معمای مرگ نوعروس در بن بست

ساعت 11 و 30 دقیقه شب سی و یکم فروردین ماه سال 88 نوعروس در سقوط از ساختمانی در خیابان زرافشان اسلامشهر از پای درآمد.مادر تازه‌عروس با چشمانی اشکبار به تیم تحقیق گفت: نزدیک به دو سال و نیم بود که دخترم به عقد احمدرضا درآمده بود، اما دامادم پس از مدتی بنای ناسازگاری را …

ساعت 11 و 30 دقیقه شب سی و یکم فروردین ماه سال 88 نوعروس در سقوط از ساختمانی در خیابان زرافشان اسلامشهر از پای درآمد.مادر تازه‌عروس با چشمانی اشکبار به تیم تحقیق گفت: نزدیک به دو سال و نیم بود که دخترم به عقد احمدرضا درآمده بود، اما دامادم پس از مدتی بنای ناسازگاری را گذاشت و هر از گاهی به بهانه‌های مختلف دخترم را شکنجه می‌کرد.

روز حادثه نیز دخترم به دیدن همسرش رفته بود اما هرگز بازنگشت تا اینکه احمدرضا تلفنی با ما تماس گرفت و خبر داد دخترم حالش وخیم است و در بیمارستان به سر می‌برد.حالا از دامادم شکایت دارم چرا که او در مرگ دخترم مقصر است.

در پی ادعاهای این مادر سیاهپوش، احمدرضا بازداشت شد و گفت: من عاشق معصومه بودم و حتی آپارتمانی برای زندگی مشترک‌مان خریده بودم که به صورت قولنامه‌ای به نام معصومه کردم. دوست داشتم هر چه زودتر زندگی مشترک‌مان را زیر یک سقف آغاز کنیم. دایی همسرم فوت کرد و یکسالی به احترام مادرزنم مراسم عروسی‌مان عقب افتاد.

اخیراً هم هر وقت به همسرم می‌گفتم که هر چه زودتر به خانه مشترک خودمان برویم بهانه می‌آورد و می‌گفت: فعلاً عجله نکن! تا اینکه شب حادثه معصومه به مغازه‌ام آمد و از من شناسنامه‌اش را خواست، به ساعتش نگاه کرد و گفت زود باش! الان والدینم نگرانم می‌شوند.من به او گفتم صبر کن فردا صبح شناسنامه‌ات را می‌آورم.

خلاصه معصومه رفت و هنوز یک ساعت از رفتنش نگذشته بود که مردی از همسایه‌ها با من تماس گرفت و گفت معصومه جلوی در ورودی ساختمان روی زمین افتاده است.

صبح دیروز تازه داماد که از 6 سال پیش تحت پیگرد قضایی بوده و با سپردن وثیقه آزاد است در شعبه دهم دادگاه کیفری یک تحت محاکمه قرار گرفت. در ابتدای جلسه اولیای دم (خانواده نوعروس) برای دامادشان تقاضای قصاص کردند.

این مرد جوان وقتی پشت تریبون دفاع ایستاد، گفت: قتل را قبول ندارم چرا که من در مرگ همسرم هیچ دخالتی نداشتم.

176/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا