زیباکلام: اصولگرایان از قالیباف خوششان نمیآید
صادق زیباکلام تاکید دارد که کارهای محمدباقر قالیباف را باید به حساب برنامههای سیاسیاش گذاشت تا اعتقاد قلبی و عقلی.
موبنا – این استاد دانشگاه میگوید: «قالیباف یک موضوع مهم را متوجه نشده یا نمیخواهد متوجه شود. آن موضوع این است که هر قدر هم که تلاش کند و کارهایی را که باب طبع آنها است را انجام بدهد، باز هم محال است که اصولگرایان قالیباف را خودی حساب کرده و از کاندیداتوریاش در انتخابات حمایت کنند. تاکیدم این است که محالِ محالِ محال است که جبهه اصولگرایی او را به عنوان نامزد اصلی معرفی کنند.»
او تاکید دارد که اعتماد اصولگرایان به شهردار تهران را باید احتمالی نامحتمل قلمداد کرد.
متن این پرسش و پاسخ در زیر میآید:
شما در مصاحبهای که شهریور ۹۲ داشتید، این طور گفتید که «شهرداری دیگر مثل گذشته برای قالیباف حلاوتی ندارد.» عملکرد سه ساله شهردار تهران را با توجه به آن ذهیت چطور میبینید؟
قالیباف همان قالیبافی است که در قبل بود. قالیبافی که در سال ۸۴ از نیروی انتظامی استعفاء داد تا رییسجمهور شود؛ قالیبافی که در سال ۹۲ همه تلاشش را انجام داد تا شاید بتواند بالاخره رییسجمهور شود. آقای محمدباقر قالیباف هیچ تغییری نکرده است و همچنان سعی میکند تا با موجسواری به اهدافش برسد. ایشان همیشه سعیاش این است که چهره محبوب و مورد نظر اصولگرایان تندرو باشد و برای رسیدن به این خواستهاش حاضر است تا به هر کاری تن بدهد. به همین دلیل هر زمان که به موعد انتخابات نزدیک میشویم، علامتهایی را به آنها ارسال میکند تا بلکه از کاندیداتوریاش حمایت کنند.
یعنی دغدغه اصلی شهردار تهران هنوز هم حضور و برنده شدن در انتخابات ریاستجمهوری است؟
دقیقا. شما شک نکنید که آقای محمدباقر قالیباف هیچ چیزی را مهمتر و واجبتر از حضور در انتخابات ریاستجمهوری و برنده شدن نمیداند.
پس چرا اصولگرایان چراغ سبز نشان نمیدهند. به هر حال قالیباف نسبت به خیلیهای دیگر چهرهای شناخته شدهتر است.
قالیباف یک موضوع مهم را متوجه نشده یا نمیخواهد متوجه شود. آن موضوع این است که هر قدر هم که تلاش کند و کارهایی را که باب طبع آنها است، انجام بدهد، باز هم محال است که اصولگرایان قالیباف را خودی حساب کرده و از کاندیداتوریاش در انتخابات حمایت کنند. تاکیدم این است که محالِ محالِ محال است که جبهه اصولگرایی او را به عنوان نامزد اصلی معرفی کنند.
«محالِ محالِ محال است…» با این شدت و حدت؟
ببینید! اصولگرایان این ذهنیت را دارند که همان طور که او دیگران را میتواند «قال» بگذارد، با آنها هم چنین رفتاری خواهد داشت و طبیعی است که با چنین ذهنیتی رغبتی به همنشینی با قالیباف نداشته باشند. قالیباف در دورهای سعی کرد که خودش را به دولت روحانی و حتی اصلاحطلبان نزدیک کند و بعد هم به آنها پشت کرد؛ همان طور که با هدف سیاسی و نه با اعتقاد قلبی و عقلی شهر را پر از پوسترهای ضد آمریکایی یا ضد عربستان میکند، همان طور هم که سعی میکند با روشهایی ظاهری دل اصولگراها را به دست بیاورد، به راحتی میتواند در آینده باز هم به دلیلهای سیاسی اصولگراها را دور بزند. دقیقا به همین دلیل چهرههای شاخص و تصمیمگیر اصولگرایی کلا از قالیباف خوششان نمیآید و او را مهرهای غیر قابل اعتماد میدانند و معتقدند که نباید سیاسیکاریهایش را جدی بگیرند.
