سرگذشت یکی از عجیبترین ویدیوهای پربازدید دنیای وب
ویدیوهایی که در دنیای اینترنت بسیار معروف میشوند، گاهی اوقات مسیر عجیبی را سپری کردهاند.
موبنا – احتمالا شما هم این ویدیو را دیدهاید؛ در واقع میتوان گفت هرکسی که از اینترنت استفاده میکند آن را دیده است. احتمالا میپرسید کدام ویدیو؟ مردی که در چارچوبی در ادارهای نشسته است و با عصبانیت روی کیبوردش میکوبد و بعد از چند ثانیه کیبورد را مانند چوب بیسبال می چرخاند و به نمایشگر میکوبد. کامپیوتر این فرد، دستگاهی قدیمی و مربوط به دههی ۱۹۹۰ و دارای نمایشگر CRT است. مرد عصبانی این نمایشگر را روی زمین میاندازد. در همین لحظه یکی از همکاران او که از این ماجرا ترسیده است داخل چارچوب را نگاه میکند و در این هنگام مرد عصبانی لگدی به نمایشگر افتاده بر زمین میزند. صفحه در آخر این ویدیو سیاه میشود.
این کلیپ از طریق ایمیل در سراسر اینترنت پخش شد و نام آن badday.mpg است. شاید این اولین کلیپهای وایرالی (همهگیر) باشد که در اینترنت پخش شده است. هنوز هم گاهیاوقات گیفهایی از این ویدیو در توییتر و فیسبوک دیده میشود (اکثر ویدیوییها با این مضمون، نهایتا ۲۰ دقیقه عمر میکنند؛ چه برسد به ۲۰ سال!)
این کلیپ جدای از اینکه انعطافپذیری زیادی داشت؛ بهطور غیر قابل انتظاری بهعنوان یکی از عوامل مهم پیشرو در ویدیوهای وایرال شناخته میشود. شما در حال حاضر میتوانید تمامی موارد استاندارد این ژانر را در ویدیوهای برادران لومیر برای عصر اینترنت بیابید؛ قواعد نظارتی، زمان اجرای زیر ۳۰ ثانیه، یک فرد عصبانی در یک محیط آرام، خراب کردن ناخودآگاه اموال.
ویدیوی وایرال وینی Vinny
وینی لیچیاردی نمیدانست که کلیپ منتشرشده از او وایرال (مشهور و پخش) شده است؛ تا اینکه از یکی از همکارانش شنید که ویدیویی از او در تلویزیون دیده و او در حال ضربه زدن به کامپیوترش بوده است. قبل از این اتفاق، مفهومی به نام وایرال شدن وجود نداشت. این ویدیو که توسط همکاران مرد عصبانی ساخته شد، به MSNBC راه یافت و هزاران نفر آن را به اشتراک گذاشتند.
وینی در آن زمان در کمپانی فناوری کلورادو به نام لورونیکس کار میکرد. مکان ویدیو نیز مربوط به لورونیکس است و کامپیوتری هم که به آن ضربه زده شد از اموال این کمپانی است. وینی یک کارمند پریشان و عصبی نیست. در واقع کمپانی لورونیکس جای جالبی برای کار کردن و استارتاپی برای فناوری است که کارمندان در آن تا دیروقت Quake را بهصورت آنلاین از طریق خط T1 کمپانی بازی میکنند. این افراد معمولا رفتار خشونتآمیزی مثل وینی با تجهیزات کمپانی انجام نمیدهند.
لورونیکس در آن زمان در حال توسعهی تکنولوژی DVR برای سیستمهای دوربینهای امنیتی بود و به یک نمونه برای نشان دادن پتانسیلهای آن به مشتریها مبنی بر اینکه چگونه کار میکند، نیاز داشت. بههمین منظور، لیچیاردی و رئیسش پیتر جانکوفسکی (مسئول ارشد تکنولوژی) از یک دوربین ویدویی آنالوگ استفاده کردند.
آنها از لیچیاردی در حالی فیلم گرفتند که مشغول کار کردن با دستگاه خودپرداز بود و اینگونه وانمود شده بود که او را موقع دزدی از انبار کمپانی دستگیر میکنند. طبق گفتههای جانکوفسکی، لیچیاردی کسی بود که قصد داشت نقش کارمند ناراضی را ایفا کند. این فیلم تنها یک هدف را دنبال میکرد. جانکوفسکی میگوید:
ما کامپیوترهایی داشتیم که از رده خارج شده بودند. نمایشگرها و کیبوردها نیز کار نمیکردند. ما از این تجهیزات از ردهخارج استفاده کردیم و محیط داخل چارچوب را به وجود آوردیم.
کارگردانی فیلم بر عهدهی جانکوفسکی بود. لیچیاردی اشاره میکند:
ما دو بار برای این کار تلاش کردیم. دفعهی اول مردم آنقدر خندیدند که مجبور شدیم بار دیگر کارمان را انجام دهیم.
