تحقير مشاركت ملت براي ماندن در قدرت
آرشرازاني: این دسته بندی کلی گر چه در طول سالیان گذشته و با توجه به تغییر آرایش نیروهای سیاسی و حذف چهرههای سرشناس از سپهر سیاسی کشور و همچنین ظهور چهرههای تازه به شفافیت سالیان دهه70 و ابتدای دهه80 نیست،اما شمولیت کلی آن را میتوان امروز نيز درست دانست. در طول اين سالها که از …
آرشرازاني: این دسته بندی کلی گر چه در طول سالیان گذشته و با توجه به تغییر آرایش نیروهای سیاسی و حذف چهرههای سرشناس از سپهر سیاسی کشور و همچنین ظهور چهرههای تازه به شفافیت سالیان دهه70 و ابتدای دهه80 نیست،اما شمولیت کلی آن را میتوان امروز نيز درست دانست. در طول اين سالها که از ۷۶ میگذرد حرکت سیاسی اصولگرایان همواره درگیر یک چالش اساسی بوده است و آن، عدم قابلیت «کنش» گری در حرکت سیاسی مبادی اصلی اصولگرایی است. استثنای این چالش، «محمود احمدینژاد» و جریان سیاسی وابسته به اوست که از رویشهای عقیم اصولگرایی تلقی میشود.
توقف اصولگرايان در دهه60
اگر انتخاباتهای برگزار شده در این مدت را به عنوان حرکت سیاسی شاخص این دو گروه در طول سالیان اخیر بررسی کنیم، نتایج قابل توجهی در راستای تایید فرض مذکور به دست میآید. انتخابات مجلس ششم، شورای شهر اول، ریاست جمهوری سال ۸۰ و انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ که شرایط نسبتا مناسبی در برگزاری رقابت انتخابات وجود داشت، حرکت سیاسی اصولگرایان منهای «جریان احمدینژاد» منفعلانه، متشتت و طراحی شده بر اساس «واکنش» به عمل سیاسی اصلاح طلبان بود که منجر به عدم توفیق در نتیجه انتخابات شد. حرکت سیاسی اصولگرایی هنوز بر پایه مفروضات دهه60 طراحی میشود. مواردی مانند پیشفرض قرار دادن اقبال اکثریت به اجتهاد سیاسی جامعتین، تاثیر صد در صدی صدا و سیما در راهبری سیاسی اکثریت مردم، بر جسته کردن حرکت رسانهای مخالفان نظام در خارج کشور و تشویق در جهت انتخاب بر خلاف گرایش این گروهها و نشان دار کردن نامزدهای رقیب به عنوان مهرههای دشمن. این پیش فرضها، به دلیل دوری از عینیات قابل لمس در جامعه غیرهوادار سنتی اصولگرایان، در چالش مشارکت گسترده مردم در انتخابات همواره به دور از توفیق بوده است.
استفاده از مذهب براي سياست
اصولگرایان از ابتدای دهه80 و برای بازسازی پایگاه مردمی خود، دست به حرکات اجتماعی با بن مایه مذهبی برای جلب جوانان و نوسازی وجهه خویش در لایه متوسط مردم زدند. تقویت رسانهای برخي مداحان و تبلیغ گسترده صدا و سیما و رسانههای وابسته به جریان اصولگرایی برای مراسمهای برگزار شده در برخي مكانها با سخنرانیهای هدفمند، از جمله حرکات آشکار این جریان سازی بود. میوه این حرکات اما، نه توسط اصولگرایان سنتی، که بهوسیله جریان موسوم به «آبادگران» در انتخابات دوم شورای شهر تهران چیده شد. گروهی که با توجه به عدم اطمینان از اقبال عمومی به چهرههای شناخته شده اصولگرایان، با بهره گیری از چهرههای کمتر شناخته شده این جریان و برای وزن کشی در یک عرصه درجه دوم انتخاباتی در معرض آرا قرار گرفت. این گروه، به طرز غیر منتظرهای در انتخابات شورای شهر موفق شد که عامل اصلی آن، عملکرد بسیار ضعیف اصلاح طلبان در شورای شهر اول به شمار میرفت.
