نوش جان!
بارها گفتهام و باز هم میگویم که هر ابزار را بهر کاری ساختهاند و اگر غیر از این بود، الان این همه ابزار در زندگی نداشتیم. برای مثال در آشپزخانهها پر از لوازم و ابزاری است که بسته به نیاز از هر کدام به نوعی استفاده میکنیم. مثلا برای درست کردن یک نیمرو از دیگ استفاده نمیکنیم یا از بشقاب برای کوبیدن گوشت!
مجله آنلاین موبنا؛ علی شمیرانی – این مسایل، بسیار روشن، ابتدایی و گاه خندهدار است و ما را یاد پت و مت میاندازد، اما درک همین مسایل ساده برای برخی بسیار سخت است.
برای مثال فضای سایبری هم ابزارهای مختلفی را در اختیارمان قرار داده که از هر یک باید در زمان و مکان مناسب خود استفاده کرد. توییتر، اینستاگرام، تلگرام، وبلاگها و رسانهها هم هر کدام کارکرد خاص خود را دارند و استفاده نابجا و نادرست از آنها نه تنها گاه میتواند غیرموثر باشد بلکه هزینهساز نیز بشود.
برای مثال یک طرح ملی یا خبر مهم را نمیتوان از طریق یک توییت دو سه کلمهای با چاشنی چند شکلک! به جامعه عرضه کرد. برای این کار به ظرف بزرگتر یعنی رسانهها نیاز است تا در یک نشست خبری و فضایی دو طرفه بتوان جزییات کامل را مطرح کرد و به پرسشها و ابهامات پاسخ داد. گاهی هم لازم است تا از بسترهای بزرگتر مثل همایش و جشنواره برای انتقال پیام یا رونمایی از یک طرح کلان استفاده کرد.
در غیر اینصورت اگر واقعا هم کار بزرگی انجام شده باشد و مثلا از یک توییت چند کلمهای برای معرفی آن استفاده شود، آن مساله مهم را خوار و خفیف جلوه داده و سبب طرح انبوهی از ابهامات و پرسشهای بیپاسخ شده و در نهایت زیر آن پست توییتری پر میشود از جوک و توهین و فحش.
این رویه اما چند سالی میشود که توسط برخی مدیران حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات باب شده که به قول معروف با خارج کردن هر موضوع و ابزاری از روال منطقی خود باعث جنجالآفرینی، سطحی شدن اقدامات، حاشیههای بیهوده و گاه مسخرهبازی شده است.
در همین روزهای اخیر دو موضوع احتمال ساماندهی پیامکهای ارزش افزوده و تغییر مدیر عامل رایتل، یک کیس قابل بررسی در حوزه علوم روزنامهنگاری و ارتباطات محسوب میشود.
در هیچ یک از موضوعات مذکور هیچ کدام از طرفین حاضر نشدند تا در یک نشست خبری با حضور نمایندگان تمامی رسانههای مخالف یا موافق به دفاع از برنامهها، اظهارات و اقدامات خود بپردازند.
اتفاقی که افتاد اینگونه بود. مشتی کلیپ ساخته شد و در آن هر کس طرف مقابل را متهم کرد که سرکرده دزدان اصلی اوست.
تعدادی فیلم ساخته شد که در آن، مصاحبههای سطحی و سفارشی انجام شده بود که هر کس خود را خوب جلوه میداد. سپس هر کدام از طرفین سراغ رسانههای وابسته به خود رفت و نوبت به رو کردن سند یا ادعا از تخلفات یکدیگر شد و بعد هم طبعا نوبت به فاز دفاع، تکذیب و جوابیه رسید.
در بخش دیگری از این صفآراییها و تقسیمِ کار، عدهای هم در توییتر و تلگرام به خط شده بودند که مسوولیت فحاشی را به عهده داشتند.
این در حالیست که در نتیجه این شلوغکاریها که به راحتی و از طریق بکارگیری افراد کاردان، باتجربه و متخصص (همان ابزارها و لوازم) قابل مدیریت بود، چهره برخی از طرفین مخدوش شد.
البته نوش جان! و به قول معروف چیزی که عوض دارد گله ندارد و اگر غیر از این رخ میداد، اتفاقا جای تعجب بود.
سوال اینجاست که هدف از این گرد و خاکهای بیهوده که به هوا بلند شده، (البته اگر عمدی و برای سیاسیکاری و پوشاندن فسادهای احتمالی نباشد،) چیست؟
نتیجه همین رفتارهاست که باعث میشود باقی رسانههای بیطرف از آنجا که چیز روشنی برای پرداختن و پیگیری وجود ندارد؛ کنار بایستند و افکار عمومی هم مشتی توییت و نامه و کلیپ از جلوی چشمشان میگذرد که در نتیجه، عدهای، آن را مقصر میپندارند و عدهای، این را و حقیقت نیز روشن نمیشود.
مخلص کلام اینکه اگر قصد بر مقابله با یک تخلف، معضل یا فساد است، ابزار این کار توییتر و تلگرام نیست. این کارها نیاز به متخصصان رسانهای و روابط عمومی و پیگیری، جمعآوری و ارایه مستندات به رسانهها و مراجع قضایی دارد. تنها در این صورت است که میتوان رسانهها و افکار عمومی را با خود همراه کرد و اقدامات اساسی به عمل آورد، در غیر اینصورت همه میدانیم که هر کس با پول و امکاناتی که دارد، میتواند عدهای رسانه، پادو و سایبری برای جوسازی و تخریب و سیاسیکاری اجیر کند.