5 آسیب «چاپلوسی» و 5 راهکار عملی برای نجات مدیر و سازمان

وقتی از انسان تعریف و تمجید می شود، هورمون های شادی آفرین مانند دوپامین شروع به ترشح می کنند و حس خوبی به فردی که مورد تملق قرار می گیرد، دست می دهد. (فرد متملق هم این حس را پیدا می کند و از استرس اش کم می شود).

سواد زندگی –  جیسون بِیتمن هنرپیشه معروف آمریکایی در یکی از فیلم های خود نقش کارمندی تلاشگر را ایفا می کند که به رغم زحماتش هیچگاه مورد توجه رئیس خود قرار نگرفته و برای سال ها یک کارمند معمولی باقی مانده است.
او در بخشی از دیالوگ های خود خطاب به بیننده می گوید: مادربزرگ من وقتی به این کشور(آمریکا) آمد فقط 20 دلار توی جیبش داشت، او تمام عمر خود را به سختی کار کرد و هیچوقت چاپلوسی نکرد. وقتی که فوت کرد آن 20 دلار تبدیل به فقط 2 هزار دلار شده بود و این افتضاحه می دانید چرا؟ برای اینکه هیچوقت چاپلوسی نکرد!

واقعیت؛ این مدل از چاپلوسی به نردبانی برای ترقی در محیط کار مبدل شده است (و اساسا ابداع کلمه ای به نام “پاچه خاری” نیز به سریال طنز ایرانی سال های دور باز می گردد که کارمندان اداره با تمام توان چاپلوسی آقای رئیس را می کردند و وی نیز بلافاصله کاغذی را از جیب درآورده و برایشان به نسبت پاچه خاری شان پاداش می نوشت).

اشاره به دیالوگ مذکور در یک فیلم نه چندان ارزشمند هالیوودی نیز حداقل این مساله را روشن می کند که معضل چاپلوسی در محیط کار فقط یک رفتار ناپسند مختص جامعه ما نیست و همه جای دنیا به عنوان عملی ناپسند و ضد ارزشی بدان نگریسته می شود.

 

وب سایت معتبر بیزنس اینسایدر در یکی از مقالات خود از کارمندان چاپلوس به عنوان “سدی در برابر توسعه فضای خلاق در محیط کار” نام می برد. فراموش نکنیم آدم های خلاق همواره باید تغییر مثبتی ایجاد کنند تا از کار خود راضی باشند وگرنه به سختی می توان چنین نیروهای ارزشمندی را فعال نگه داشت.

دریافت توجه مثبت از محیط اطراف حسی دوست داشتنی است که حتی مدیر نیز به عنوان یک انسان از آن لذت می برند. اما تشخیص شرایط و پرهیز از گرفتاری در گرداب چاپلوسان یکی از ویژگی های مهم برای فردی است که پست حساس مدیریت را می پذیرد.

 آسیب های کارمندان چاپلوس به محیط حرفه ای کار

– در محیطی که چاپلوسی وجود دارد، کارمندان غیرچاپلوس درگیر حس عدم امنیت در محل کار می شوند. آنها نگران این می شوند که نکند چاپلوسی افراد دیگر، آنها را در رقابت کاری عقب بیندازد. این حس منفی و نگرانی دائمی، حتماً در راندمان کاری اثر منفی می گذارد. برخی پژوهش ها نشان می دهند میزان رضایت شغلی کارمندانی که “همکاران چاپلوس” دارند، بسته به شرایط از 15 تا 35 درصد از پایین تر از دیگران است و به همین میزان، بهره وری شان پایین تر و احتمال استعفای شان بیشتر است.

– کارمندان چاپلوس معمولا بازده کمتری نسبت به همکاران خود دارند و عملا کم کاری نیروهای چاپلوس باید از طریق افزایش تلاش کارمندان دیگر در ساعات بیشتر کاری جبران شود. براساس تحقیقات انجام شده در دانشگاه استنفورد وقتی ساعت کاری از هفته ای 50 ساعت فراتر رود راندمان کارمندان خوب به ازای هر ساعت کار بیشتر افت می کند.

– هر کارمندی در صدد پیشرفت است. اگر افراد ببینند که دیگران بر اثر چاپلوسی پیشرفت می کنند و پاداش دریافت می کنند، در طول زمان به این روند خواهند پیوست و خلاقیت را کنار خواهند گذاشت. سازمان بی خلاقیت نیز موجودی محکوم به شکست خواهد بود.
فریدریش نیچه، فیلسوف بزرگ آلمانی می گوید: (1900-1844) هر جا چاپلوسی گسترش بیابد، کمتر می توان در آنجا اندیشه های بلند یافت زیرا چاپلوسی به شدت واگیر است.

– چاپلوسی، نقطه مقابل “جرأت” است. اگر فرهنگ یک سازمان، چاپلوس محوری باشد، جرأت از آن حذف می شود. یکی از پیامدهای حذف جرأت نیز، حذف نقد درون سازمانی است. نقد درون سازمانی، ساز و کاری است که در آن، اعضای یک سازمان خود را بخشی از بدنه مجموعه می دانند و هر گونه اشکالی را گزارش و نقد می کنند و اگر بتوانند راهکار هم می دهند. این ساز و کار را می توان با سیستم دفاعی بدن مشابه دانست که مراقب ناکاستی ها و میکروب های بدن است و با آنها مقابله می کند.

– مدیران وقتی مورد چاپلوسی قرار می گیرند در واقع در حال قربانی شدن هستند چرا که خود را از موهبتی به نام “نقد شدن” و “پی بردن به خطاها” محروم می کنند. نیچه در این باره می گوید: به زحمت می توان در جایی که همه چاپلوسی یک فرد را می کنند، جز در وصف بزرگی او سخنی گفت و برخلاف مسیر آب شنا کرد.
مدیری که عادت می کند مدام تملق بشنود، اگر با کارمندی منتقد مواجه شود که نقدی واقعی درباره سازمان دارد، احتمالاً او را بی ادب و گستاخ خواهد دانست.
مدیر تملق پذیر، بی آن که بداند، سازمان را به سمت سقوط هدایت می کند.

مدیران چه کنند؟

1 – اولین نکته این است: فکر نکنید در دام چاپلوسی نمی افتید. وقتی از انسان تعریف و تمجید می شود، هورمون های شادی آفرین مانند دوپامین شروع به ترشح می کنند و حس خوبی به فردی که مورد تملق قرار می گیرد، دست می دهد. (فرد متملق هم این حس را پیدا می کند و از استرس اش کم می شود).
بنابراین، نیفتادن در دام تملق، نیاز به مراقبت دائمی از خود دارد، به ویژه وقتی احساس می کنید از حرف های کارمندان حس خوبی دارید.

2 – برای سازمان خود، مقررات دقیق و قابل اندازه گیری تدوین و به طور شفاف ابلاغ کنید. پاداش و تنبیه باید صرفاً بر اساس استانداردهای مکتوب و واضحی باشد که اعلام کرده اید. اغلب چاپلوسی ها، در خلأ نظام شفاف سازمانی رخ می دهند. یکی از مقررات ضد چاپلوسی می تواند این باشد: هر کس نقد مفیدی داشته باشد، پاداش می گیرد.

3 – رسماً و علناً اعلام کنید که از تعریف و تمجید کارمندان از خودتان ناراحت می شوید. ممنوعیت چاپلوسی باید بخشی آشکار و اعلام شده از فرهنگ سازمانی شما باشد. این اعلام رسمی را جدی بگیرید و اگر کسی تملق کرد، فوراً و با چهره ای در هم، به او بگویید “نیازی به این تعاریف نیست، برو سراغ اصل مطلب”.
حساب کار باید دست کارمندان چاپلوس بیاید و بفهمند که نمی توانند شما را خام زبان خود کنند.

4 – منتظر نمانید کارمندان کارآمد، خودشان را به شما عرضه کنند، خودتان سراغ آنها بروید و در جمع تشویق شان کنید و پاداش دهید. باید همه بدانند که در سازمان شما کارآمدها پاداش می گیرند نه چاپلوس هایی که تمایل دارند همیشه دور و برتان باشند و حتی به جوک های بی مزه تان نیز قاه قاه بخندند.

5 – اگر دیدید چاپلوسی در سازمان شما رشد کرده است، این وضعیت را به منزله آژیر خطر قلمداد کنید زیرا نشان می دهد “اصل کارآمدی” در سازمان شما، جای خود را به “اثبات وفاداری” داده است. بنابراین، به بازبینی فرایندها و ساختارها بپردازید و “کارآمدی” را به سازمان تان برگردانید. البته که بسیاری از مدیران چنین نمی کنند و ترجیح می دهند با “دوپامین” ناشی از تملق خوش باشند.

*نوشته جعفر محمدی / مازیاردانیالی

 منبع: سواد زندگی

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا