شلیک به لاستیک ماشینهای فساد
همیشه نخستین سفر بسیاری از ایرانیها به یک کشور پیشرفته برایشان جذاب است. چون در این کشورها نظم و شفافیت حاکم به حدی بالاست که به سرعت و سهولت، فرد بینظم و فاسد در یک «جامعه منظم و مسوول» شناسایی میشود.
مجله آنلاین موبنا؛ علی شمیرانی – به همین دلیل هم هست که تازهواردها به سرعت یاد میگیرند که باید نظم را رعایت کنند، در غیر این صورت قطعا با نگاههای سنگین و عجیب دیگران و مشکلات زیادی مواجه خواهند شد.
اما وقتی حرف از فساد میزنیم، عمدتا اذهان عمومی به سمت فسادهای مالی میرود. اما فساد اقسام مختلفی دارد و شامل فساد اداری، کاری، مدیریتی، سیاسی و غیره نیز میشود. مثلا مواد غذایی هم وقتی زیاد بمانند و در شرایط مطلوبی نگهداری نشوند، اصطلاحا فاسد و غیرقابل استفاده میشوند.
یا مثلا مدیری هم که سوءمدیریت دارد، به نوعی باعث فساد و اتلاف منابع، وقت، امکانات و بودجه کشور میشود.
به این ترتیب و با این تعاریف، روزنامهنگار، کارمند، کارگر، معلم، پزشک، فروشنده و هر فرد دیگری که کار خود را به درستی انجام ندهد نیز فاسد است.
اتفاقا فساد هم چیزی شبیه به میکروب و ویروس است که در تمام دنیا هم هست و خواهد بود و اینگونه نیست که فقط کشور ما را شامل شود.
بسیاری از ما نسبت به وقوع فسادهای کلان و سیستماتیک، گلهمند هستیم، اما عمدتا میگوییم کاری از ما ساخته نیست و دستمان به آنها نمیرسد. اما آیا واقعا این گونه است و ما باید صرفا منفعل و نظارهگر باشیم؟
موضوع اینجاست که فساد موجودی موهوم، عظیم و یک تکه نیست که یکشبه ایجاد شود. فساد مثل یک ماشین میماند که اتفاقا رفتهرفته و با سرهم کردن و تجمیع اجزای کوچک (تشکیل تیم و باند) درست شده است که هر جزء نیز لازم بوده و خدمت خود را به درستی انجام میدهد تا ماشین فساد در یک جاده (بستر هموار) با سرعت پیش رود.
ذکر مثالی به درک بیشتر موضوع کمک میکند.
همه ما در فیلمها این صحنه را دیدهایم که پلیسها برای توقف ماشین متخلفی که با سرعت در حال گریز است، اقدامات مختلفی را انجام میدهند. گاه با موانعی راه آنها را سد میکنند، گاه به لاستیک خودروها شلیک میکنند و گاه زنجیرهای میخداری در بستر جاده پهن میکنند تا با تخریب لاستیکها از سرعت آنها کاسته شود، امکان فرار نداشته و در نهایت متوقف شود.
فساد و مفسدان هم برای پیشبرد امورشان به لاستیکهایی نیاز دارند تا حرکت آنها را سریعتر و آسانتر کند. حرف اینجاست که اگر دستمان به مفسدان بزرگ نمیرسد و شاید حریف آنها برای توقف نباشیم، حداقل میتوانیم لاستیکها و اجزای آنها را که دستمان میرسد، مورد هدف قرار دهیم تا آنها را متوقف کنیم.
اما اجزاء و تایر ماشینهای فساد و مفسدان چه کسانی هستند؟ پاسخ به این پرسش مشروح است اما به شکل خلاصه هر کس از یک روزنامهنگار و رسانه و یک فعال در شبکه اجتماعی گرفته تا یک کارمند، مدیر میانی و غیره که اتفاقا میان خود ما زندگی میکنند، در حکم چرخها و اجزای ماشین فساد و مفسدان هستند و از قضا دستمان به آنها میرسد.
پرواضح است ماشینی که لاستیک یا اجزای کافی و لازم را نداشته باشد، حرکتی هم نخواهد داشت.
برای مثال ما میتوانیم رسانه و روزنامهنگاری که میبینیم و میدانیم در خدمت مدیری فاسد یا ناتوان است را با انتقاد، معرفی کردن به دیگران، نشان دادن خشم، بیرون راندن از جمعها و تحریم هدف گرفته و از کار بیندازیم.
یا این روزها زیاد میشنویم و میبینیم که به فعالان شبکههای اجتماعی برای گذاشتن پستهای حمایتی از یک مدیر فاسد و ناکارآمد، پول پرداخت میشود. ما میتوانیم از آنها انتقاد کرده، دنبالشان نکنیم و آنها را به انزوا بکشانیم.
در محیط کارمان اگر میدانیم فلان کارمند یا مدیری در خدمت باند فساد مدیران بالاتر است، میتوانیم هزینه فسادشان را بالا ببریم و مثلا مستندات تخلفاتشان را به مراجع نظارتی و دیگر همکاران ارایه دهیم.
آری! میتوان اجزای فساد را دید و مانع حرکتشان شد. چون این تنها ضعف قوانین و ضعف نظارتها نیست که بستر فساد و تخلف را فراهم میکند. بلکه یک مدیر مفسد و ناکارآمد، به تیم و اجزایی فاسد همچون خود نیاز دارد و به تنهایی قادر به انجام تمام امور نیست.
پس تکتک ما میتوانیم به سهم خود کاری کرده و برای توقف فساد مسوول هستیم.