند، اما در پایان حتی ۵۰ درصد قرارداد را به بازیکنان نمیدهند و وقتی هم به مدیرعامل میگویید پول بدهید، میگوید همین هست که هست و میرود. خود من هم این اتفاق برایم افتاد. همین الان کلی پول از ده سال پیش، از ذوبآهن و شهرداری اراک طلبکارم، آیا میتوانم کاری کنم؟ تازه من جزو نفراتی هستم که خیلی کم طلبکارم و خیلیها هستند که پول زیادی طلب دارند.
– خیلی از بازیکنان معتقدند فدراسیون قانون سفت و سختی ندارد که بتواند در پایان فصل حق و حقوق آنها را از تیمها بگیرد. تا وقتی این ضمانت برای بازیکنان و فدراسیون نیست، مدیران تیمها هم به فکر خودشان هستند. پیش خودشان میگویند یک تیم میدهیم، مالیات کم پرداخت میکنیم، تبلیغ میکنیم، پول هم نمیدهیم. یک تیم میبندند سه میلیارد، سر و ته کار را با ۵۰۰ میلیون تومان جمع میکنند. هیچ کجای دنیا اینطور نیست.
ایسنا: نبود سازمان لیگ چقدر روی این موضوع تاثیر دارد؟
– برنامهریزی سازمان لیگ بسیار مهم است. باید از تیمها ضمانت سنگین گرفت تا به تعهدات خود عمل کنند. اگر باشگاه به تعهداتش عمل نکند هم بازیکن ضربه میخورد، هم فدراسیون و هم در نهایت بسکتبال. گر کسی میخواهد تیم بدهد، من به عنوان سازمان لیگ باید بگویم که مشکلی ندارد اما یک چک ضمانت ده میلیاردی بدهید تا وارد لیگ شوید. اگر اهرم فشار داشته باشم دیگر آن باشگاه نمیتواند حق بازیکنان را ندهد، ضمن اینکه مجبور است تا آخر سال بماند. شاید نهایتا سال بعد نمیآید اما در وسط فصل با کنار کشیدن خود به لیگ و بسکتبال ایران ضربه نمیزند.
ایسنا: به تیم ملی برگردیم، چرا نسل طلایی بسکتبال ایران تکرار نشد و همچنان نیز شاهد نزول بسکتبال هستیم؟
وقتی آمریکاییها وارد ایران شدند همگی میگفتند ما اصلا فکر نمیکردیم ایران این اندازه خوب باشد، ما همیشه فکر میکردیم در ایران آدم میکشند
– نمیخواهم زحمات مشحون را نادیده بگیرم چون زحمت زیادی کشید، اما من فکر میکنم فدراسیون مشحون جزو خوش شانسترین فدراسیونها بود که آمد، فدراسیونی بود که روی کار آمد و آن تیم ملی را در اختیار گرفت. قبل از ایشان جناب غضنفری رئیس فدراسیون بودند و همان موقع که ما در رده نوجوانان بودیم فعالیت داشتند. ایشان آقای فتحی را آوردند، هزینه بسیار زیادی کردند تا پایه سازی کنند و جوانان را به تیم ملی آوردند.
– متاسفانه بعد از یکی دو سال شرایط عوض شد و مشحون روی کار آمد و آن استعدایابی که از طریق غضنفری شده بود به فدراسیون مشحون رسید. حتی ایشان (غضنفری) مسابقات ورزش ملتها را در ایران برگزار کردند که برای اولین بار یک تیم آمریکایی با ۱۲ بازیکن وارد ایران شد و در آزادی بازی کردند. از روسیه هم یک تیم آمد و تیمهای ملی جوانان ایران که ما بودیم و یک تیم هم بزرگسالان ایران، در آن تورنمنت شرکت کردند. ما نوجوان بودیم ولی گفتند شما هم باشید تا در این تورنمنت کسب تجربه کنید.
– به یاد دارم که کلی اسپانسر آمد، پوشش خبری آمد و چقدر تیمهای مختلف تشویق شدند که وارد ایران شوند. به قدری از ایران بد گفته بودند که قبل از آن هیچ تیمی جرات نمیکرد وارد ایران شود. خیلی از خبرهایی که از داخل ایران به بیرون کشور منتشر میشود درست نیست ولی در خارج از ایران خبرها را باور میکنند. حتی آن زمان وقتی آمریکاییها وارد ایران شدند همگی میگفتند ما اصلا فکر نمیکردیم ایران این اندازه خوب باشد، ما همیشه فکر میکردیم در ایران آدم میکشند و … . چنین کارهایی باعث شد بسکتبال ما رشد کند. حتی تماشاچیهای خانم به سالن آمدند و جو فوقالعاده بود، سالن پر شده بود. من ۱۷ سال داشتم و دیدن آن صحنهها خیلی برایم جذاب بود و از آن بازیکنان خارجی هم خیلی چیزها یاد گرفتم.
ایسنا: چرا فدراسیون مشحون نتوانست آن رویه را طی کند؟
هیچوثت فکر نکردند که این تیم تمام شدنی است. طباطبایی و داوری چه کار میتوانند کنند وقتی قبلیها هیچ کاری روی پایهها نکردهاند؟
– آن استعدایابی که در فدراسیون غضنفری شد و آقای فتحی بزرگوار یک سال زحمت کشیدند تا نسل ما را کشف کرده و بسازند، به فدراسیون مشحون رسید. همه چیز برای بهره برداری آماده بود و مشحون با مدیریت خود از آن فرصت بهرهبرداری کرد و نتایج خوبی گرفتیم. به علت اینکه مشحون فقط روی قهرمانیها توجه کرد و کمتر به استعدادیابی و زیر ساختها اهمیت داد، دیگر روند رشد بسکتبال از ردههای پایه متوقف شد.
– وقتی قهرمانیها زیاد میشود مدیران فراموش میکنند که در کنار ستارههای خود بازیکن بسازند و زیرساختها را توسعه دهند. متاسفانه در همه مسابقات ریز و درشت همان ۱۲ نفر اصلی تیم ملی را اعزام میکردند و هیچوقت به جوانان بها داده نشد که در کناره ستارهها کسب تجربه کنند. یکبار هم تیم ب یا جوانان را به مسابقات اعزام نکردند. در تورنمنتهای دوستانه است که تیمها ساخته میشوند. ما فقط قهرمانی میخواستیم.
– روزهایی بود که وقتی از مسافرت میآمدیم، به فاصله دو روز عازم مسابقه دیگر میشدیم. هچوقت فکر نکردند که این تیم تمام شدنی است. طباطبایی و داوری چه کار میتوانند کنند وقتی قبلیها هیچ کاری روی پایهها نکردهاند؟ کار خیلی سخت است و باید یک برنامهریزی جدی کنیم و دو سه سال اصلا به نتیجه فکر نکنیم. باید جوانان خود را آبدیده کنیم. الان تیم اردن ما را میبرد و دلیل هم این است که تیمهایی مثل قزاقستان چند سال قید نتیجه را زدند اما به این فکر میکردند تیم خود را بسازند. رسانههای آنها از نتایج نقد نکردند، رئیس فدراسیون عوض نشد و نتیجه آن هم همین اتفاقاتی است که در چند سال اخیر افتاد و تیمهایی چون ژاپن و … ما را پشت سر گذاشتهاند.
ایسنا: به نظر میرسد که الان هم این روند طی میشود.
– ما چند بازیکن اصلی داریم که فقط از آنها استفاده میکنیم، در حالی که باید کنار آنها به جوانان خود فرصت بازی و کسب تجربه دهیم. باید به جوانان وقت دهیم تا به اعتماد به نفس برسند. فقط دنبال مقام هستیم و این اشتباه است. قبل از استعدادیابی سعید خان فتحی ما مگر چند قهرمانی داشتیم؟ بعد از آن بالا آمدیم چون سختیهای شکست را پذیرفتیم و پیشرفت کردیم. به جوانان فرصت دادیم تا بعد از دو سه سال نتیجه بگیرند.
ایسنا: چرا با وجود اینکه تیمهای ردهسنی مختلف داریم، همچنان خبری از جوانگرایی نیست؟
– به نظر من در ایران مربیان خیلی خوبی داریم و مدیریت این است که مربیان را در جای درست استفاد کند. خیلی از مربیان هستند که من آنها را میشناسم اما اسمی از آنها نیست و خیلی از مربیان هم هستند که، دائما حضور دارند. باید کسی را بیاوریم که واقعا دنبال پرورش بازیکن باشد. با احترام به همه مربیان خوب کشور، یکسری مربیان دنبال این هستند که بازیکن را بالا آورده و وارد تیمی کنند تا از آن انتقال نفع ببرند و این آسیب زننده است. همه چیز پول شده است.
– مربی من در مشهد، آقای فرداد کاظمیان از زندگی شخصی خود میزد تا یک یا چند بازیکن مثل من درست کند.حتی جمعهها ما را پشت پارک ملت میبرد و دو ساعت تمرین میداد. آخر هفته ما را به کوههای آب و برق میبرد و دو ساعت میدویدیم، آن هم بدون هیچ چشم داشتی. عاشق بسکتبال بود و اصلا به پول فکر نمیکرد. سعی میکرد ستاره تحویل کشور و تیم ملی دهد. ضمن اینکه دانش کافی را هم داشت. باید از چنین نفراتی استفاده کنیم.
در راه قزوین شاهسوند را در خیابان میبینند و چون قد بالای دو متر داشت شاهسوند را به تیم ملی آورد، در حالی که اصلا دست به توپ نزده بود. او را ساخت، زندگی شاهسوند عوض شد و به تیم ملی هم کمک کرد.
ایسنا: چطور میتوانیم بازیکنی در حد و اندازه حامد حدادی را برای پست پنج خود بسازیم؟
– بگذارید من یک خاطره از آقای فتحی بگویم. یکبار وقتی صحبت میکردیم، میگفتند: « من در استانها میگردم و تمرینات مختلف را چک میکنم. از مربیان استانها میخواهم که بازیکنان بالای دو متر خود را معرفی کنند تا آنها را از نزدیک ببینم و بررسی کنم.» به عنوان سرمربی تیم ملی از نزدیک نفرات بالای دو متر را میدید و فراخوان میداد که همه به اردوی تیم ملی بیایند تا از بین آنها نفرات با استعداد را انتخاب کند. در والیبال این کار انجام میشود اما در بسکتبال اینطور نیست. فقط حرف استعدادیابی را میزنیم و عملی در کار نیست.
– محمد شاهسوند یکی از بازیکنان خوب پست پنج بود که آقای فتحی کشف کرد. ایشان در راه قزوین شاهسوند را در خیابان میبینند و چون قد بالای دو متر داشت شاهسوند را به تیم ملی آورد، در حالی که اصلا دست به توپ نزده بود. او را ساخت، زندگی شاهسوند عوض شد و به تیم ملی هم کمک کرد. آقای فتحی نیازها را میدانست و کمک میکرد تا آن ضعف را برطرف کند.
– ما باید یکی در حد و اندازه حدادی پیدا کنیم چون اگر او کنار برود کار بسیار سخت است. باید همه مربیان استانها دنبال این مهم باشند تا نفرات بالای دومتر را دعوت کنند. با آنهاصحبت شود و به آنها انگیزه بدهیم. چطور در والیبال این کار را میکنند؟ چرا این قد بلندها به بسکتبال نمیآیند؟
ایسنا: چرا بازیکنان نسل شما هیچوقت در زمینه مربیگری ورود نکردند؟
– روزی که جواد رئیس فدراسیون شد از من خواست که به او کمک کنم که گفتم زندگی غیر قابل پیش بینی است و شرایط به نحوی شد که من دیگر در ایران نیستم. اگر در ایران بودم قطعا در این زمینه ورود میکردم، چرا که حیف است این همه سال تجربه را انتقال ندهم. با این حال شرایط به نحوی است که ما این سر دنیا هستیم! الان هم کار آموزش را با یکی از آکادمیهای بسکتبال در لسآنجلس انجام میدهم و یکسری شاگردان خصوصی هم دارم، اما خیلی دوست داشتم میشد این کار را در ایران و تیم ملی ایران انجام دهم. قسمت اینطور بود که اینجای دنیا چنین کاری را کنم. متاسفانه خیلی دور هستم و ما اینجا ماندگار شدهایم.
ایسنا: کمی از حال و هوای تیم ملی در فینال لیگ ملتهای آسیا صحبت کنید.
– آن تیم واقعا جزو بهترین تیمهای ایران بود. بهترین موقعی بود که ما باید بازیها را میبردیم و قهرمان میشدیم. همه به دنبال قهرمانی بودیم تا یک کار بزرگ انجام دهیم. بازی به بازی که جلوتر میرفتیم، بچهها به قدری همدل بودند که همه ما میگفتیم باید قهرمان شویم. باید شگفتی بسازیم و به المپیک برویم. پیش خود میگفتیم ما همه چیز داریم و الان وقت صعود به المپیک است.
نمیدانم چه سیاستی بود و چه کسی این سیاست را پیاده کرد که ما را کنار گذاشتند و هیچ جوانسازی هم اتفاق نیفتاد!
– وقتی فینالیست شدیم به قدری از نظر روحی روانی بالا و همدل بودیم، همه برای هم بازی میکردند و همه میخواستیم قهرمان شویم. وقتی یک نفر گل میزد نیمکت ایران به هوا میرفت و شاید هیچوقت آن حس و حال تیم ملی تکرار نشود. فکر نمیکنم نه من و نه سایر هم تیمِهایم حس و حال آن شب را فراموش کنیم چون آن تیم اولین صعود ما به المپیک را رقم زد. بازیهای المپیک، کاپ آسیا یا جام جهانی نیست، شاید عمر یک ورزشکار تمام شود اما هیچگاه افتخار رسیدن به المپیک را کسب نکند.
ایسنا: دلیل جدایی زود هنگام شما از تیم ملی همان حواشی پیش آمده میان مدیریت فدراسیون و ملیپوشان بود یا تصمیم شخصی؟
– من واقعا میتوانستم سه چهار سال بعد از قهرمانی آسیا هم بازی کنم چون انگیزه زیادی داشتم و خیلی هم تمرین میکردم. متاسفانه حواشی پیش آمد که از ما خواستند از تیم برویم. آقای باوئرمن به من گفت میخواهیم تیم را جوان کنیم. نمیدانم چه سیاستی بود و چه کسی این سیاست را پیاده کرد که یکی دو بازیکن را کنار گذاشتند و هیچ جوانسازی هم اتفاق نیفتاد!
– من، مهدی کامرانی و صمد نیکخواه بهرامی کنار گذاشته شدیم که در ادامه صمد برگشت، من و مهدی کامرانی برنگشتیم. مطمئنم سیاست باوئرمن نبود چون ایشان به نیازهای تیم ملی نگاه میکرد و بهترینها را استفاده میکرد. من خیلی ناراحت شدم چون واقعا میتوانستم چندسال دیگر به تیم ملی ایران کمک کنم. با این حال میخواهند شما نباشید! من همیشه سعی کردهام مثل سرباز در تیم ملی باشم و آن موقع هم به نظرم جدایی از تیم ملی بهترین تصمیم بود.
– همان موقع هم گفتم که اگر بحث جوانگرایی است و اینطور صلاح دیدهاند، کنار میروم ولی وقتی دیدم تنها دو سه نفر را کنار گذاشتند خیلی شک برانگیز بود. البته من زیاد هم دنبال جریان پشت پرده نرفتم، خانواده را برداشتم و از ایران خارج شدم تا حداقل آینده فرزندانم را تامین کنم. حقیقتا به آمریکا آمدم که پسرم بسکتبال بازی کند.