در این کلیپ که بهمنظور نشان دادن طرح ساخته میشد، سیم کامپیوتر خارج شده و مرد عصبانی در حال لبخند زدن بود. آیا این یکی از اولین ویدیوهای وایرال بود (شاید هم محبوبترین وایرال همهی زمانها) یا یکی از اولین شوخیهای اینترنتی؟
آنها فرمت ویدیو را MPAG1 قرار دادند تا بهراحتی روی ویندوز مدیا پلیر اجرا شود و افراد بیشتری بتوانند آن را ببینند. جانکوفسکی با خنده گفت:
وضوح تصویر آن ۳۵۲ در ۲۴۰ بود.
آنها فیلم را روی سیدیهای تبلیغاتی ریختند و از آن بهعنوان جزئی از بروشور کمپانی استفاده کردند. پس از مدتی همه چیز فراموش شد. سال بعد این ویدیو در کمپانیهای زیادی دست به دست شد و حجم زیاد فایل آن مشکلاتی به وجود آورد. لیچیاردی میگوید:
لورونیکس تماسهایی از کمپانیها دریافت کرد. آنها میگفتند شما میدانید که ویدیوی شما در حال پخش شدن است و باعث مختل شدن سرورهای ایمیل شده است.
با اینکه لیچیاردی در خیابان مورد توجه کسی قرار نداشت، شاهد شهرت نسبی برخی از ستارههای ویدیوهای وایرال بود. او میگوید:
من در حال سفر به جایی با هواپیما بودم و وقتی با نفر کناری خود در مورد ویدیو گفتم، او به من گفت که او هم آن ویدیو را دیده است. نفر پشتی من هم این ویدیو را دیده بود. وقتی مهماندار هواپیما شروع به صحبت کردن کرد، گفت بله بله، من هم آن ویدیو را دیدهام. واقعا شگفتانگیز بود که این تعداد نفر فیلم را دیده باشند.
نقشهی ساخت BadDay.mpg
امروزه به نظر میٰرسد که انتشار و پخش BadDay.mpg تقریبا غیر ممکن باشد. آن زمان چیزی به نام یوتیوب، فضای ذخیرهی ایمیل تقریبا نامحدود، سایتهای ویدیویی مثل eBaum’s World و زیرساختی برای مدیریت پخش و توزیع محتویات ویدیویی وجود نداشت. میزبانی یک ویدیو هزینهبر و دانلود آن زمانبر بود. حتی بعد از دانلود کردن، باید آن را به وسیله چند رسانهی اجتماعی محدود مثل ریل پلیر پلاس یا ویندوز مدیا پلیر اجرا میکردید. اگر محتوایی در حال حاضر وایرال شود، واقعا چندان عجیب نیست.
اما چیزی در مورد فیلم وجود داشت که مردم را میخکوب میکرد. بنوآ ریگات نیز مانند اکثر مردم این ویدیو را اولین بار در سال ۱۹۹۸ از طریق ایمیل یکی از دوستانش دید. فایل ضمیمهی ایمیل یک نسخهی کوتاه و بیکیفیت از نسخه اصلی فیلم بود. ریگات شیفتهی این فیلم شد و بهدنبال نسخه باکیفیت آن گشت و آن را دانلود کرد (دانلود آن ۲۰ دقیقه طول کشید.) او میگوید:
یک چیز خاص در مورد این ویدیو وجود دارد؛ یک حس رهایی همیشگی از تجربهی آزاردهندهی کار با کامپیوتر.
ریگات تصمیم گرفت یک سایت طرفداری برای این ویدیو بسازد تا این فایل حجیم را روی آن قرار دهد و صندوق ورودی دوستانش را با مشکل روبهرو نکند. او قبل از این کار، در سرن کار میکرد و به میزبانی وب آن دسترسی کامل داشت. وی در این باره میگوید:
من فایل ۵ مگابایتی را بدون هیچ سهمیهی ترافیکی، روی بزرگترین گره اینترنتی اروپا قرار دادم.
این سایت شبیه به صفحهی قدیمی ژئوسیتیز است: پیشزمینهی سیاه، RTSC2، گیفهای جدید، شمارنده افراد بازدیدکننده. لینکی در این سایت موجود است که شما را به مجموعه وبهای badday متصل میکند، همچنین یک فایل صوتی از این ویدیو در این سایت وجود دارد. در بالای سایت یک گیف پیشنمایش وجود دارد که به بازدیدکنندگان کمک میکند قبل از دانلود کامل فایل در مورد محتوای آن اطلاعات مختصری پیدا کنند. ریگات با زبانی نیمهکنایی در مورد تناقضات badday روایت میکند. او دور کابل کامپیوتر و لبخند مرد عصبانی، دایره قرمز کشیده است تا بازدیدکنندگان دقت بیشتری به آنها بکنند. در این سایت نوشته شده است:
شکی در این نیست که وینتل در حال تخلیهی روانی است؛ چراکه آنها از روز انقلابی هراس دارند. این روز، روزی است که کارکنان در مقابل محصولات باگدار خود نشستهاند و نخواهند خندید. این روز، روزی است که همگی برای این سختافزار یا نرمافزار فاجعهبار به پا خواهند ایستاد.