محافظهكاران و تولد آن مرد!
این گروه «محمود احمدینژاد» را برای شهرداری تهران برگزید. او در همان آغاز، با رویکردی متفاوت پا به عرصه سیاست گذاشت و با انجام فعالیتهای رو بنایی و حجم سنگین تبلیغات شهری و رسانه ا ی، عملا تبدیل به اولین فعال اصولگرا شد که برای حرکت سیاسی، از روشهای قدیمی بهره نمیبرد. این تفاوت و کنشگری در انتخابات ۸۴ ریاست جمهوری ادامه پیدا کرد و وی با عدم اعتنا به ائتلاف بزرگان اصولگرایی، خود را در دوقطبی مردمی – اشرافی رو در روی هاشمی مدل سازی کرد و در نهایت موفق به جلب آرای مردم شد. همین الگو در انتخابات سال ۸۸ با ترتیب متفاوتی اجرا شد و عملا اصولگرایان در وضعیتی قرار گرفتند که این بار تحت تاثیر کنشگری وی، «مجبور» به واکنش حمایت از او شدند و از این رهگذرهزینه سنگینی را بر خود تحمیل کردند.
بدن بي رمق اصولگرايي
آنچه از سال ۸۸ به این سو در سپهر سیاسی داخلی گذشته است، تازهتر است و این روزها بیشتر مورد ارجاع و استناد گروهها قرار میگیرد. واقعیت این است که در انتخابات جاری نیز، اصولگرایان بدون جریان «احمدینژاد»، باز هم در همان شرایط گذشته گرفتار آمدهاند. «کنش» سیاسی اصلاح طلبان برای ارائه لیست واحد و ائتلاف با اعتدالیون بعضا اصولگرا، که در انتخابات سال ۹۲ با موفقیت امتحان خود را پس داد، منجر به «واکنش» اصولگرایان برای عمل مشابه در ارائه لیست واحد از همه طیفهای اصولگرایی شد که تا کنون به موفقیت نینجامیده است. نارضایتی چهرههای شاخصی مانند «حسن غفوری فرد» از لیست واحد و ارائه لیست مجزا، همچنین جدایی اصولگرایان شاخص مانند علی لاریجانی و کاظم جلالی، منجر به تلاش چند باره و ناکام سران اصولگرا برای انصراف بیرون ماندگان از لیست واحد شده است. از طرفی، تکرار الگوی احمدینژاد در زیر سوال بردن سلامت مالی اصلاح طلبان از جانب علیرضا زاکانی، به تغییر عمدهای در میدان رقابت نینجامید و حتی کهنه و بیتاثیر بودن این روش، اعتراض برخی اصولگرایان را بر انگیخت.
آخرين حربه
در آخرین حرکت «واکنشي» ،در روزهای گذشته حرکت سیاسی اصولگرایان بر محور تحلیلهای شبکه بیبی سی از شرایط انتخابات و انگ «انگلیسی» زدن به لیست اصلاح طلبان نیز به نظر نمیرسد توان ایجاد موج اجتماعی به نفع این گروه را در پی داشته باشد. کوتاه سخن اینکه با توجه به رقابت نابرابر در بسیار حوزهها، نتیجه انتخابات پیش رو اگر با برد قاطع و بالای اصولگرایان به ویژه در شهرهای بزرگ به پایان نرسد، شکستی دیگر در سیاست ورزی «واکنشی» این گروه سیاسی به ثبت رسیده است. این باخت، نه تنها در برابر اصلاح طلبان و اعتدالیون در میدان رقابت به ثبت خواهد رسید، بلکه در برابر جریان «احمدینژاد»، که این روزها به دور از هیاهو نظاره گر حرکت سیاسی ضعیف اصولگرایان بدون وی است، نیز شکست محسوب میشود. در این صورت، احتمال بازگشت اصولگرایان به احمدینژاد برای انتخابات بعدی دور از ذهن نیست. در این صورت، اصلاح طلبان و اعتدالیون برای انتخابات ریاست جمهوری، بايدبار دیگر برای مقابله با «کنشگری اصولگرایانه» به سبک احمدینژاد آماده شوند.
179/