دام مشاور قلابی برای دختر دانشآموز
مرد جوانی که در قالب یک مشاور، دختران دانشآموز را راهنمایی میکرد، نقشه سیاهی را در مورد یکی از دانشآموزان اجرا کرد. این مرد دختر نوجوان را با فندکی که شبیه به اسلحه کلت بود، تهدید کرد و او را مورد آزار و اذیت قرار داد. ٢ هفته پیش بود که ماجرای این پرونده پیشروی …
مرد جوانی که در قالب یک مشاور، دختران دانشآموز را راهنمایی میکرد، نقشه سیاهی را در مورد یکی از دانشآموزان اجرا کرد. این مرد دختر نوجوان را با فندکی که شبیه به اسلحه کلت بود، تهدید کرد و او را مورد آزار و اذیت قرار داد.
٢ هفته پیش بود که ماجرای این پرونده پیشروی قاضی احمدبیگی، بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. آن روز دختر نوجوان درحالیکه به شدت شوکه شده و حال مناسبی نداشت به پلیس مراجعه و شکایتی را مطرح کرد. این دختر در شکایت خود به ماموران گفت که در دام شیطانی یک مرد گرفتار شده و مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. در ادامه پروندهای در این رابطه تشکیل شد و روی میز بازپرس احمدبیگی قرار گرفت.
شکایت در دادسرا
این دختر با حضور در دادسرا در مورد جزییات این موضوع به بازپرس گفت: «از چند وقت پیش در اطراف مدرسهمان در شرق تهران با مردی آشنا شدم که همه میگفتند مشاور است و میتواند در همه زمینهها به دانشآموزان کمک کند. چند نفر از هممدرسهایهایم با او در اطراف مدرسه آشنا شده بودند و شماره تماسش در بین دانشآموزان دستبهدست میچرخید. برای همین وقتی دیدم همه از مشاورههای این مرد تعریف میکنند، تصمیم گرفتم من هم با او تماس بگیرم و در زمینه تحصیلی از او مشاوره و راهنماییهای مختلف بگیرم. پس از تماس و آشنایی این مرد توانست کمکهای زیادی به من در زمینه تحصیلاتم کند. برای همین به شدت به او اعتماد کردم و مثل پدرم دوستش داشتم. هر از گاهی با او تماس میگرفتم و در زمینههای مختلف از او کمک میخواستم. تا اینکه پس از گذشت مدتی از آشنایی من با این مرد، ارتباطم با پسر مورد علاقهام قطع شد. این قطع ارتباط تاثیر بدی در روحیه من گذاشته بود تا جایی که تصمیم گرفتم موضوع را با مشاورم در میان بگذارم و از او در این زمینه هم کمک بخواهم. وقتی موضوع را مطرح کردم او هم قول داد که در آشتی دادنمان کمکم کند. برای همین بهخاطر این موضوع با هم قرار ملاقات گذاشتیم. از آنجایی که به او اعتماد کامل داشتم تصور میکردم که این ملاقات تنها به خاطر کمک و مشاوره است. اما وقتی سوار خودرو این مرد شدم ورق برگشت و همه چیز تغییر کرد. مرد مشاور رفتارش با من کاملا عوض شد و مرا در دام انداخت. او چاقویی روی پهلوی من گذاشت تا سر و صدا نکنم، برای همین با تهدید مرا به خانهاش برد.»
او ادامه داد: «در آن لحظات نمیدانستم باید چهکار کنم. برای همین بیحرکت تسلیم شدم. وقتی به خانهاش رسیدیم، در آنجا ناگهان اسلحه کلتی را آورد و با همان مرا تهدید کرد. مرد مشاور با همین اسلحه مرا تهدید کرد و مورد آزار و اذیت قرار داد. او پس از انجام نقشه سیاهش مرا رها کرد. من هم تصمیم گرفتم بلافاصله از او شکایت کنم.»
بازداشت مشاور قلابی
با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تلاشها برای بازداشت مشاور قلابی آغاز شد. تجسسها در این رابطه ادامه یافت تا اینکه مرد جوان از سوی پلیس شناسایی و بازداشت شد. این مرد پس از دستگیری تحت بازجویی قرار گرفت و در مقابل ماموران به جرم خود اعتراف کرد. در ادامه پس از دستگیری این مرد مشخص شد که او نهتنها یک مشاور نیست بلکه تنها مدرک تحصیلیاش سیکل است. همچنین در بازرسی از خانه او اسلحهای که با آن دختر نوجوان را تهدید کرده بود، کشف و مشخص شد تنها یک فندک به شکل اسلحه بوده است.
اعتراف به آزار و اذیت دختر دانشآموز
صبح دیروز مرد جوان به شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در مقابل بازپرس با انکار آدمربایی، به آزار و اذیت دختر ١٥ساله اعتراف کرد. او به قاضی احمدبیگی گفت: «همیشه از بچگی عاشق روانشناسی و مشاوره بودم. دوست داشتم که یک روانشناس شوم. ٦ ماه پیش به خاطر اختلافاتی که با همسرم داشتم و از آنجایی که نمیتوانستیم بچهدار شویم از هم جدا شدیم. برای همین بعد از جدایی با اینکه تحصیلات نداشتم و تنها تا مدرک سیکل درس خوانده بودم، همیشه کتابهای روانشناسی را مطالعه میکردم و اطلاعاتم در این حوزه خیلی زیاد بود. برای همین کارتی برای خودم طراحی کردم و آن را در میان دانشآموزان مدرسه پخش کردم تا به آنها مشاوره تحصیلی بدهم. قصد بدی نداشتم و تنها میخواستم مشاوره بدهم که با شاکی آشنا شدم. پس از آشنایی با او یک روز با هم قرار ملاقات گذاشتیم.
این دختر خودش با پای خودش به خانه من آمد تا با هم صحبت کنیم. اصلا قبول ندارم که او را با تهدید چاقو به خانهام بردم. دختر نوجوان خودش به خانهام آمد. در خانه هم من اصلا او را تهدید نکردم و همان فندکی که شبیه اسلحه است را بیرون آوردم تا سیگارم را روشن کنم. برای همین تصور کرده که من او را تهدید کردهام.»
متهم ادامه داد: «ولی قبول دارم که او را مورد آزار و اذیت قرار دادهام و دچار وسوسه شیطانی شدم. ولی اصلا این کار را با برنامهریزی قبلی انجام ندادم و وقتی در خانه تنها بودیم وسوسه شدم.»
با اعترافات این مرد وی روانه زندان شد و درحال حاضر تحقیقات برای تکمیل این پرونده و روشن شدن زوایای پنهان آن همچنان از سوی پلیس ادامه دارد.
179/