سایت مصنوعی ریگات تقریبا بهطور تصادفی قواعد نظریهپردازان تبانی اینترنتی معاصر را استارت زد. نماهای نزدیک فریمبهفریم ریگات و دایرههای قرمزی که به دور چیزهای مختلف کشیده بود، جزو اولین نمونهها از جریانهای چارتبروت بود (هنر مردمی با مضمون تئوری توطئه که بعد از حمله تروریستی یازده سپتامبر بهصورت آنلاین پخش شد). اما تصاویر موجود در این سایت تنها نتیجهی طبیعی استفاده از نرمافزارهای گرافیکی برای دستکاری بود. ریگات میگوید:
من از اینکه این قواعد جدید اینترنتی برای دستکاری را که امروزه خیلی رایج است اختراع کردم یا باعث شهرت آن شدم، احساس غرور میکنم.
این سایت ویدیویی خیلی سریع هزاران بازدیدکننده در روز به خود جذب کرد. این ویدیو نیز به دلیل صفحهی ریگات و چندین فرد دیگر به راحتی به اشتراک گذاشته میشد و سرانجام توجه رسانه جریان اصلی را به خود جلب کرد. روزی این سایت از طرف مرد عصبانی ایمیلی دریافت کرد:
تاریخ: چهارشنبه، ۱۰ ژوئن ۱۹۹۸، ساعت ۰۸:۲۵:۵۹
از طرف: وینی ویچیاردی
به: benoit.rigaut@cern.ch
موضوع: Bad day (روز بد)
از بابت تمام سایتها سپاسگزار هستم. من درصدد این هستم که در آیندهای نزدیک نیز چنین چیزی بسازم.
آقای روز بد
وینی لیچیاردی
آنها پیامهایی با هم مخابره کردند و به نظر میرسید که اهمیت کلیپ را تا حدودی درک کردهاند. ریگات میگوید:
ما ۸ سال بعد شاهد تکامل رقص (Evolution of Dance) در یوتیوب بودیم. فکر میکنم باید بابت اینکه این فرصت شغلی را به نام خودم ثبت نکردم، ناراحت باشم.
آثار موفق
با آسانتر شدن به اشتراکگذاری ویدیو، سایر افراد فیلمهای خودشان را ساختند و این پدیده روز بهروز بیشتر مطرح شد. این مورد، پدیده و طرح جدیدی بود که نمیشد آن را در مونتاژ تخریب پرینتر آفیساسپیس نادیده گرفت. بالغ بر دو دههی متوالی است که نابود کردن فلان شیء در فلان مکان توسط فلان شخص، به فرمول مشهور ساخت محتویات وب تبدیل شده است. زیرگروه این ژانر گرایشهای اختصاصی خودش را دارد. در دههی ۲۰۰۰ میلادی، محصولات مرتبط با بازی مثل دنیای وارکرفت یا کانتراسترایک و مقادیر زیادی ردبول، مشهور و مد روز شدند.
مدلهای امروزیتر بسیار بدبینانهتر هستند و با الگوریتمهای توصیهی یوتیوب برای دیدگاهها بازی میکنند. گرتکلاریج انگار هزاران وسیله الکترونیکی را نابود کرده است و در مجموعه ویدیوهای پدر روانی، یک پدر بهظاهر از نظر روانی بیثبات، سختافزارهای بازی را نابود میکند (با ماشین چمنزنی از روی آنها رد میشود، آنها را کباب میکند و را داخل یک چوبخردکن میریزد.)
با وجود این همه ویدیو، گیفهای وینی لیچیاردی هنوز در حال انتشار است؛ بهخصوص به این دلیل که احساس فرهنگی عمیق ما را در مورد تکنولوژی مخصوصا در محیط کار نشان میدهد. لیچیاردی میگوید:
آنها بسیار اعصابخردکن هستند؛ چراکه بعضی از اوقات نرمافزار آنها بهخوبی کار نمیکند و مشکلاتی ناگهانی به وجود میآید و هرکسی در نقطهای از زندگیاش خواسته است این کار را انجام دهد.
ما که با بیهودگی در پیشرفت در جهنم سایبرپانک خود روبهرو هستیم (چه برسد به فرار کردن) کیبورد خود را برمیداریم و کارهای عجیب انجام میدهیم.
منبع: زومیت