٢٤ ضربه چاقو برای خاموشی یک عاشقانه

این پسر که در زندان تحصیل کرده و کشتی‌گیر شده است، با گریه از اولیای دم و قضات دادگاه تقاضای بخشش می‌کرد. ماجرا به ٤‌سال پیش بر می‌گردد. روز ٢٥ اسفند ‌سال ٩٠ به کارآگاهان پلیس شهر قدس خبر وقوع یک جنایت رسید. آنها بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و با …

این پسر که در زندان تحصیل کرده و کشتی‌گیر شده است، با گریه از اولیای دم و قضات دادگاه تقاضای بخشش می‌کرد.
ماجرا به ٤‌سال پیش بر می‌گردد. روز ٢٥ اسفند ‌سال ٩٠ به کارآگاهان پلیس شهر قدس خبر وقوع یک جنایت رسید. آنها بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و با حضور در محل حادثه به تحقیق در این رابطه پرداختند. ماموران پلیس پس از حضورشان در محل که یک مجتمع مسکونی بود، با جسد غرق به خون زن جوانی روبه‌رو شدند. این زن آن‌قدر با چاقو ضربه خورده بود که به طرز هولناکی جان باخته بود. همان جا پسر جوانی که با چاقو این زن را قربانی خشم ترسناک خود کرده بود، از سوی پلیس بازداشت شد. در ادامه از پزشکی قانونی خبر رسید که زن جوان باردار بوده و جنین سه ماهه‌اش نیز در این جنایت کشته شده است. بنابراین متهم تحت بازجویی قرار گرفت. این پسر ٣٠ ساله در همان بازجویی‌های نخست به جنایت اعتراف کرد و گفت:  «مدت زیادی می‌شد که با فریبا در ارتباط بودم. فریبا ازدواج کرده بود و به همراه شوهر و پسر کوچکش در همسایگی ما زندگی می‌کرد. اما من مجرد بودم که در همین رفت و آمدهای فریبا به خانه ما و سر زدن به مادرم، با او آشنا شدم. بعد از آن ارتباط ما بیشتر شد و من عاشقش شدم. اما پس از گذشت مدتی به اصرار خواهر و برادرم تصمیم گرفتم از این زن جدا شوم. اما او دست بردار نبود. تا این‌که روز حادثه باز هم سر این موضوع با او درگیر شدم که نمی‌دانم چه شد با چاقو چندین ضربه به او زدم. خیلی عصبانی بودم و کنترلی بر رفتارهایم نداشتم.»
با اعترافات این پسر، پرونده وی برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. این پسر صبح دیروز در مقابل هیأت قضائی قرار گرفت و محاکمه شد. در ابتدای این جلسه پس از قرائت کیفرخواست پدر و مادر قربانی در جایگاه قرار گرفتند و درخواست قصاص متهم را کردند. در ادامه شوهر مقتول نیز از طرف پسر کوچکش تقاضای قصاص کرد.
پس از آن متهم در جایگاه ایستاد. او درباره تفهیم اتهامش به قضات گفت: «تمام اتهاماتم را قبول دارم؛ ولی باور کنید قصد کشتن این زن را نداشتم. در آن لحظه جنون به من دست داده بود.»
او ادامه داد: «من و فریبا یک‌سال و نیم بود که با هم در ارتباط بودیم. آن زمان من نفر اول ورزش جودو بودم و در رشته حقوق درس می‌خواندم. سرم همیشه در کتاب و ورزش بود و اصلا اهل خلاف نبودم. حتی قلیان هم نمی‌کشیدم. از آنجا که عاشق دخترخاله‌ام بودم و نتوانستم با او ازدواج کنم، تصمیم گرفته بودم دیگر با هیچ دختري ازدواج نکنم و با کار کردن خرج دو خواهر و مادر بیمارم را تأمین کنم. چون پدرم خیلی ‌سال پیش فوت کرده بود. تا این‌که فریبا را دیدم و وسوسه شدم با او ارتباط برقرار کنم. من عاشق فریبا شده بودم که خانواده‌ام این موضوع را فهمیدند و از من خواستند که این ارتباط را قطع کنم. من هم قبول کردم و از آنجا که رابطه ما اشتباه بود، تصمیم به قطع این ارتباط گرفتم. ولی وقتی موضوع را با فریبا در میان گذاشتم او گفت دوست ندارد این ارتباط قطع شود. فریبا همیشه به خانه ما می‌آمد و وقتی من اعتراض می‌کردم،  می‌گفت به خاطر دیدار مادرم به آنجا می‌آید. هرچه سعی می‌کردم این رابطه را قطع کنم فایده‌ای نداشت. تا این‌که روز حادثه سر همین موضوع با برادرم درگیر شدم. همان لحظه فریبا پس از شنیدن صدای درگیری به خانه ما آمد و من بیشتر عصبانی شدم. او را بیرون کردم و درنهایت به خانه‌اش رفتم و بدون هیچ حرفی به او چاقو زدم. تازه بعد از قتل بود که متوجه شدم فریبا باردار است و فرزند مرا در شکمش دارد. نمی‌دانم چرا این کار را کردم. انگیزه‌ام تنها عصبانیت بیش از حد بود.»
این مرد در ادامه صحبت‌هایش درحالی‌که اشک می‌ریخت، گفت:  «من در این مدت توبه کردم و در زندان درسم را ادامه دادم. همچنین کشتی هم می‌گرفتم و نفر اول این ورزش شدم. برای همین از خانواده فریبا می‌خواهم مرا ببخشند. ولی اگر هم نبخشند این حقشان است و من حتی سهم دیه‌ام را هم می‌بخشم تا آنها راحت‌تر بتوانند مرا قصاص کنند.»
در ادامه این مرد با گریه به پای خانواده اولیای دم افتاد تا او را ببخشند؛ ولی آنها راضی نشدند. در پایان نیز هیأت قضائی وارد شور شدند و این پسر را به قصاص محکوم کردند.

179/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا