آفتي به نام چشم و همچشمي
موبنا – منشأ چشم و هم چشمي را مي بايست در برخي از غرايز طبيعي و فطري بشر جست. اگرچه شخصي كه گرفتار بيماري چشم و همچشمي مي شود و اين نابهنجاري را در خود رشد و تقويت مي كند به كژي و بيراهه ميرود. در انسان ها غريزه الگوپذيري وجود دارد. همين غريزه است …
موبنا – منشأ چشم و هم چشمي را مي بايست در برخي از غرايز طبيعي و فطري بشر جست. اگرچه شخصي كه گرفتار بيماري چشم و همچشمي مي شود و اين نابهنجاري را در خود رشد و تقويت مي كند به كژي و بيراهه ميرود. در انسان ها غريزه الگوپذيري وجود دارد. همين غريزه است كه آدمي را براي رشد و تعالي و تكامل و جامعه پذيري آماده مي كند. كودكان با تقليد، واژگان را مي آموزند و با تقليد از رفتار بزرگ ترها خود را با محيط اجتماعي هماهنگ مي كنند و با بهره گيري از آن دانش هاي نظري و تجربي منتقل مي شود و تكامل و رشد فردي و اجتماعي در جوامع انساني روز به روز فزوني مييابد. اما كساني كه دچار نابهنجاري رفتاري چشم و هم چشمي مي شوند از اين مساله (الگوپذيري و تقليدكردن فطري بشري) به درستي بهره نمي گيرند و آن را در جايي نادرست هزينه و خرج مي كنند. بنابراين مي بايست به كساني كه گرفتار چشم وهم چشمي هستند آموخت به جاي آنكه در اين حوزه ها از ديگري تقليد كنند، در اموري تقليد كنند كه براي آنان مفيد و سازنده است.عاملي كه قرآن براي چشم و هم چشمي برمي شمارد، تكبر است. تكبر خصوصيت ضداخلاقي است كه در همگان به گونهاي وجود دارد. اين خصوصيت كه از آن به رذيلت اخلاقي ياد مي شود موجب مي شود تا شخص خود را برتر از ديگري بيابد. از اين رو مي كوشد تا به هر شكلي شده برتري خويش را نشان دهد و خود را فراتر و بزرگ تر و برتر از ديگري بنماياند. اين گونه است كه چيزهايي كه در خود مي يابد به رخ ديگري مي كشد و در اموري كه احساس مي كند از برتري برخوردار نيست تظاهر به دارايي آن مي نمايد. از اين رو مساله چشم و همچشمي به عنوان تظاهر براي برتري جويي مطرح مي شود و شخص مي كوشد تا با تظاهر برتري خود را نشان دهد.
رهايي از چشم و همچشمي
بررسي کنيد چه عواملي باعث مي شود به عملکرد ديگران واکنش نشان دهيد.نارضايتي شغلي، خود کمبيني، مشکلات زندگي شخصي و دوران کودکي سخت.
بررسي کنيد کدام جنبه از زندگي ديگران مورد توجه تان قرار گرفته است.اگرچه بيشتر مواقع پول است، اما گاهي اوقات جنبه هاي ديگري نيز به ميان مي آيد که مي تواند برخي از افراد را حساس کند. مواردي چون ازدواج خوب، کودکان فوق العاده و شغل تاثيرگذار. گاهي، ديدن مواردي که فرد مايل به داشتن آنهاست چنان روي او اثر مي گذارد که سعي مي کند زندگي اش را بر مبناي استاندارد فردي که آن موارد را دارد، قرار دهد و به طور کلي بخواهد به جاي او باشد. براي اينکه خود را از اين احساس رها کنيد اين جنبه ها را به بخش هاي کوچک تر واقعي تبديل کرده و بررسي کنيد. مثلا اگر فکر مي کنيد آن فرد خاص ازدواج بسيار موفقي دارد با خود بينديشيد که ممکن است آنها زندگي عالي وخوبي داشته باشند، اما آنچه جلوي ديد شماست چيزي نيست که هميشگي باشد.
ميزان چشم و همچشميتان را بسنجيد. اندکي حسادت نسبت به ديگران مي تواند انگيزه خوبي براي فرد باشد به طوري که همچون آتشي مسير راهش را روشن مي کند. مسيري که ممکن است حرفه اي راکد يا ارتباطي کسل کننده در زندگي فرد را به سوي رشد تغيير دهد، اما اگر مدام در فکر اين باشيد که ديگري چه کرده و چه مي خواهد انجام دهد تا شما نيز به دنبال آن کار برويد، دچار وسواس فکري مخربي شدهايد که بايد به آن پايان دهيد.
بر اهداف و موفقيت هاي شخصي خودتان متمرکز شويد.به اهداف، اميدها و روياهايتان بينديشيد. فرصت هايي که اصلا نمي توانيد با چشم و همچشمي به دست آوريد.
به بهترين حالت فکر کنيد.با خود بينديشيد اگر مثلا هرچيزي را که ديگري دارد شما هم داشتيد چه مي شد؟ مثلا اگر یک اتومبیل گرانقیمت يا يک خانه بزرگ داشتيد چه اتفاقي مي افتاد؟ يا اگر مديرعامل شرکتي بزرگ با مسئوليت هاي سنگين بوديد زندگي تان چگونه مي شد؟ با طرح اين سوال ها مي توانيد به پاسخ هاي مناسب و احساس بهتر نسبت به زندگي خود دست يابيد.
کارهايي انجام دهيد که توجه بسيار زياد شما را مي طلبد.اين کارها مي تواند کمک هاي داوطلبانه در اجتماع يا فقط نوشتن خاطرات، وقت گذراندن با کودکتان و… باشد. اين روش مي تواند خلاقيت تان را بالا برده و کاري کند که لذت واقعي در زندگي را درک کنيد.
منبع: روزنامه آرمان