پرونده های مسن در دالان دراز دادرسی
وحيده كريمي: تاخير در رسيدگي قضايي جزو موارد اجتنابناپذير در دستگاه قضاست اما اين تاخير تا چه ميزان توجيه پذير است! عمر برخي از پرونده هاي قضايي به بيش از 10 سال و 12 سال ميرسد.براي نمونه يكي از مسن ترين پرونده هاي كلاهبرداري بعد از10 سال ماندن در دادسرا، يك سال است به دادگاه …
وحيده كريمي: تاخير در رسيدگي قضايي جزو موارد اجتنابناپذير در دستگاه قضاست اما اين تاخير تا چه ميزان توجيه پذير است! عمر برخي از پرونده هاي قضايي به بيش از 10 سال و 12 سال ميرسد.براي نمونه يكي از مسن ترين پرونده هاي كلاهبرداري بعد از10 سال ماندن در دادسرا، يك سال است به دادگاه رفته كه به علت ايرادات فراوان قاضي مجبور به بازگرداندن پرونده به دادسرا شده است؛ در اين پرونده انواع و اقسام جرم ها رخ داده است از صدور نامه هاي جعلي به نام مسئولان عالي رتبه گرفته تا اسناد جعلي مسكن و فروش مال غير به ارزش ميلياردها تومان . مالباختگان چنين پروندهاي كه ميلياردها تومان پول نقد، مسكن، دارايي ها و … خود را از دست داده اند وسالهاست اسير رفت و آمد به قوه قضاييه هستند، بايد چه نگرشي به برقراري عدالت داشته باشند! در حاليكه متهمان همين پرونده با قرار آزادند و بعضا به اعمال مجرمانه خود ادامه دادهاند و به حجم ورودي پروندهها افزودهاند. در گفتوگو با عليرضا پاشايي فر، قاضي دادگاه شهيد قدوسي به بررسي دلايل انباشت پروندههاي مسن در دستگاه قضا و تاثير منفي وبي اعتمادي در نگاه جامعه به دستگاه قضا پرداختهايم.
جناب قاضي پاشايي فر يكي از معضلات قضايي كه گريبانگير ارباب رجوع و دستگاه قضا شده، اطاله دادرسي و وجود پروندههاي مسن است،دليل طولاني شدن زمان رسيدگيهاي قضايي به يك پرونده به مدت 10 يا 12 سال چيست؟چرا يك پرونده 8 يا 10 سال در دادسرا ميماند و در دادگاه نيز بارها به علت نقص، پرونده به دادسرا باز ميگردد و به سختي منجر به صدور راي در دادگاه بدوي مي شود؟
متاسفانه مشكل اطاله دادرسي وجود دارد و اين طولاني شدن رسيدگيهاي قضايي دلايل متعددي دارد كه بايد در كنار هم ديده شوند. يكي از مهمترين موارد مربوط به تعداد زياد شكات و متهمان در يك پرونده است كه بعضا با هم مرتبط نيستند اما همگي دريك پرونده تجميع مي شوند در حالي كه ميتوان در اينگونه پروندهها، موارد غيرمرتبط را از هم تفكيك كرد تا سرعت رسيدگي افزايش يابد. همچنين نبايد فراموش كرد كه عدم مديريت صحيح باعث اطاله دادرسي اين پروندهها شدهاست.
همچنين وجود ايرادات در كيفرخواست واجبار به بازگرداندن پرونده به دادسرا براي اصلاح از عوامل مهم در اطاله دادرسي است.
براي نمونه در پرونده حاضر كه بيشاز 10 سال به طول انجاميده است به علت مشكلاتي كه در كيفر خواست وجوددارد مجبور به بازگرداندن پرونده به دادسرا هستيم. براي نمونه در كيفرخواست دادسرا شماره اي به عنوان متهم نوشته شده ولي نام متهم نيامده است هر چند نام متهم در قرار مجرميت و نوع اتهام آمده است.
يكي ديگر از مواردي كه سبب طولاني شدن رسيدگيها شده است، اجبارها، تكاليف و بايستههاي قانوني است كه ما ناگزير از اجرای آنها هستيم،براي مثال عدم دسترسي به متهماني كه قابل شناسايي نيستند نيز خوداز عوامل مهم در اطاله دادرسي است كه بعضا سبب شده شاكيان با طولاني شدن روند رسيدگي و عدم دسترسي به متهمان ، پرونده را نيمهكاره رها كنند.
ما همچنين با مشكل ابلاغ ها رو به رو هستيم، كه در آيين دادرسي كيفري جديد به صورت پراكنده به آن اشاره شده است، ابلاغ يك روند و فرآيند مهم، ساده و درعين حال پيچيده و تأثير گذار است. ممكن است سر مسئله ابلاغ، يك جلسه دادرسي چندينبار تجديد شود زيرا بارها پيش آمده كه نسخه دوم ابلاغ واصل نميشود زيرا تا نسخه دوم نرسد امكان برگزاري جلسه دادرسي وجود ندارد.
