برای محکوم شدن که کف نمی‌زنند

به گزارش عصر امروز می‌گویند در جریان جنگ جهانی دوم، یکی از سربازان ارتش انگلیس با خوشحالی وارد سنگر فرمانده گردان شد و در حالی که یک قبضه «تفنگ» ساخت آلمان را در دست داشت، گفت: قربان! این «تفنگ» را از ارتش دشمن به غنیمت گرفته‌ام! فرمانده گردان که از شجاعت سرباز تحت امر خود …

به گزارش عصر امروز می‌گویند در جریان جنگ جهانی دوم، یکی از سربازان ارتش انگلیس با خوشحالی وارد سنگر فرمانده گردان شد و در حالی که یک قبضه «تفنگ» ساخت آلمان را در دست داشت، گفت: قربان! این «تفنگ» را از ارتش دشمن به غنیمت گرفته‌ام! فرمانده گردان که از شجاعت سرباز تحت امر خود به وجد آمده بود، او را به یک هفته مرخصی تشویقی فرستاد. چند ماه بعد، بار دیگر، همان سرباز با یک «تفنگ» دیگر وارد سنگر فرمانده گردان شد و این دفعه دو هفته به مرخصی رفت.

وقتی این ماجرا برای بار سوم هم تکرار شد، فرمانده گردان به سرباز شجاع گفت؛ فردا به اتفاق نزد فرمانده ارتش می‌رویم تا ضمن ارتقاء درجه، تاکتیک مورد استفاده خود را برای ایشان بازگو کنی که از سوی سایر پرسنل نیز به کار رفته شود و دمار از روزگار دشمن درآوریم! روز بعد سرباز یاد شده در مقابل فرمانده لشکر و سایر فرماندهان که برای پی بردن به تاکتیک ویژه او سراپا گوش بودند، قرار گرفت و بعد از ادای احترام گفت؛ قربان! یک سرباز مشابه من هم در لشکر آلمانی‌ها حضور دارد. هر از چند گاه، من یک «تانک» ارتش خودمان را به او می‌دهم و از او یک «تفنگ» دریافت می‌کنم او با تحویل تانک به فرمانده آلمانی، مرخصی تشویقی می‌گیرد و من با تحویل «تفنگ» به فرمانده گردان خودمان، به مرخصی می‌روم!

این روزها، مسئولان محترم هسته‌ای کشورمان با افتخار و به عنوان یک «دستاورد بزرگ» از بسته شدن ماجرای «پی‌‌.‌ام‌.دی» در پرونده هسته‌ای ایران یاد می‌کنند و رسانه‌های تحت امر مدعیان اصلاحات و اعتدال با کف و سوت به استقبال این «دستاورد»! رفته‌اند و حال آن که آنچه در این میان از دست داده‌ایم به هیچوجه با آنچه تصور می‌کنیم – تائید می‌شود فقط تصور می‌کنیم – که به دست آورده‌ایم کمترین توازنی ندارد و در خوشبینانه‌ترین توصیف به ماجرای تعویض «تفنگ» با «تانک» در ماجرای مورد اشاره شباهت دارد و بدیهی است نمی‌تواند مصداق اینهمه کف و سوت و ارسال‌‌نامه تبریک باشد!

البته که در قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس، موضوع پی‌.ام.دی خاتمه یافته اعلام شده و تاکید شده که این موضوع یعنی پی‌گیری «ابعاد نظامی احتمالی» در فعالیت هسته‌ای ایران طی سال‌های گذشته، دنبال نخواهد شد. و دوستان عزیز و دست‌اندرکار چالش هسته‌ای کشورمان، این بخش از قطعنامه شورای حکام را با آب و تاب مطرح کرده و می‌فرمایند حریف به حقانیت ما پی برده و ادعای قبلی خود را پس گرفته است!

و حال آن که این سکه روی دیگری هم دارد. توضیح آن که؛ حریف طی 12 سال گذشته ادعا می‌کرد فعالیت‌ هسته‌ای ایران دارای انحراف از حالت صلح‌آمیز به سوی تولید سلاح -DIVERSION- بوده است و جمهوری اسلامی ایران ضمن آن که ادعای حریف را بی‌اساس می‌دانست برای اثبات بی‌پایه بودن این ادعا، دلایل و اسناد محکمی نیز ارائه می‌کرد.

اکنون اما، آژانس در گزارش خود و شورای حکام در قطعنامه پایانی تاکید می‌کند که آنچه درباره انحراف فعالیت هسته‌ای ایران مطرح کرده بود به اثبات رسیده و جمهوری اسلامی ایران برخلاف «ادعای دروغ 12 ساله»! تا سال 2009 در پی تولید سلاح هسته‌ای بوده است. به بیان دیگر، حریف پرونده PMD را با «محکومیت» ایران پایان داده است.

