بررسی ائتلاف اصولگرایان در ناهارخوری
احسان ابراهیمی 22 بهمن 94 ساعت 9:27 صبح ولی اخیرا از سخنرانی که برمیگردم میپرسم: «چه خبر؟ صداوسیما که سخنرانیم رو سانسور نکرد؟» این هم تنوعی است به هر حال. فقط امیدوارم دوستان خودمان در دولت، همین آقای پرویز اسماعیلی و رفقایش سانسورمان نکنند. لااقل این یک رسانه صحبتهای ما را کامل منتشر کند آدم …
احسان ابراهیمی
22 بهمن 94
ساعت 9:27 صبح
ولی اخیرا از سخنرانی که برمیگردم میپرسم: «چه خبر؟ صداوسیما که سخنرانیم رو سانسور نکرد؟» این هم تنوعی است به هر حال. فقط امیدوارم دوستان خودمان در دولت، همین آقای پرویز اسماعیلی و رفقایش سانسورمان نکنند. لااقل این یک رسانه صحبتهای ما را کامل منتشر کند آدم میتواند دلش را خوش کند.
ساعت 13:18 بعدازظهر
نوبخت آمد سلف ناهارخوری نهاد ریاست جمهوری و گفت: «روز تعطیلی اینجا چی کار میکنید؟ آقا شروع شد. غفوری فرد گفته انصراف نمیده.» پرسیدم: «چطور مگه؟ قرار بود انصراف بده؟ بشین غذاتو بخور.» گفت: «نمیخورم سیرم. آره دیگه. قرار بود لیست 30نفره ائتلاف اصولگراها که بسته شد، بقیه انصراف بدن.» کلی خندیدم و گفتم: «باقر جان قربان تو بشم، این اصولگراها از بین 3 تا کاندیدا میخواستن توی انتخابات ریاست جمهوری ائتلاف کنن و یه نفر پا به رقابت انتخاباتی بذاره، 4 تا کاندیدای جدا پیدا کردن، اون وقت میخوای از بین 170، 180 نفر بتونن ائتلاف کنن؟ سیرم یعنی چی؟ بیا به نیش بکش.» گفت: «من سینه دوست ندارم. دکتر این اصولگراها هم بدجوری گیر افتادن ها. چی کار باید بکنن به نظر شما برای اینکه از این دعواها در بیان و بتونن لیست درست و حسابی بدن؟» گفتم: «سینه نیست رونه. من سیر شدم بیا اینو همونطور سر پا بزن به بدن حالشو ببر. والا نمیدونم چی کار باید بکنن. یا باید یه قرصی گیاهی چیزی بهشون بدن که احساس تکلیفشون رو کمتر کنه، یا اینکه توی مرحله تأیید صلاحیتها یه لیست 30 نفره درست و حسابی بتونن ببندن. در غیر این صورت کار خاصی ازشون بر نمیاد.» مرغ را از من گرفت و با بیمیلی گفت: «اه! میگم نمیخوام دیگه! شما هم با این اصراراتون آدمو کلافه میکنید.» بعد با حرص شروع کرد به بلعیدن ران مرغ و گفت: «من فکر میکردم ما مشکل لیست بستن داریم. نگو اونها از ما هم بدتر شدن. سندرز هم که توی یه ایالت ترکونده؟» گفتم: «آره. اون تهش رو بذار من بخورم. سندرز و ترامپ هر کدوم رئیس جمهور بشن نون ما تو روغنه!» در حالی که ته مانده مرغ را هم میبلعید گفت: «ترامپ کجاش به نفع ماست؟» گفتم: «خب بابا طرف غیرعادیه! کسی تو دنیا حرفش رو گوش نمیکنه. مثل بعضیها میشه که من اسم نمیارم ولی هی براشون جوک درست میکردن و حرف میزد بهش میخندیدن.» در حالی که داشت استخوان ران را میلیسید گفت: «خب بابا دنیا رو نابود میکنه.» گفتم: «تجربه تاریخی ما ثابت کرده اونها که میخواستن دنیا رو اداره کنن، آسیبی به دنیا نزدن، فقط مملکت خودشون رو بیچاره کردن. لذا فقط خود آمریکا آسیب میبینه، که اونم رأی خودشونه، به ما چه؟» گفت: «هوممم… حرفتون خوشمزهست… یعنی درسته!» گفتم: «آقا خوشمزه بود، نه هست! آقای «گرسنه نیستم»، اونو ول کن دیگه غضروفش رو هم خوردی بسه.»
وقایعنگار 22 بهمن 94
1. یک اتفاق غیرمنتظره: سخنرانی رئیس جمهور در سالروز 22 بهمن از سوی صداوسیما سانسور نشد!
2. اعتراضات اصولگرایان به زیاده خواهی جبهه پایداری آغاز شد؛ غفوری فرد: «انصراف نمیدهم/ بسیاری از چهرههای شاخص از نحوه ائتلاف رضایت ندارند.»
179/