اگر ابلاغها توسط بخش خصوصی و دفاتر خدمات پستي انجام شود، ممكن است مشكل تاخير در ابلاغ رفع شود؟
خير، معتقدم تاثيري در سرعت ندارد،زيرا در امور حاكميتي من نظر موافقي با بخش خصوصي ندارم. احضار كردن از خصايص مقام قضايي است و بايد توسط ضابط قضايي انجام شود نه بخش خصوصي.
ابلاغ الكترونيك چطور؟
ابلاغ الكترونيك اقدامي مثبت است اما كند بودن اينترنت و نقايص فني كمي اذيت ميكند ولی تاثير مثبتي دارد.
همه استانها به سيستم ابلاغ الكترونيك متصل هستند؟
خير، يكي از مشكلات هم عدم اتصال همه استانهابه اين سامانه است. ما بعضا متهماني داريم در زندان در خارج از حوزه قضايي استان تهران؛ براي آمدن زنداني دچار مشكل مي شويم زيرا زنداني را اعزام نمي كنند و چندين بار دادگاه تجديد ميشود.
برگرديم به بحث اطاله دادرسي، مواردي كه شما ذكر كرديد باعث طولاني شدن روند دادرسي ميشود اما نه 10 يا 12 سال!چرا يك پرونده كلاهبرداري مانند آنچه كه الان در دست شماست در چنين زمان طولانيای تعيين تكليف نشده است؟
خب يكي از عوامل مهم، حجم پروندهها است هرچند تعيين كننده نيست اما وقت گير است.
بالا بودن ورودي پروندهها خود از عوامل تاخير در رسيدگي است. از طرفي جابه جايي قضات و بازپرسان نيز بي تاثير نيست.
در مسن ترين پرونده كلاهبرداري حاضر، 9 بازپرس جا به جا شدهاند!
بله، همين امر جزو مواردي است كه سبب شده پروندههايي از ايندست با چنين حجم بزرگي با تاخير بسيار و ايرادات گوناگون به دادگاه ارسال شود.
اگر اوراق پرونده الكترونيكي شود ممكن است شاهد اينگونه اشتباهات نباشيم، به خصوص كه با گذر زمان شاهد مفقود شدن بخش هايي از پرونده ها هم هستيم؟
اگر امكان دسترسي الكترونيك به اوراق پرونده فراهم شود بسيار مثبت است اما اين زماني اتفاق خواهد افتاد كه در كنار تهيه بستر هاي لازم بايد از زمان آغاز پرونده الكترونيكي كردن پرونده نيز انجام شود. همچنين براي تحقق اين ايده نيازمند پرسنل و امكانات سخت افزاري و نرم افزاري جديدي هستيم. با وضعيت موجود امكان پذير نيست.
گاهي هم قرار مجرميت در دادسرا به قدري از سر تعجيل نوشته ميشود كه برخلاف آنچه قانون تكليف كرده است سن، سوابق كيفري و… در پرونده قرار نميگيرد يا پرونده پراكنده و نامنظم است. آيا اين مسئله در كيفيت تصميم گيري قاضي دادگاه تاثیرگذار است؟
دسترسي راحت به پرونده و اسناد و مدارك مسلما در روند رسيدگي تاثير مثبت دارد واشتياق رسيدگي را نيز افزايش مي دهد. در رابطه با سوابق هم اكثرا در پروندهها وجود دارد و البته مواردي هست كه اين سوابق وجود نداشته باشد.
اگرپرونده مرتب و منظم با كليه سوابق و بدون نقص نوشته شود مطالعه راحت تر و در نتيجه تصميمگيري سريعتر خواهد بود. نوشتن راي هم با كلمات،انشا، املا و خط خيلي مهم است.
آيا در بدخط نوشتن آرا تعمد وجود دارد؟
نه،اينگونه نيست واقعا تعدادي از قضات ما بدخط هستند.
برگرديم به بحث اطاله دادرسي،كيفيت كار قضات به چه ميزان در اين امر دخيل است؟
يك بخشي به كيفيت كار قضات بر ميگردد، همانگونه كه كيفيت همه كارهاي مطبوعاتي به يك ميزان نيست، كيفيت كار قضات هم متفاوت است.
تاثير آمار گرايي و تلاش براي افزايش آمار پروندههاي مختومه ، در كيفيت كار قضات را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
آمارگرايي همه همكاران را اذيت مي كند اما عامل تعيين كنندهاي نيست.
اين پرونده كلاهبرداري كه 10 سال به طول انجاميده، فكر ميكنيد چه زماني به مرحله صدور راي برسد؟
اگر ايرادات رفع شوند با چند روز فاصله تصميم خواهم گرفت. زماني كه پرونده به شعبه ميآيد تا به رويت من برسد بسته به اهميت و فوريت زمان رسيدگي تعيين ميشود.مثلا اگر زنداني داشته باشد رسيدگي زود تر خواهد بود اما حالت عادي از 5 تا 10 روز زمان نياز است.
تفكر منفي در جامعه وجود دارد مبني بر اينكه وقتي رسيدگي طولاني ميشود به دلايلي چون تحت تاثير قراردادن روند رسيدگي است، پاسخ شما به اين گونه انتقادات چيست؟
بعضا امكان وجود سوءجريان هم وجود دارد اما بسيار كم است. عدم اطلاع و دانش توده مردم نسبت به مسائل قضايي و حقوقي نيز در اين گونه موارد بيتاثير نيست. البته مواردي هم وجود دارد كه به شايعهها دامن ميزند اما بهتر است رسيدگيهاي قضايي با دقت وسرعت همراه باشد تا بر تحقق عدالت خدشه اي وارد نشود.
در پرونده هاي مسن مثل كلاهبرداري با گذشت زمان و با كاهش ارزش پول در كشور که طي ساليان با آن رو به رو بوده ایم ، در بحث تأخیر و تادیه و براي جبران خسارت مالباختگان چه بايد كرد؟
در قانون آيين دادرسي كيفري قانونگذار تا حدودي آنرا حل كرده است. دادگاه در مواردي كه حكم به رد عين، دهد كه تكليف معلوماست اما اگرحكم مثل صادر كند حكم به قيمت مال به قيمت روز صادر ميشود.
اگر كلاهبردار محكوم به رد عين شود مثلا يك گوشي در سال چند سال پيش يك ميليون تومان بوده اما امروز 20 هزار تومان هم نيست؛ در اين موارد چه بايد كرد؟
متاسفانه با سكوت قانونگذار مواجه هستيم، اين خود به نوعي بي عدالتي است.
وقتي يك پرونده چندين سال به طول مي انجامد و همچنان بلا تكليف مانده است، بعضا متهمان پرونده با قرار آزاد هستند و به اعمال خلاف قانون خود نيز ادامه مي دهند، از طرفي ما بحث كاهش جمعيت كيفري را داريم كه نمي شود همه را در زندان نگاه داشت! براي اين مشكل چه بايد كرد؟
نگاه جامع نگرانه و بينشي جامع و كامل بايد به اين مسائل داشت. ما مشكلي به نام زندان داريم و مشكلي به نام عدم رصد، كنترل و نظارت بر معاملات؛ همچنين مسئله باور و پذيرش عمومي بر يك شبه ثروتمند شدن را نيز داريم كه زمينه ساز بسياري از كلاهبرداريهاست. همه ميخواهند به شكل غيرمتعارف پولدار شوند؛ كلاهبرداري مدني و كلاهبرداري كيفري نيز در اين شرايط رخ مي دهد. يعني ساده انديشي باعث سوءاستفاده ميشود. خيلي موارد را ميبينيم كه كلاهبرداري نيست بلكه نتيجه سادهلوحي و توقع براي پولدار شدن خلاف واقع است. از طرفي هم شرايط زندانها مشخص و محدود است،خود زنداني هزينه دارد و از طرفي آثار اجتماعي منفي هم براي زنداني و هم خانواده فرد به دنبال دارد.متاسفانه ما هزينه خسارت ناشي از ارتكاب جرم را كاهش دادهايم. مجرم ريسك ميكند؛ چند مرتبه مثلا كالا قاچاق ميكند و از فيلتر ميگذرد، انباشت سرمايه ميكند و يكبار هم اگر گير افتاد ميگويد بعد از چند سال حبس بر ميگردم و به راحتي زندگي مي كنم. خوف از حبس از بين رفته است، زندان به تنهايي كافي نيست و بايد هزينه هاي ارتكاب جرم ( براي مجرمان) در كشور افزايش يابد.
راهكار براي حل اين مسئله چيست؟
ايجاد دادگاهها و دادسراهاي اختصاصي كمك شاياني براي رفع اين معضل است. آموزشهاي قضات براي پروندههاي تخصصي، آموزش همگاني در رابطه با علم حقوق، بالا بردن آگاهيها نسبت به مسائل حقوقي،بالابردن انگيزه قضات براي انجام سريع و با كيفيت كارها، حمايت مادي و معنوي از قضات،افزايش هزينه ارتكاب جرم در كشور و… همگي از مواردي است كه بايد مورد توجه قرار بگيرد.
و سخن پاياني شما؟
بهترين زمان كاري ما زماني است كه موفق به ايجاد صلح و سازش بين اصحاب پرونده و برقراري مودت و دوستي بين آنان و رفع كدورتها شويم، بهويژه در موارد خانوادگي كه خوشبختانه زياد اتفاق مي افتد. حتي المقدور سعي مي كنيم كه از اين طريق از صدور حكم(محكوميت كه آثار متعدد و مختلفي هم دارد) خودداري كنيم.
179/