یک تحقیق علمی درباره پسران و 4 توصیه کاربردی برای والدین
به احتمال زیاد پسر بچه ها واکنش های عملی بیشتری از خود نشان می دهند و در مجموع حساسیت بالاتری به روابط متقابل والدین و به خصوص مادر خانواده با خود دارند.
مجله آنلاین موبنا – نتایج به دست آمده از مطالعات جدید نشان می دهد که فرزندان پسر در مقایسه با فرزندان دختر، بسیار بیشتر تحت تاثیر روابط نامساعد خانوادگی و رفتار بد از جانب والدین خود قرار می گیرند. ارتباط میان رابطه کودک و والدین در سنین پایین با موفقیت یا عدم موفقیت آنها در آینده برای سالیان سال مورد توجه شمار زیادی از دانشمندان بوده است. گفتنی است که این رابطه مستقیما بر وضعیت اجتماعی- اقتصادی هر جامعه ای تاثیرگذار خواهد بود و از این رو مبحثی پر اهمیت به شمار می رود.
طبق تحقیقی که در مجله روانشناسی و پیری به چاپ رسیده است، دختر بچه ها واکنش متفاوتی به عملکرد ضعیف تربیتی والدین نشان می دهند. در واقع آنها به صورت غریزی و تحت تاثیر آموزه های اخلاقی سنتی، بخش زیادی از ناراحتی خود را بروز نمی دهند و به اصطلاح آن را در سینه حبس می کنند. این در حالی است که به احتمال زیاد پسر بچه ها واکنش های عملی بیشتری از خود نشان می دهند و در مجموع حساسیت بالاتری به روابط متقابل والدین و به خصوص مادر خانواده با خود دارند.
پیش از آنکه بیشتر به تفاوت های فرزند پسر و دختر در رابطه با آنچه که مطرح شد بپردازیم، ابتدا مختصری در رابطه با نظریه دلبستگی بخوانیم تا علت تلاش فرزندان برای نزدیکی هر چه بیشتر به والدین و مخصوصا “مادر” مشخص شود:
نظریه دلبستگی
نظریه دلبستگی یا پیوستگی در روانشناسی به وابستگی های اجتماعی- عاطفی افراد به یکدیگر اشاره دارد. لازم به ذکر است که منظور از این وابستگی ارتباطی دائمی و محکم خواهد بود، درست مانند آنچه که در کودکان خردسال مشاهده می شود. آنها به والدین خود خصوصا مادرشان برای تامین حس امنیت مورد نظر، یک چسبندگی مستمر دارند. از دهه 1960 میلادی تاکنون، مطالعاتی که ارتباط میان پیوند فرزند و والدین را با سلامت روانی وی در آینده بررسی کرده بودند، مورد بازنگری دقیق قرار گرفتند. در حال حاضر تجزیه و تحلیل داده های 69 مطالعه مختلف که روی نزدیک به 6000 کودک انجام گرفته اند و یکی از آنها نیز در مجله بین المللی مدیریت علمی و توسعه چاپ شده است، شواهدی قطعی از ارتباط میان سبک وابستگی در اولین سال های زندگی با بد رفتاری در دوران مدرسه را نشان می دهند.
به عقیده دکتر Pasco Fearon محقق دانشگاه ریدینگ انگلستان، سبک دلبستگی کودک به والدین خود روشی آسان و سریع برای دست یابی به حمایت و امنیت در شرایط استرس زا است. در واقع کودکان به والدین خود همچون پایه ای برای رسیدن به آرامش نگاه می کنند و بدین ترتیب نظریه دلبستگی رفتاری عادی و طبیعی را در بچه های خردسال توجیه کرده است. دکتر Fearon ادامه می دهد که والدین در تعیین سبک وابستگی فرزندان خود نقش مهمی دارند و از این رو برای تضمین سلامت روانی کودک در آینده باید با بسیار حساب شده عمل کنند. برای مثال کودکانی که مورد بی توجهی از جانب والدین خود قرار می گیرند، یک سبک دلبستگی توام با ابهام را پیش می گیرند. بدین معنا که آنها در موقعیت های بحرانی، هم والدین خود را می خواهند و هم نمی خواهند و دقیقا نمی دانند که مسیر صحیح به کدام سمت است. شماری دیگر نیز که در خانواده های پر تنش زندگی می کنند و غالبا مادرانی دارند که گرفتار استرس شدید هستند، شخصیت هایی اجتناب گر را توسعه می دهند که تمایل چندانی به یاری جستن از والدین خود ندارند.
فرزندان پسر در مقابل فرزندان دختر
جنسیت تا اندازه قابل توجهی می تواند منتج به تفاوت در تاثیرگذاری سبک دلبستگی کودکان بر شخصیت و رفتارهای آینده آنها شود. در این میان کودکان پسر که به واسطه کم کاری والدین سبک دلبستگی سالمی را تجربه نکرده اند و از نظر روانی امنیت خود را ناپایدار می دانند، رفتارهای تهاجمی بیشتری را در مقایسه با کودکان دختر بروز می دهند. برای مثال آمار آسیب به دیگران، عدم پیروی از قوانین جامعه و تمایل به جرم و جنایت در این دسته از کودکان افزایش می یابد. این در حالی است که کودکان دختر با احتمال بسیار کمتری به سوی موارد مذکور متمایل می شوند و تاثیرپذیری آنها از رابطه ای که با والدین خود دارند به مراتب کمتر است. به همین دلیل است که نگه داری از کودکان پسر، والدین را با چالش های بیشتری مواجه می کند و گاهی اوقات نیز ممکن است نیاز به انعطاف پذیری بالاتر و یا حتی تغییر خطوط قرمز خود داشته باشند.
