مطالعه ای علمی در رابطه با شاخص «همدلی» در زنان و مردان

فرهنگ سنتی اکثر جوامع از جنس مونث انتظار بیشتری برای درک عواطف دیگران دارد و همین موضوع نیز طی گذر زمان منجر به نهادینه شدن یک احساس وظیفه غریزی در بانوان شده است.

مجله آنلاین موبنا – بسیاری از بانوان تصور می کنند که جنس مخالف آنها درک بالایی از مسائل مختلف ندارد و نمی تواند در موقعیت های متفاوت، همراهی تمام و کمال باشد. اما باید توجه داشت که علت این موضوع درک پایین تر آقایان نیست، بلکه ریشه آن به احساسی تحت عنوان همدلی باز می گردد. اخیرا مطالعه ای توسط محققان انگلیسی در این خصوص انجام شده است که می تواند بسیار جالب باشد.
همدلی مهارت تشخیص آنچه که در ذهن دیگری می گذرد و همچنین کشف ارتباط میان رویدادها و واکنش های طرف مقابل است تا بتوان به نحو موثرتری به وی کمک رسانی کرد. اما دانشمندان علت هماهنگی عاطفی بیشتر بعضی از افراد را به طور دقیق نمی دانند!
مطالعه ای در ماه مارس سال 2018 در مجله پزشکی Translational Psychiatry به چاپ رسیده که به بررسی تاثیر ژنتیک بر موضوع مورد بحث پرداخته است. در این تحقیق 47000 نفر شرکت داشتند و از کیت های تست DNA استفاده شد.
نتایج نشان دادند که هرچند امتیاز بانوان در تست EQ یا همان هوش هیجانی به طور میانگین 10 درجه بالاتر از آقایان است، اما به نظر نمی رسد که پایه و اساس ژنتیکی در این مسأله دخیل باشد.
این اطلاعات توسط نگارنده اصلی مطالعه، Varun Warrierپژوهشگر عصب شناسی از دانشگاه کمبریج انگلستان ارائه شده است. به عقیده Warrier، دو جنس زن و مرد در نگاه کلی همسان هستند اما تفاوتی که در امتیاز EQ )هوش هیجانی) آنها وجود دارد – و با همدلی نیز مرتبط است – نسبتا قابل توجه است.
بالاترین امتیاز در تست EQ معادل 80 است. میانگین امتیاز آقایان طبق مطالعه حاضر 40 و خانم ها 50 بود.
60 پرسشی که ماهیت تست EQ را شکل می دهند، بر جنبه های متفاوتی از همدلی تمرکز دارند: همدلی شناختی (مهارت درک شرایط ذهنی افراد دیگر) و همدلی عاطفی (مهارت برخورد صحیح و مناسب با دیگران). برای مثال بیماران مبتلا به اوتیسم در مورد اول یعنی همدلی شناختی دچار ضعف هستند.
علاوه بر این Warrier و همکاران به منظور بررسی تنوع ژنتیکی دخیل در تفاوت همدلی مردانه و زنانه، بلوک های سازنده DNA یعنی نوکلئوتیدها را آنالیز کردند.
طی این مطالعه، 10 میلیون کد ژنتیکی توام با تنوع ردیابی شدند و در نهایت روی داده های به دست آمده تحلیل آماری صورت گرفت تا مشخص شود که آیا با نتایج تست هوش هیجانی در ارتباط هستند با خیر؟
مشاهده شد که این تنوع تنها مسؤول 10 درصد از احساسات نوع دوستانه و در واقع همدلی افراد است و بدین ترتیب نمی تواند تفاوت های موجود میان دو جنس زن و مرد را توجیه کند.
با حذف عامل ژنتیک مشخص شد که فاکتورهای اجتماعی بر میزان همدلی که هر یک از ما در وجود خود به همراه داریم، اثرگذار است. Warrier می گوید: فرهنگ سنتی اکثر جوامع از جنس مونث انتظار بیشتری برای درک عواطف دیگران دارد و همین موضوع طی گذر زمان منجر به نهادینه شدن یک احساس وظیفه غریزی در خانم ها شده است.
علاوه بر این به نظر می رسد که تفاوت های بیولوژیکی هم یکی دیگر از فاکتورهای مهم در این زمینه باشد. هورمون های مختلف و سطح متمایز آنها در دو جنس، می تواند عاملی قابل توجه در راستای افزایش حس همدلی در خانم ها به شمار رود. برای مثال سطح هورمون اکسی توسین در بدن خانم ها بیشتر است و مشخص شده است که این هورمون بر رفتار همدلی و حمایت عاطفی تاثیرگذار است. این در حالی است که میزان بالاتر تستوسترون در آقایان، اگرچه قدرت تمرکز را افزایش می دهد اما بر احساس همدلی نتیجه ای عکس دارد.
با وجود تحقیقات انجام شده به منظور بررسی عوامل ژنتیکی، همچنان اجرای مطالعات بیشتر و تکمیلی توصیه می شود تا نقش فاکتورهای احتمالی دیگر نیز مشخص شود. برای مثال دیده شده که ژن ها مسئول 30 درصد از شدت و چگونگی بروز احساس همدلی در دوقلوهای همسان هستند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا