بنا: مشت‌ و مالچی ما را هم بردند

معضل مهمی که تاکنون هیچ راهکاری از طرف مسئولان بالادست این حوزه برای مقابله با آن اندیشیده نشده است. عمده‌ترین دلیل و توجیهی که ورزشکاران مهاجر برای این اقدام خود دارند، مضیقه مالی است. این که باوجود مدال‌آوری و تحمل شرایط سخت اردوها و تمرینات، هیچ توجهی به آنها نمی‌شود تا در نهایت مجبور می‌شوند …

معضل مهمی که تاکنون هیچ راهکاری از طرف مسئولان بالادست این حوزه برای مقابله با آن اندیشیده نشده است. عمده‌ترین دلیل و توجیهی که ورزشکاران مهاجر برای این اقدام خود دارند، مضیقه مالی است.

این که باوجود مدال‌آوری و تحمل شرایط سخت اردوها و تمرینات، هیچ توجهی به آنها نمی‌شود تا در نهایت مجبور می‌شوند برای تأمین امرار معاش خود تن به مهاجرت دهند.
جمهوری آذربایجان اصلی‌ترین جایی بوده که در این چند سال مقصد ورزشکاران تبعه ایرانی بوده است.

آذربایجانی‌ها در شرایطی سرمایه‌گذاری گسترده‌ای روی ورزش کشورشان کرده‌اند که در تلاش هستند در قبال دستمزدهای بالا و فراهم‌کردن بهترین امکانات، قهرمانان و مدال‌آوران کشورهای همسایه خود را جذب کنند تا از جایگاه ویژه‌ای در ورزش دنیا برخوردار شوند.

موج مهاجرت ورزشکاران ایرانی به آذربایجان ابتدا با کشتی‌گیران تیم ملی فرنگی شروع شد و حالا با تکواندوکاران در حال افزایش است.

به‌طوری‌که از سال گذشته تاکنون گفته می‌شود دست‌کم پنج تکواندوکار به جمهوری آذربایجان کوچ کرده‌اند. بااین‌حال، اگرچه در واقعیت، مشکلات مالی دغدغه اصلی ورزشکاران تبعه جمهوری آذربایجان عنوان می‌شود؛ اما محمد بنا، سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی که تعدادی از شاگردانش در ترکیب تیم ملی فرنگی این کشور قرار گرفته‌اند، طور دیگری هم به این قضیه نگاه می‌کند: «من این کار را پسندیده نمی‌بینم؛ اما بالاخره یک‌سری‌ها پشت خط می‌مانند و نمی‌توانند به تیم ملی بیایند و تصمیم به مهاجرت می‌گیرند. بعد هم به نظر من کاری که جمهوری آذربایجان می‌کند، یک کار سیاسی است. آنها دارند ما را با پول تحقیر می‌کنند». موضوع وقتی بغرنج‌تر می‌شود که علاوه بر ورزشکاران پیشنهادات وسوسه‌انگیزی هم پیشِ‌روی مربیان کاربلد ایرانی قرار می‌گیرد تا آنها هم نیمکت مربیگری تیم‌های ورزشی جمهوری آذربایجان را به ایران ترجیح دهند:

«شما دو رشته‌ای را می‌بینید که مهاجرت در آن زیاد شده و سرمربیان آن ایرانی هستند. آنها سعی می‌کنند برای اینکه تیمشان قوی شود، ورزشکاران اینجا را جذب کنند. اول به‌عنوان حریف تمرینی می‌برندشان، بعد هم اگر مورد خوب باشد، عضو تیم ملی‌اش می‌کنند. خیلی خنده‌دار است ما در اینجا آقایی به نام حمید شریعتی داشتیم. من او را آورده بودم و به‌ عنوان ماساژور در کنار ما کار می‌کرد. دست‌های بزرگی داشت؛ اما کار را بلد نبود. یک ماساژور داشتیم که به او گفته بودم به شریعتی کار را یاد بدهد. چند وقت پیش اسم او را دادیم که بیاید دوباره با ما کار کند، بعد فهمیدیم که آذربایجان با او هم قرارداد بسته است؛ یعنی در آذربایجان یک مشت‌ومالچی نیست؟ تمام این‌ها بیانگر این است که آذربایجان دارد سیاسی کار می‌کند. می‌خواهند با این کارها کل کادر ما را از ماساژور و کشتی‌گیر و مربی تحقیر کنند؛ مثلا می‌گویند رئیس‌جمهور روسیه فلان کشتی‌گیر را خواسته و صد ‌هزار دلار به او هدیه داده است. طبیعی است که وقتی من نتوانم مربی و کشتی‌گیرم را از نظر مالی راضی کنم، بی‌انگیزه می‌شود و به پیشنهادهای آنها جواب مثبت می‌دهد».

به نظر بسیاری از کارشناسان، بی‌تفاوت‌بودن فدراسیون جهانی رشته‌های غیر فوتبالی یکی از دلایلی است که موجب شده تا ورزشکاران به راحتی و بدون هیچ قانونی به تیم ملی کشورهای دیگر بپیوندند؛ موضوعی که در رشته‌ای مثل فوتبال با آن برخورد می‌شود و اگر بازیکنی یک بازی ملی برای کشوری بکند، اجازه این را نخواهد داشت که به عضویت تیم ملی کشور دیگری درآید؛ موضوعی که بنا هم آن را تأیید می‌کند: «به نظرم کشتی را که آماتور است نمی‌توان با فوتبال مقایسه کرد. برای فدراسیون جهانی کشتی هم این موضوع زیاد اهمیتی ندارد. ببینید در رشته‌ای مثل تکواندو که در یک وزن هفت، هشت نفر خوب در تیم ملی داریم، نمی‌توانند به همه آنها ماهی یک‌ میلیون حقوق بدهند. باید بیایند برای خوب‌ها هزینه کنند. ما هرچه هم بخواهیم به این بچه‌ها برسیم، باز اگر بخواهند به خارج بروند، می‌روند. رشته‌های ما که خوب می‌شوند از این طرف این ضررها را هم دارد. همه دارند برای زندگی بهتر و آرامش بیشتر تلاش می‌کنند. حالا نگاهی که آدم‌ها با آن زندگی‌شان را می‌سازند با هم فرق دارد!»

176/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا