فرهنگ هاي متفاوت در ساختمان هاي هم شكل
موبنا – تا زمانی که بچه های او بزرگ می شدند و امکانات حضورشان در خانه پدربزرگ کم میشد کنار هم زندگی می کردند و در این هنگام بود که پدر خانواده به فکر می افتاد اتاقی دیگر بسازد یا مسکن جدیدی برای خود فراهم کند. امروزاما به مدد تغیيرات در روند رشد فکری افراد …
موبنا –
تا زمانی که بچه های او بزرگ می شدند و امکانات حضورشان در خانه پدربزرگ کم میشد کنار هم زندگی می کردند و در این هنگام بود که پدر خانواده به فکر می افتاد اتاقی دیگر بسازد یا مسکن جدیدی برای خود فراهم کند.
امروزاما به مدد تغیيرات در روند رشد فکری افراد جامعه و تغیير و تحولات گوناگون فرهنگی و گسترش شهرنشینی همگان خود را نیازمند خلوت و داشتن مسکن مستقل میبینند اما این مهم خصوصا در شهرهای بزرگ و با افزایش نرخ تورم تنها از طریق اجاره نشینی امکان پذیر است مگر اینکه پدرومادر عروس و داماد آینده متحول باشند و از ابتدای زندگی مسکنی تهیه کرده و در اختیار آنها قراردهند. دراین میان عده ای مشکلات حاشیه نشینی را به جان می خرند تا از شر اجاره نشینی و خانه به دوشی هر ساله رهایی یابند و اندک سرمایه خود را به ملک شخصی تبدیل کنند غافل از اینکه حاشیه نشینی و در نوع بهتر اسکان در شهرک های جدید هزارو یک مشکل ریز و درشت به همراه دارد. در کنار این مسئله بايد گزینه مهاجرت از روستا به حاشیه شهرها را هم در نظر داشت که به دلیل نبود امکانات کافی در روستاها و عدم رونق کشاورزی روند رو به رشدی را طی می کند.
وجود شهرک های جدید یا نوشهرها با خانه های ارزان و بدون استاندارد قدری از مهاجرت به شهرهای بزرگ کاسته اما در نوع خود مشکلاتی هم برای کلانشهرها به وجود آورده است .
اگر مشکلات ساخت و سازهمچون عدم ساخت و ساز اصولی که منجر به ریزش ساختمان می شود و کمبود یا نارسایی امکانات اولیه و مهم ساختمان همچون آب و برق و گاز و تلفن را کنار بگذاریم وآنها را حل شده فرض کنیم، یکی از بزرگترین چالش های زندگی در حاشیه یا شهرک های اطراف شهرهای بزرگ مسئله حمل ونقل است ، فردی که
دار و ندار خود را فروخته تا بتواند آپارتمان بزرگتری تهیه کند در این راه از فروش خودروي احتمالی خود نیز فروگذار نکرده پس مجبور به استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی برای رسیدن به محل کار خود است . دراین بین اگر بخواهیم مسیر طولانی بین حاشیه تا کلانشهر را با تاکسی طی کنیم باید از خیر حقوق آخر ماه خود بگذریم و تمام درآمد خود را صرف رفت و آمد کنیم پس گزینه باقی مانده متروي شلوغ و غیر قابل تحمل است تازه در صورتی که خوش شانس باشیم و خط مترو نزدیک محل جدید زندگی ما وجود داشته باشد!
در مراحل بعدی مشکلات دیگری همچون نبود امکانات رفاهی و تفریحی ، نبود مراکز بهداشتی و بیمارستانی مجهز، نبود مدارس مناسب تحصیل فرزندان ، تجمیع افراد از طبقات فرهنگی مختلف و عدم تفاهم بین ساکنین یا همان نبود قرائت یکسان از فرهنگ آپارتمان نشینی و اختلاف نظر در مورد اداره امور را نیز باید به این لیست اضافه کرد چرا که زندگی در آپارتمانهای مجاورهم که عموما با دیوارهای نازک و با مصالح غیر استاندارد از هم جدا شده اند به مثابه زندگی در یک خانه و دراتاقهای مختلف است و داشتن زندگی آرام و مسالمت آمیز در آنها مستلزم وجود اراده جمعی است.
صرف نظر از مطالب عنوان شده به عنوان مشکلات عیان و ملموس مسئله دیگری گریبانگیر این داستان است و آن نبود روح شهر نشینی در این شهرکهای تازه تاسیس است که مزید برمشکلات شهر نشینان دیروز و حاشیه نشین های امروز
می شود همینکه در شهر بتوان هفته ای یک باربه کافهای و سالن تئاتر یا سینمایی سر زد و روحی تازه کرد خود از تنشهای روزمرگی مان می کاهد.
مجموع این موانع دست به دست هم داده اند و سبب
شده اند که با وجود تمام مشکلات زندگی در کلانشهرها خیل عظیم ساکنین شهرهای بزرگ از رخت بربستن به شهركهاي جديد منصرف شوند.
به هیچ عنوان در صدد تشویق شهر نشینی نیستیم
چرا که تجمع زدایی از شهرهای بزرگ بهترین راه ایجاد فضایی برای تنفس شهر و شهروندان و جلوگیری از ازدحام و آلودگی صوتی و محیطی است اما این مهم مستلزم ایجاد بستر مناسب و قابل قبول است.
حل مشکل رفت و آمد، تلاش برای ساخت و سازهای اصولی و ایجاد امکانات کامل تفریحی و بهداشتی ، امکاناتی برای افراد بازنشسته و سالخورده می تواند قدم بزرگی جهت تشویق مردم به زندگی در حاشیه شهرها و شهرک های اطراف شهرهای بزرگ و تمرکز زدایی از شهرهای بزرگ باشد.
سخن آخر:
مهاجران اغلب جزو اقشار ضعيف جامعه طبقهبندي ميشوند كه توان تهيه مسكن در كلانشهرها را ندارند و براي سكونت به حاشيه شهرها و شهرك ها روي ميآورند.
به دليل نبود ارتباط همسايگي بين ساكنان و نبود نظارتكافي در اين شهركها، بزهكاري در اين محلهها اوج ميگيرد و به مرور ساكنان اين شهرها جاي خود را به مجرمان و بزهكاران ميدهند.
در حال حاضر ميزان سكونت نسبت به ارائه خدمات در شهرهاي جديد فزوني گرفته و عدم موفقيت يا موفقيت نسبي در زمينه اسكان مردم در اين شهرها نه تنها مشكلي را حل نكرده بلكه باعث هزاران معضل همچون حاشيه نشيني، عدم احساس تعلق و تعامل و بافت فرسوده نوين شده و معضلي براي كلانشهرها ايجاد كرده است .
دراين ميان ادامه مسير شهركسازي درصورتي ميتواند موفقيت آميز باشد كه رويكرد فعلي ساختوساز تغيير كند و به اين شهرها به صورت يك واحد محله اي با هويت مستقل فرهنگي، اجتماعي واقتصادي نگريسته شود.
منبع:رزونامه شهروند: آزاده محمدخان
179/