«سیاسیکاریاش» را توضیحِ بیشتری میدهید؟
ببینید! آقای قالیباف طوری رفتار میکند که همه را به این شناخت از خودش رسانده است که کارهایش از روی اعتقاد نیست و بیشتر تلاش دارد تا با توجه به جبر روزگار نوع فعالیتش را تعیین کند. چنین فردی را معمولا جریانهای سیاسی جدی نمیگیرند.
اگر یکی از مدافعان قالیباف از شما دلیل چنین ذهنیتی را پرسید، چه جوابی دارید؟
حتما به او میگویم تو تخم چشم من نگاه کن و بگو این پوسترهایی که شهرداری با پول مالیاتدهندههای تهرانی به در و دیوار میچسباند را آقای قالیباف از روی اعتقاد انجام میدهد. حتم دارم که یا این کار را نمیکند یا جوابش به سوال من «نه» خواهد بود.
به عنوان مثال در اوایل دولت روحانی گروهی از تندروها هجمهای به رییسجمهور وارد کردند که حجاب برایشان جدی نیست. دقیقا مصادف با آن انتقادات شهردار دستور داد تا کارمندان زن و مرد شهرداری از هم جدا شوند. خب! این سوال به وجود میآید که اگر به جدانشینی زنان و مردان اعتقاد داشت، چرا در ۸ سالی که از ۸۴ تا ۹۲ شهردار بود، چنین تصمیمی را برای کارمندان شهرداری نگرفته بود. مسلم است که این تصمیم را به این دلیل گرفت تا خودش را به اصولگرایان ثابت کند که تکرار میکنم، هیچگاه به این خواستهاش نخواهد رسید.
ایشان در شرایطی که از سال ۸۸ تا ۹۱ حتی یک بار هم از واژه فتنه استفاده نکرده بود، به یک باره به مناسبت ۹ دی سال ۹۱ درباره این مساله کلی تبلیغات کرد تا در ۵ ماه مانده به انتخابات دولت یازدهم دلِ اصولگرایان را با این نقشه به دست بیاورد. این نوع رفتارها نشان میدهد که اعتقاد در کارهایش جایی ندارد و بیشتر سعیاش موجسواری است.
با توجه به نوعِ رقابتِ روحانی و قالیباف در انتخابات ۹۲، رابطه شهرداری با دولت یازدهم در این سه سال چطور بود؟
یقینا رابطهای خوب و مفید را بین این دو دستگاه شاهد نبودیم و از اول هم پیشبینی میشد که قالیباف بنا را بر تعامل با روحانی نگذارد اما حرفِ من این است که قالیباف نه این که اعتقادی به روحانی نداشته باشد، بلکه سرمایهگذاری سیاسیاش به او اجازه نمیداد که با دولت همصدایی داشته باشد. چون او برای انتخابات ۹۶ همچنان چشم به اصولگراها دارد و به همین دلیل سعی میکند تا به روحانی نزدیک نشود. و الا هر کس که کار اجرایی در سطح کلان انجام داده باشد، حتما میتواند فرق بین روحانی و احمدینژاد را متوجه شود و تکرار میکنم که فقط و فقط با هدف احمدینژاد را به روحانی ترجیح میدهد.
او در حالی علیه روحانی موضعگیری میکند که از گل بالاتر به احمدینژاد نمیگوید تا هدف سیاسیاش را محقق کند و به همین دلیل به راحتی حاضر میشود تا منفعت سیاسیاش را نسبت به مصلحت عمومی در اولویت قرار بدهد.»
منبع: ماهنامه «نسیم بیداری»