البته موارد عنوان شده به این معنی نیستند که دختر بچه ها هیچ گونه حساسیتی به روش های نامناسب مراقبتی والدین ندارند. آنها تنها به گونه ای متفاوت واکنش نشان می دهند. همین موضوع می تواند در آینده به نرخ بالاتر افسردگی، اضطراب و یا انزوای اجتماعی در کودکان دختر منجر شود. در مجموع با وجود آن که کودکان پسر تاثیرپذیری بیشتری از رابطه خود با والدین و به خصوص مادرانشان دارند، نباید از توسعه دلبستگی در دختر بچه ها نیز غافل شد. اما چگونه می توانیم رابطه ای سالم را با فرزندان خود ایجاد کنیم که دوران استرس جدایی از والدین یا همان نظریه دلبستگی با کمترین عوارض ممکن سپری شود؟ تنها کافیست چهار خصوصیت زیر را در خود پرورش دهیم، به همین سادگی!
قابل اعتماد باشیم
کودکان باید بتوانند به والدین خود همچون محلی امن نگاه کنند که همیشه پذیرای آنها است. از این رو مهم ترین و ابتدایی ترین اصل ایجاد اعتماد میان والدین و فرزندان، در دسترس بودن است. خودتان را به جای یک کودک کم سن و سال قرار دهید. آیا به بزرگسالی که گاهی اوقات برای حمایت از شما فرصت دارد، اعتماد خواهید کرد؟ قطعا خیر. فرزندتان را به کسب تجربیات جدید تشویق کنید و به او باور داشته باشد. این وضعیت ذهنی و قلبی بدون آن که حتی اطلاع داشته باشید، به کودک شما نیز منتقل می شود و به تدریج اساس اعتماد شکل می گیرد.
دقیق و مسئولیت پذیر باشیم
دومین فاکتور مهم در والدینی که کودکانی سالم را تحویل جامعه می دهند، دقت و مسئولیت پذیری بی نظیر آنها است. این افراد به کوچکترین رفتارهای فرزند خود توجه کرده و نشانه های به دست آمده را برای رسیدن به نتیجه ای معقول دنبال می کنند. آنها ضمن آموزش مسئولیت پذیری به فرزند خود از همان سنین خردسالی، سبک دلبستگی کودک را تا اندازه زیادی تغییر می دهند. در واقع کودکانی که بسته به توان خود یک سری مسئولیت های درون خانه ای دارند، دچار وابستگی شدید به والدین خود نخواهند شد.
قابل پیشبینی باشیم
کودکان برای آن که احساس امنیت کنند، نیازمند برنامه های مشخص و منظم هستند. آنها باید برای صرف وعده های غذایی، زمان خواب و یا هر فعالیت مستمر دیگری زمان بندی دقیق داشته باشند. والدینی که با رویکردهای متفاوت خود کودکان را در ابهام بیشتری فرو می برند، نمی توانند هویت هایی مستقل و دارای امنیت روانی تربیت کنند. عدم شفافیت از هر نوعی که باشد، منجر به تشدید استرس جدایی و وابستگی غیر منطقی به والدین خواهد شد.
گاهی اوقات نیز غایب باشیم
مقصود از دسترسی راحت کودک به والدین، بیشتر حضور مستمر فیزیکی نیست بلکه حمایت عاطفی و روانی پدر و مادر در اولویت قرار دارد. حتی بهتر است والدین گاهی اوقات حضور فیزیکی نداشته باشند تا کودک نحوه برقراری ارتباط با افراد دیگر را نیز آموزش ببیند. همچنین توصیه می شود برای آن که استرس جدایی به حداقل میزان ممکن کاهش یابد، یک برنامه همیشگی برای خداحافظی از فرزند خود داشته باشید. این برنامه باعث می شود که کودک احساسی از پیشبینی پذیری والدین داشته باشد و دچار بحران فکری نا امنی نشود.
زمانی که فرزندتان را برای چندین ساعت ترک می کنید، به خودتان اعتماد داشته باشید و اجازه دهید که کودک نیز این اعتماد را احساس کند. همچنین بهتر است مدت زمان این جدایی های برنامه ریزی شده را به تدریج افزایش دهید تا انطباق پذیری کودک بالاتر رود. این کار باعث می شود که حتی در صورت اشتغال والدین، کودک با راحتی بیشتری محیط های عمومی مانند مهد کودک را بپذیرد. گفتنی است که اجرای غیبت های برنامه ریزی شده، اقدامی بسیار حساس است و بهتر است پیش از هر گونه تصمیمی با یک روانشناس متخصص مشورت کنید.