اعدام قاتل دختر ٦ ساله

موبنا – به گزارش خبرنگار ما، آبان‌ماه سال ٩٠ خانواده دختربچه شش‌ساله‌ای به نام نگار به مأموران خبر دادند دخترشان گم شده‌ است. آنها به پلیس گفتند نگار برای خرید چیزی از سوپرمارکت محل، بیرون رفته و دیگر نیامده ‌است. مأموران برای به‌دست‌آوردن سرنخی از این دختربچه پدر و مادر او را مورد بازجویی قرار …

موبنا
به گزارش خبرنگار ما، آبان‌ماه سال ٩٠ خانواده دختربچه شش‌ساله‌ای به نام نگار به مأموران خبر دادند دخترشان گم شده‌ است. آنها به پلیس گفتند نگار برای خرید چیزی از سوپرمارکت محل، بیرون رفته و دیگر نیامده ‌است. مأموران برای به‌دست‌آوردن سرنخی از این دختربچه پدر و مادر او را مورد بازجویی قرار دادند تا اگر به کسی مظنون هستند معرفی کنند، اما از میان این تحقیقات سرنخی به دست نیامد و سرنوشت نگار همچنان مبهم ماند. چند ماه بعد خانواده دختربچه دیگری به نام رکسانا به پلیس گزارش دادند این دختر مورد آزار قرار گرفته ‌است. رکسانا که به لحاظ روحی وضعیت خوبی نداشت، به مأموران گفت در حال بازگشت از مدرسه بود که مردی او را ربود و مورد آزار جسمی و روحی قرار داد. او مشخصات باغی را گفت که به آن مکان برده شده‌ بود اما آدرسی از باغ نداشت. درحالی‌که این دو پرونده در حال پیگیری بود، پلیس گشت قزوین در یکی از مأموریت‌های خود به مردی جوان مشکوک شد و او را بازداشت کرد. در بررسی وسایل این مرد مشخص شد او تعدادی ضبط ماشین و سایر وسایل خودرو همراه دارد. وقتی مرد جوان مورد پرسش قرار گرفت، ابتدا ادعا کرد این وسایل به خودش تعلق دارد اما بررسی سوابق این فرد نشان داد او چندین شکایت به خاطر سرقت دارد. همچنین پلیس متوجه شد این مرد دو شکایت نیز به دلیل آزار دارد بنابراین ظن پلیس نسبت به این مرد درباره آنچه بر نگار و رکسانا رفته‌ بود، بیشتر شد و او را دراین‌باره مورد پرسش قرار دادند. مرد جوان منکر همه‌چیز شد و گفت از سرنوشت دخترها خبر ندارد و اصلا آنها را نمی‌شناسد اما زمانی که با رکسانا روبه‌رو شد و دختربچه او را شناسایی کرد، مجبور به اعتراف شد. او در بازجویی‌ها گفت: نگار را در خیابان دیدم، دختربچه شیرینی بود و من هم وسوسه شدم اصلا در حال خودم نبودم او را به باغی که همیشه برای کارهای خلاف از آن استفاده می‌کردم، بردم و او را با چاقو تهدید کردم تا فریاد نزند و بعد هم مورد آزار قرار دادم. می‌دانستم اگر او زنده بماند حتما برایم دردسر درست می‌کند به‌همین‌دلیل هم، او را به قتل رساندم و جسدش را در همان باغ دفن کردم.
مدتی بعد دختربچه دیگری را دیدم که او کمی بزرگ‌تر بود به‌همین‌ترتیب او را هم دزدیدم و مورد آزار قرار دادم اما او موفق به فرار شد. با توجه به اعترافات متهم بود که پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان قزوین ارسال شد. با توجه به شکایت اولیای‌دم و مدارکی که دادستان علیه متهم ارائه داد و همچنین دفاعیات متهم، هیأت قضائی وارد شور شدند و متهم را به قصاص و ١٥ سال حبس تعزیری محکوم کردند. این رأی مورد اعتراض متهم قرار گرفت اما دیوان‌عالی کشور اعتراض را وارد ندانست. بعد از انجام مقدمات اجرای حکم و استیذان از سوی رئیس قوه ‌قضائیه برای اجرای حکم، مرد جوان روز پنجشنبه در زندان مرکزی قزوین پای چوبه‌دار رفت و حکم قصاص او به اجرا درآمد.

منبع:شرق

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا