توصیه‌هایی برای از بین بردن اضطراب والدین

والدین گاهی اوقات متوجه اضطراب درونی خود نیستند زیرا نشانه هایی که در ذهن برای “حالت نگرانی” سراغ دارند را در خود حس نمی کنند.

مجله آنلاین موبنا – اما زمانی که با دقت بیشتری افکار خود را مود جستجو قرار دهیم در می یابیم که مدت زیادی را صرف فکر کردن به فرزندان و شرایط آنها در حال و آینده می کنیم و بیشتر اوقات احتمالات ترسناکی را نیز در ذهن خود پرورش می دهیم.

آیا این زمزمه ها برای شما آشنا نیستند؟!

فرزندم سال گذشته در مدرسه چندان موفق نبوده و من نگران سال تحصیلی جدید هستم.

نگرانی  های من در رابطه با دوستان و افرادی که با فرزندم معاشرت دارند، پایانی ندارد.

آیا فرزندم توانایی ورود به دانشگاه را خواهد داشت؟ آیا در مسیر تحصیل موفق خواهد شد؟

فرزندم همواره به من دروغ می گوید.

آینده فرزندم چگونه خواهد بود؟

اینکه بخواهیم از فرزندانمان در برابر اتفاقات محافظت کنیم یا آنها را از چالش های آینده به دور نگه داریم امری کاملا طبیعی است. اما حقیقت آن است که مغز والدین به تفکر و نگرانی های خود در رابطه با فرزندان عادت می کند و این ماجرا پیوسته تکرار می شود تا جایی که گمان داریم اگر به اندازه کافی نگران فرزندانمان نباشیم نمی توانیم آنها را در مسیر درست هدایت کنیم. در این حالت والدین خود را وارد پروسه ای فرسایشی کرده اند، آنهم در رابطه با رویدادهایی مبهم -در آینده- که هیچ تضمینی برای وقوع آنها وجود ندارد!

اما تا کی می توانید با خود بگوئید: او هیچگاه نباید…، او همیشه باید…، او یک بازنده است… . دقت کنید که این چرخه منفی هیچگاه پایان نخواهد یافت و تنها اضطراب و نگرانی شما را افزایش می دهد.

هنگامی که والدین گرفتار این وضعیت می شوند در واقع انرژی خود را نابود می کنند و بدین ترتیب از رسیدگی مفید به فرزندان باز می مانند. ازاین رو تلاش داریم تا مقداری از نگرانی ها، خیال بافی ها و رویا پردازی های خود فاصله گرفته و بیشتر در مسیر آرامش و حمایت از فرزندان در زمان حال گام بر داریم.

تا زمانی که والدین امورات فرزندان خود را از زاویه نگرانی ها ببینید قطعا چاره ای برای پایان اضطراب پنهان آنها وجود ندارد اما پیشنهاد می کنیم با توصیه هایی ساده مقداری ذهن خود را به آرامش نزدیک تر کنیم، آرامشی که نتیجه آن هدایت بهتر و مطمئن تر فرزندانمان خواهد بود.

برای شروع بهتر آن است مقداری با خود صادق باشیم؛ آنچه ما در ذهن خود پرورش داده ایم اضطراب نام دارد نه نگرانی برای فرزندان. پس گام اول پذیرش واقعیت است.

و اکنون توصیه هایی برای تغییر شرایط:

 

سطح کنترل خود بر امور را بشناسیم. قطعا به عنوان والدین نمی توانیم همه چیز را کنترل کنیم. برای مثال می توانیم در تهیه مواد غذایی سالم و آوردن آنها به چرخه غذایی خانواده تاکید داشته باشیم و اعمال قدرت کنیم. اما می توانیم فرزندان خود را مجبور به خوردن اینگونه مواد غذایی کنیم؟ شاید در خانه همه چیز در اختیار ما باشد اما همین فرزندان زمانی که در محیط خارج از خانه باشند می توانند به انواع مواد غذایی ممنوعه(ناسالم) دسترسی داشته باشند! آنگاه چه می کنید؟!

