سکوت باب دیلن چه معنایی دارد؟‌

حالا که دیلن نوبل ادبیات برده است به نظر می‌رسد که پا جای پای سارتر خواهد گذاشت.

موبنا – چندی پیش در روز ۲۲ مهر، باب دیلن برنده نوبل ادبیات سال ۲۰۱۶ شد و بسیاری را شگفت‌زده کرد. این پایان کار نبود و دیلن از آن زمان تا کنون با سکوت خود بیش از پیش باعث شگفتی شده است.

به نقل از نیویورک تایمز، در بهار سال ۱۹۶۴، باب دیلن چهارمین آلبوم موسیقی خود با نام «روی دیگر باب دیلن»‌ را روانه بازار موسیقی کرد که یکی از مشهورترین ترانه‌های آن اینگونه آغاز می‌شد:‌ «عزیزم من آن چیزی نیستم که تو می‌خواهی / من آن چیزی نیستم که تو نیاز داری.»

پاییز همان سال ژان پل سارتر فیلسوف و نویسنده شهیر فرانسوی بیانیه‌ای منتشر کرد و در آن از دلیل نپذیرفتن نوبل ادبیاتی گفت که به تازگی برنده شده بود. سارتر تاکید کرده بود که با نپذیرفتن جایزه اجازه نمی‌دهد که او را به یک ارگان منتسب کنند، حتی اگر این کار به شایسته‌ترین شکل و در شرایطی کاملا محترمانه صورت پذیرد.

آن سال دیلن در ترانه‌اش به معشوقی خیالی همان چیزی را گفت که سارتر به آکادمی سوئدی نوبل گفت. پیام مشابه بود:‌ «اگر مرا برای آن چه هستم دوست داری، مرا به آن چه نیستم تبدیل نکن.»

نوشته های مشابه

نمی‌دانیم که دیلن ۵۲ سال پیش از این در جریان داستان سارتر و جایزه نوبل ادبیات بوده است یا خیر. اما حالا که دیلن نوبل ادبیات برده است به نظر می‌رسد که پا جای پای سارتر خواهد گذاشت. البته دیلن یک گام فراتر رفته و به جای نپذیرفتن جایزه، به کل وجود چنین جایزه معتبر و مهمی را نادیده گرفته است. او پس از زمانی که نامش به عنوان برنده نوبل ادبیات اعلام شده است، نه واکنشی نشان داده و نه به تماس‌های آکادمی سوئدی نوبل پاسخ داده است. در وب‌سایت دیلن نیز ابتدا خبر نوبل گرفتن دیلن درج شد اما این خبر نیز مدتی بعد از وب‌سایت این خواننده سرشناس پاک شد. کسی نمی‌داند که این کار با آگاهی و نظارت دیلن صورت گرفته است یا خیر. اعضای آکادمی سوئدی نیز کم‌کم صبرشان سر آمده است تا جایی که یکی از این اعضا رفتار دیلن را گستاخانه و پر از تکبر خواند.

در این سلسله رویدادها عدالت شاعرانه‌ای نیز پنهان است. چرا که برای تقریبا یک ربع قرن و از زمانی که تونی موریسن نوبل ادبیات را در سال ۱۹۹۳ دریافت کرد، آکادمی نوبل، ادیبان آمریکایی را کاملا نادیده گرفت و حال یک آمریکایی طوری رفتار می‌کند که انگار نوبل وجود خارجی ندارد. اهدای نوبل به دیلن دهن‌کجی به تمام نویسندگان و شاعران آمریکایی است که در سال‌های گذشته مرتب در ردیف شانس‌های نوبل ادبیات بودند و هیچ‌گاه به این جایزه نرسیدند. پیام عیان این بود که ادیبان آمریکایی همانگونه که به صورت سنتی تصور می‌شد، به اندازه کافی خوب نیستند. شاید مضحک به نظر برسد اما انگار سوئدی‌ها به آن اعتقاد دارند، چنانچه در سال ۲۰۰۸ هوراس انگدال دبیر دائمی آکادمی سوئدی اعلام کرد که نویسندگان آمریکایی مشارکتی حقیقی در دیالوگ بزرگ ادبیات ندارند و با این بی‌اعتنایی خود را محدود کرده‌اند.

تفسیر و پیش‌بینی رفتارهای باب دیلن همواره کار دشواری بوده و با اطمینان نمی‌توان گفت که بی‌اعتنایی او به نوبل ادبیات، دفاع از اعتبار و شرف ادیبان آمریکایی است. بد نیست بدانیم که او سال ۲۰۰۸ برای تاثیر عمیق بر موسیقی پاپ و فرهنگ آمریکایی برنده جایزه پولیتزر شد و آن جایزه را پذیرفت. کسی نمی‌داند رفتار دیلن به چه معنا است اما شاید بهترین راه برای پی‌بردن به معنای سکوت او بازگشت به سارتر و تامل در باب مفهوم «امتناع از روبه‌رو شدن با حقیقت‌ها یا انتخاب‌ها» در دنیای سارتر باشد. این مفهوم همانگونه که سارتر در «هستی و نیستی» توضیح می‌دهد از آن‌جا ماهیت می‌یابد که انسان نمی‌تواند آنچه که هست را همانند یک شی بپذیرد. سارتر در این باره مثال مشهوری درباره یک پیشخدمت دارد.

این شیوه از اندیشیدن همان چیزی است که اگزیستانسیالیسم خوانده می‌شد و باب دیلن یکی از محصولات بزرگ این شیوه تفکر است که سعی می‌کند همانند فردی کاملا ناشناس زندگی کند. دیلن تلاش می‌کند در مبارزه‌ای دائم و علیرغم فشار سنگین شهرت، آزادی خود را حفظ کند.

برنده نوبل بودن یعنی به مردم اجازه بدهی تو را تعریف کنند و پس از آن به جای یک فرد مستقل آزاد یک چهره عمومی خواهی بود. جایزه نوبل در حقیقت مثال بارزی از همان مفهوم مورد نظر سارتر است که در آن یک گروه کوچک از منتقدان سوئدی در جایگاه خالق قرار می‌گیرند و پس از آن عموم مرد وانمود می‌کنند که برنده نوبل ادبیات صورت جسمانی ادبیات است. تمام این وانمود کردن‌ها مخالف روح حقیقی ادبیات است که تنها در برخورد شخصی میان خواننده و نویسنده به حیاتش ادامه می‌دهد.

با تمام این تفاسیر هنوز هم ممکن است که باب دیلن نوبل ادبیات را بپذیرد اما تا اینجای کار امتناع او از پذیرفتن جایزه نوبل ادبیات نشانی از نپذیرفتن اعتبار و حاکمیت آکادمی سوئدی است و به نظر بسیاری نمایشی شگرف از آن چیزی است که آزادی هنری و فلسفی خوانده می‌شود.

 منبع: خبرآنلاین 

Mobna-Telegram

دکمه بازگشت به بالا