ایسنا: پسر شما فوتبال بازی میکند. او را برای حضور در بسکتبال اجبار کردهاید؟
– پسر من در ایران با آکادمی مهران آتشی بسکتبال کار کرده و سه سال یکسره تمرین بسکتبال را پیگیری میکرد. خودم هم با او کار میکردم. الان هم که عاشق فوتبال است بسکتبال را خیلی بهتر از سایر دوستانش بازی میکند. چیزهایی که من خودم به او یاد ندادهام را هم بلد است. هدف من از آمریکا آمدن رفتن او به بسکتبال بود.
ایسنا: چطور او عاشق فوتبال شده و بسکتبال را رها کرد؟
– سال ۲۰۱۸ که به ایران آمده بودیم، تیم ملی ایران در جام جهانی فوتبال با تیم ملی پرتغال همگروه بود و پسرم ۷ یا ۸ سال داشت که باهم بازیها را میدیدیم. یادم است در بازی با پرتغال آقای بیرانوند پنالتی رونالدو را سیو کرد و پسر من آنجا خیلی دقیق مسابقات را میدید و خیلی خوشحال شد. وقتی تابستان تمام شد و به آمریکا برگشتیم، به من گفت دیگر نمیخواهم بسکتبال بازی کنم که من یکباره جا خوردم.
– حتی به او گفتم ما اینجا آمدیم که بسکتبال بازی کنی، اما گفت من بسکتبال را دوست دارم ولی عاشق فوتبال هستم و میخواهم حرفهای این رشته را ادامه دهم. من هم دیگر جوابی نداشتم که به او بدهم. خدا را شکر امسال هم سال خوبی برای پسرم بود چون خودش را خوب نشان داد و با تیم گلدن استیت توانست قهرمان لیگ آکادمیهای برتر آمریکا شود. پسر من هم خوب بود و یک پاس گل و گل خوب را داشت. برای پسر من که ۴ – ۵ سال است فوتبال کار میکند، اتفاق بزرگ و ارزشمندی بود.
ایسنا: آینده بسکتبال ایران با جواد داوری را چطور میبینید؟
– به نظر من جواد داوری تجربه این کار را دارد و میتواند آینده بسکتبال را درست کند، اما یک چیز مهم مدت زمان دوره یک رئیس فدرارسیون است. به عنوان مثال اگر غضنفری میتوانست ۸ سال دیگر رئیس باشد، اتفاقاتی که در دوره مشحون افتاد در دوره خود آقای غضنفری میافتاد. منظور من این است که نمیشود برای نتیجه خوب گرفتن برنامه کوتاه مدت داشت.
به نظر من در این زمان تغییر سرمربی مناسب نبود. ضمن اینکه بهتر است با مربیان خوب داخلی کار کنیم و در ردههای پایه هم از مربیان خوب استفاد کنیم تا در استانها استعدادیابی کنند.
– خود من هم برایم سخت است که در دو سه سال یک تیم را از زیر صفر به بالا برسانم تا در آسیا حرفی بزند، چون قبلیها کاری نکردهاند که من ادامه راه آن را بروم. در زمان ریاست غضنفری، ایشان به کمک آقای فتحی یکی دو سال در ردههای پایه سرمایه گذاری کردند و وقتی خواستند استفاده کنند رئیس عوض شد و رئیس بعدی استفاده زحمات آنها را برد. بعد از آن دیگر کسی بازیکن سازی نکرده که رئیس جدید ادامه آن راه را برود و کار خیلی سخت است. باید واقعیت را پذیرفت.
– شما حتی اگر مربی خوب خارجی هم بیاورید باید چند سال کار کند. من فکر میکنم الان باید از زیر صفر و از منفی بالا بیاییم چون ما صد برابر پسرفت کردهایم و باید زمان بدهیم تا بسکتبال ایران دوباره رشد کند. ما الان دیگر به همه تیمهای آسیا باختهایم. تیمهایی مثل ژاپن بلند مدت برنامه داشتهاند که الان برنده شدند. باید یک دوره بلند مدتی به جواد فرصت داد تا کار کند. نمیشود توقع داشت در یکی دو سال همه چیز درست شود. من هم دوست دارم به عنوان رئیس قهرمانی داشته باشم، اما باید برنامهریزی کرد.
– جواد داوری کسی است که بازی کرده و سختیهای تیم ملی، مسافرتها و کمبود امکانات را چشیده است. او قطعا میتواند کمک کند ولی باید دید چه برنامهریزی خواهد داشت. دورادور پیگیر بسکتبال ایران هستم و به نظرم جواد باید یک برنامهریزی بلند مدت داشته باشد تا اگر در دور بعد هم نبود، رئیس جدید مسیر را ادامه دهد. اگر این اتفاق نیفتد، شاید در سال های آینده حتی در سطح غرب آسیا هم نباشیم.
ایسنا: انتخاب سرمربی خارجی برای تیم ملی در فاصله سه ماه تا جام جهانی را درست میدانید یا اشتباه بود؟
– به نظر من در این زمان تغییر سرمربی مناسب نبود. ضمن اینکه بهتر است با مربیان خوب داخلی کار کنیم و در ردههای پایه هم از مربیان خوب استفاده کنیم تا در استانها استعدادیابی کنند. رویه کار باید اینطور باشد که مربیان استانی استعدادها را معرفی کنند، فدراسیون هم یک مربی خوب پایه را بیاورد تا به آن استعدادهای معرفی شده برنامه تمرینی دهد. آن نفرات به استانهای خود بروند و تمرین کنند. پس از آن دوباره آنهارا به اردو بیاوریم و از بین آن استعداها بهترینها را انتخاب کنند تا با استفاده از آنها آینده سازی کنند.
– من و یا امثال حدادی دیگر آینده نیستیم و تمام شدهایم، باید به یک جوان ۲۰ ساله بها داد تا آینده را تامین کند. من یاد دارم در آن زمان سعید فتحی به ما برنامه میداد تا در استانها تمرین کنیم. همه چیز را یادداشت میکردم و به آقای فتحی تحویل میدادیم. نتایج را بررسی میکردند تا بهترینها را انتخاب کنند.
ایسنا: برای جمع بندی بحث، نقطه ضعف کلی بسکتبال ایران در این سالها چه چیزی است که باید برطرف شود؟
– به نظر من همدل نبودن بزرگترین مشکل بسکتبال ایران است. باید به هم کمک کنیم. همه دنبال انتقاد تند هستند و هیچکس نمیخواهد گوشه کار را بگیرد. من اگر انتقاد میکنم باید راه حل هم بدهم، نمیشود فقط داوری یا هر کس دیگری را کوبید. اگر ارمغانی خوب نیست چه کسی خوب است؟ اگر خوب نیست چه چیز او خوب نبوده است؟ باید راه حل داد و متاسفانه اینها به بسکتبال ضرب میزند.
ایسنا: سخن پایانی …
– من با یک مربی جدید که تازه کار خود را شروع کرده از تیم ملی انتظار زیادی ندارم. من صرفا امیدوارم خوب بازی کنند و بسکتبالی که در خور شان بسکتبال ایران هست را نشان دهند. جدا از هر نتیجه بسکتبالی بازی کنند که مردم بگویند خوب بازی کردند. همدل باشند و بدرخشند. شاید جلوی اسپانیا پیروز نشویم ولی میتوانند خوب بازی کنند.
– همچنین امیدوارم مربیان و مدیران ما به ردههای پایه توجه کرده و خوب برنامهریزی کنند. در آمریکا لیگهایی را میبینم که برای بچههای ۶ – ۷ ساله است. لیگ دارند و داور ِمیآید و خیلی جدی بازی برگزار میکنند. در بسکتبال هم همینطور است، تیم دارند و بازی میکنند که این کار یک اقدام فوقالعاده است. وقتی یک بچه کوچک در ۶ سالگی دریبلینگ کار میکند، قطعا در ۱۰ سالگی ستاره خواهد شد و ملی پوش آمریکا میشود. آمریکا همه را میبرد چون سرمایه گذاری میکنند و حق دارند پیروز شوند.