دقیقا شبیه یک محاکمه که با محکومت ما خاتمه یافته است. آیا مثلا اگر شخص بی‌گناهی را بعد از 12 سال دادرسی و بررسی پرونده در یک دادگاه به اتهام جرمی که انجام نداده است محکوم کنند، این محکومیت شایسته جشن و پایکوبی و بایسته سوت و کف و ارسال‌نامه تبریک خواهد بود؟! حریف نه فقط ادعای بی‌اساس خود را پس نگرفته بلکه آن را واقعی و اثبات شده دانسته و علیه کشورمان «حکم قطعی» صادر کرده است!

دوستانمان با افتخار می‌فرمایند که پرونده PMD بسته شده و آژانس رسما اعلام کرده است که این موضوع – در بازه زمانی گذشته و نه آینده – دنبال نخواهد شد، که باید پرسید مگر قرار است بعد از محکوم کردن ما و اثبات اتهام واهی خود علیه کشورمان باز هم موضوع اتهام یاد شده تکرار شود؟! یعنی متهم باید از اینکه در یک دادگاه با طرح یک اتهام واهی و بی‌اساس محکوم شده است خوشحال باشد؟! و به خاطر آن که قرار نیست دادرسی و بررسی درباره این اتهام ادامه داشته باشد، احساس افتخار کند؟! ختم دادرسی بعد از دادگاه اول یعنی محروم کردن شخص محکوم شده از درخواست تجدیدنظر و گرفتن یک امتیاز دیگر از کسی که محکوم شده است. آیا این محرومیت جای شادمانی دارد و دستاورد تلقی می‌شود؟!

گفتنی است در قطعنامه شورای حکام که برادران عزیزمان با افتخار و به عنوان یک دستاورد بزرگ! از آن یاد می‌کنند- و بعید نیست این به اصطلاح دستاورد را «فتح‌الفتوح دوم»! بعد از «فتح‌الفتوح اول»! تلقی کنند – فقط موضوع PMD در گذشته بسته شده است که به چگونگی آن اشاره شد، ولی در جای جای این قطعنامه بر ضرورت بررسی‌ها و بازرسی‌های دقیق و بی‌سابقه از تأسیسات و فعالیت‌های هسته‌ای ایران به منظور پیشگیری – البته به زعم آنان – از رویکرد نظامی ایران در فعالیت‌های هسته‌ای خود، تاکید شده است! و آمده است که آژانس با بهره‌گیری از امکان دسترسی‌های بی‌سابقه‌ای که برای بازرسی از تأسیسات و فعالیت‌های هسته‌ای کشورمان به دست آورده است، باید هر سال حداقل 4 گزارش به شورای حکام و نهایتا به کشورهای گروه 5+1 ارائه دهد و این روال دست کم طی 10 سال آینده ادامه خواهد داشت.

به بیان دیگر قرار است آژانس طی این 10 سال حداقل 40 گزارش برگرفته از بازرسی‌های بی‌سابقه تأسیسات و فعالیت هسته‌ای کشورمان به 5+1 ارائه بدهد و ایران نیز موظف شده است تمام امکانات و مقدمات لازم برای دسترسی‌های آژانس را در اختیار این نهاد قرار دهد و…

اکنون با توجه به سابقه دشمنی‌های دیکته شده آژانس علیه برنامه هسته‌ای کشورمان و با در نظر گرفتن این واقعیت که چالش هسته‌ای ایران و 5+1 فقط تابلوی هسته‌ای داشته و دارد و شناسنامه آن غیرهسته‌ای و مربوط به اقتدار جمهوری اسلامی ایران است، به آسانی می‌توان نتیجه گرفت که حریف در پی بستن این پرونده نیست و متاسفانه فقط با نگاهی گذرا به متن برجام، قطعنامه 2231، نقشه راه (معاهده آژانس با سازمان انرژی اتمی کشورمان) و قطعنامه اخیر شورای حکام به وضوح دیده می‌شود که تمامی مقدمات و امکانات مورد نیاز 5+1 را برای رسیدن به هدف مورد اشاره آنان در اختیارشان قرار داده‌ایم! آیا متهم کردن کشورمان به تلاش برای تولید سلاح هسته‌ای بی‌آن که کمترین نشانه و سندی برای این ادعای کذب داشته باشند، اندک زمینه‌ای برای اعتماد به حریف باقی می‌گذارد؟ وقتی آنها از هیچ، همه‌چیز می‌سازند – و ساخته‌اند – بدیهی است در صورت ادامه این مسیر، مخصوصا اکنون که اینهمه امکان در اختیارشان گذاشته‌ایم، چه آینده‌ای را برای فعالیت هسته‌ای و نیز اقتدار ایران اسلامی در سایر عرصه‌ها رقم خواهند زد.
184/

دکمه بازگشت به بالا