پس باید تغییراتی در روش های کنترلی خود ایجاد کنیم. ما باید فضای کافی را برای تصمیم گیری صحیح آنها ایجاد کنیم. به جای استفاده از توانایی های کنترلی خود در مسیر تحکم، بهتر آن است پیوسته فواید انتخاب مواد غذایی سالم را برای آنها شرح دهیم حتی گاهی اوقات از انواع ناسالم مورد علاقه آنها تهیه کرده و در اختیارشان قرار دهیم اما تاکید کنیم که این ها برایشان عوارضی در بلندمدت ایجاد خواهند کرد. از نمایش تصاویر بیماری های مرتبط در اینترنت و یا سایر روش های اطلاع رسانی می توان کمک گرفت. نتیجه مطلوب زمانی اصل می شود که فرزندان داوطلبانه مصرف مواد غذایی ناسالم را رد کنند. البته در رابطه با دوستان شرایط متفاوت است و نمی توان ریسک کرد در اینجا وظیفه ما اعمال قدرت و در عین حال بکارگیری روش های تشویقی و توسل به گیمیفیکیشن(بازی سازی) برای تغییر نظر فرزندان خواهد بود.

شناخت تفاوت ها میان ترس و حقایق. برای اینکه بدانید تا چه میزان ذهن شما گرفتار ترس و هراس است، از خود در رابطه با مدارک مستند موجود، پیرامون نگرانی های ذهنی تان بپرسید. برای مثال فرزند شما که همواره شاد و فعال بوده ناگهان ساکت و گوشه گیر شده است اگر مدارکی برای نگرانی خود سراغ دارید وارد مراحل جدی تری از نگرانی شوید. می توانید با او یا معلمان وی گفتگو کنید. اما اگر همه چیز طبیعی است و موردی هم پیدا نکرده اید باید به خود رجوع کنید آیا می دانید فرزندان در سن رشد و تغییرات دارای رفتار های متفاوتی بوده و پیوسته همانند دیروز نخواهند بود. به جای نگرانی می توانید کنترل نامحسوس خود را افزایش دهید و اجازه دهید تا ماجراجویی ها و تغییرات مناسب سن خود را تجربه کند.

پیوسته از خود سوال کنید، واقعا نگران چه هستید؟ گاهی اوقات فراموش می کنیم که در زندگی مشکلات بزرگی وجود دارند که دائما وقت خود را صرف آنها می کنیم. مواردی مانند هزینه های زندگی، شرایط شغلی، اختلاف نظر با همسر و … برای هر فردی در جامعه وجود دارد. در شرایطی که گرفتاری های مذکور ذهن و جسم ما را خسته می کنند سراغ امورات فرزندان خود نیز می رویم و به عبارتی مستعد اضطراب و نگرانی بیشتر، می شویم. از این رو نگرانی های روزمره زندگی خود را در پس نگرانی های فرزندان پنهان کرده اما وظیفه سوخت رسانی را به نیروی محرکه اضطراب در ذهن والدین به خوبی انجام می دهند. پس قرار نیست تمام ناکانی ها و شکست های زندگی را در حل مسائل فرزندان به روش خود جبران کنیم. گاهی اوقات با ذهن آرام به سمت بررسی مشکلات و نگرانی ها برای زندگی فرزندانمان برویم.

روی خودتان متمرکز شوید. چگونه می توانیم تمرکز کنیم در شرایطی که مثلا 3 فرزند داریم، شرایط کاری معمولی و کوهی از گرفتاری ها که باید به آنها رسیدگی کنیم! تمرکز کردن به مفهوم عدم رسیدگی به مسئولیت ها نیست بلکه به معنی یافتن راهکاری هایی برای اولویت بندی و رسیدگی به آنهاست. اگر نتوانید روی مسائل تمرکز کنید در واقع نمی توانید از خانه، شغل و فرزندانتان محافظت کنید. در مسیر افزایش تمرکز بهترین راهکار افزایش گفتمان و همفکری میان همسران است. چنانچه از حمایت ذهنی شریک خود در زندگی برخوردار باشید؛  شرایط روانی ایده آل برایتان کاملا دست یافتنی خواهد شد، حتی اگر کوهی از مشکلات در برابر شما باشد.

در زمان حال زندگی کنید. اگر پیوسته با خود بگویید: “چی می شود اگر ..؟” گرفتار سناریوهایی دائمی در رابطه با فرزندانتان خواهید شود. از این رو به مشکلات زمان حال بپردازید و دست از سر آینده بردارید! این امر به شما کمک می کند تا مشکلات واقعی فرزندانتان را چاره کنید.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا