سیاست را کم داشتیم که رسید
حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات مثل بسیاری از امور دیگر در ایران از سیاست دور نبوده و نیست. اما در سالهای اخیر سیاسیتر شده و مباحثی نظیر فیلترینگ تلگرام آن را به اوج خود رساند و برخی مدعی شدند مخالف بستن دسترسی مردم به ابزارهای ارتباطی هستند تا از این رهگذر منافع سیاسی خود را تامین کنند.
مجله آنلاین موبنا؛ علی شمیرانی – اما اینکه فضای ارتباطات و فناوری اطلاعات و تمامی طرحها و پروژههای ذیل آن نیز به کل سیاسی شود، مساله دیگری است که مشکلات متعددی را ایجاد خواهد کرد. ابتدا چند نمونه را مرور کنیم:
1. اخیرا شبکه ملی اطلاعات از قالب یک پروژه فنی خارج شده و به سرعت در حال تبدیل شدن به یک بحث سیاسی است. کسانی که در پس سیاسی کردن شبکه ملی اطلاعات هستند، حالا به زعم خود مثلا یک دو قطبی را شکل دادهاند که به موجب آن در یک طرف عدهای (بخوانید رقبای سیاسی) ایستادهاند که میخواهند دسترسی مردم به دنیا را قطع کنند و در طرف دیگر عدهای ایستادهاند که با تمام توان مانع این کار شدهاند!
2. در نمونهای دیگر سرنوشت انبوهی از سامانهها و خدمات الکترونیکی هم در حال سیاسی شدن است. به این مفهوم که باز هم یک دو قطبی موهوم در حال شکلگیری است که یک طرف عدهای قرار دارند که مخالف شفافیت، حق دانستن مردم و جمعشدن بساط فسادها هستند، و در طرف دیگر نیز عدهای ایستادهاند تا کشور را آباد کرده و حق مردم را بستانند!
لذا بازار شعارهای سیاسی در این حوزه داغ است و آنچه دیده نمیشود، پیشرفت امور و گرهگشایی واقعی از طرحها و مشکلات در این بخش است.
3. یا مثلا در مورد انبوهی از تخلفات و کلاهبرداریها در فضای مجازی همچون سایتهای قمار و شرطبندی و فروش فیلترشکن و خدمات ارزش افزوده و غیره نیز شاهد همین مدل و شیوه جدید در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات هستیم. به این مفهوم که در این خصوص نیز اینطور القا میشود که در پس تمام این تخلفات، رقبای سیاسی قرار دارند و در سمت دیگر ماجرا، نیکان روزگار جمع شدهاند که میخواهند، مانع اجحاف در حق مردم شده و دست دزدان را قطع کنند!
همه ما آنقدر از سیاست سرمان میشود که بدانیم در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات، جایی برای شعارها و حرفهای کیلویی و سیاسی نیست. در این حوزه همه با عدد، رقم، صفر و یک و مستندات فنی سر و کار دارند و مثلا میدانند که اگر واقعا بنا بر اقدام و برخوردی باشد، به سهولت و ظرف نصف روز میتوان پشت هر تخلفی را درآورد و کار را تمام کرد.
باقیاش هر چه هست، ادا و اطوار است و باد هوا.
همه ما آنقدر از سیاست سرمان میشود که بدانیم اگر طرحها و پروژههای حوزه ICT سیاسی شود، تمام امور از مسیر کارشناسی و فنی خارج شده و به امواج بیپایان سیاسیکاری سپرده میشود.
به این مفهوم که اگر روزی پرسیدیم آخرین آمار و مستندات از پیشرفت فلان طرح را ارایه کنید، این پاسخ را بگیریم که «متاسفانه عدهای در برابر شفافیت و اراده مردم ایستادهاند و ما نیز بیکار نخواهیم نشست!» بعد هم تعداد زیادی پادوی رسانهای آن را به تیتر تبدیل کنند و شبانهروز از این سو به آن سو پخش کنند.
آری! در حوزه استراتژیک، پیشران و البته پرمساله «فناوری اطلاعات و ارتباطات»، سیاست را کم داشتیم که آن هم رسید تا این حوزه نیز به محلی برای تاخت و تازهای سیاسی تبدیل شود و اندک امید، سرمایهها و فعالان باقی مانده نیز تار و مار شوند.