کمک به کودکان نیازمند با فروش کاکتوس
قدمزنان در کوچهپسکوچههای محله گوهردشت به راه افتادهام، هوای سرد پاییزی استخوان را میترکاند بعد از طی کردن مسیر کوتاهی کافهای را میبینم که پشت شیشه پوستری چسبانده است پیام روی پوستر مرا ترغیب می کند که داخل کافه شوم. کافهای دنج به لطف سرما میزبانم میشود. وارد کافه میشوم تعدادی میز چوبی گِرد با …
قدمزنان در کوچهپسکوچههای محله گوهردشت به راه افتادهام، هوای سرد پاییزی استخوان را میترکاند بعد از طی کردن مسیر کوتاهی کافهای را میبینم که پشت شیشه پوستری چسبانده است پیام روی پوستر مرا ترغیب می کند که داخل کافه شوم. کافهای دنج به لطف سرما میزبانم میشود. وارد کافه میشوم تعدادی میز چوبی گِرد با نور دلخواه و مطلوب و دلبری کاکتوسها که کنار هم چیده شدند به من خوشآمد میگویند.
صدای گپ و گفت خودمانی جوانها، بخار فنجانهای سفید در فضا جالب به نظر میرسد دستی با آبپاش، به کاکتوسها آب میدهد و رو به من گفت: گلها موجودات جالبی هستند، کنار هم جان میگیرند.
مرد کافهچی بدون اینکه بخواهم چیزی بگوید، افزود: جایی خواندهام پرورش گل و گیاه موجب میشود انسان میل به زندگی پیدا کند و این مسئله در افرادی که تنها زندگی میکنند نمود بیشتری دارد. تأثیرات گل و گیاه بر روح و روان انسان به حدی است که میتوان با تشویق افرادی که دچار افسردگی هستند با گل میل به زندگی را در آنها افزایش داد.
همانطور که مرد کافهچی به صحبت ادامه میدهد؛ من نیز به کاکتوسهای روی میز چوبی که حالا مانند قابی زیبای به نظر میرسند نگاه میکنم در همین حین دختر جوانی نیز مشغول رسیدگی به کاکتوسها میشود.
انگار گل علاوه بر نماد زیبایی، نشاندهنده احساسات عمیق و عواطف انسانی در شرایط مختلف هستند دختر جوان خود را مریم معرفی کرد و رو به من گفت: به نظرم کاکتوسها سمبل پایداری هستند.
زمان از دستم در میرود دو ساعت است که در این کافه نشستهام و ناخودآگاه دوستانی پیداکردهام دوستانی از جنس مهر و محبت که زندگی میبخشند به کودکان بیسرپرست و بد سرپرست شیرخوارگاه امام علی(ع) در شهرستان کرج.
شاید در این وانفسای دنیای مجازی باورش کمی برای شما مشکل باشد ولی هنوز هم آدمهایی پیدا میشوند که باهم کارهای خیری انجام دهند تا درآمد حاصل از فروش کاکتوسها را به کودکان شیرخوارگاه تقدیم کنند.
آری داستان ازاینقرار است؛ تعدادی از جوانان سرزمینمان برای کمک به کودکان بیسرپرست شیرخوارگاه امام علی(ع) اقدام به ساختن صفحهای در شبکه مجازی اینستگرام کرده و با فروش ۱۵۰ گلدان کاکتوس قصد دارند به این کودکان کمک کنند.
مریم رمضان خانی گرافیک خوانده و برای این اقدام ارزشمند پوستر تهیهکرده است از وی میخواهم برایم داستان فروش کاکتوس را توضیح دهد مریم گفت: شخصی این گلدانها را در اختیارمان قرارداد و ما همفکر کردیم که بهترین روش برای کمک به کودکان بیسرپرست شیرخوارگاه چه میتواند باشد، با مشورت کردن به این نتیجه رسیدیم در اینستگرام صفحهای ساخته و شروع به تبلیغ برای کودکان کنیم.
مریم در ادامه افزود: این کاکتوسها را در رستوران و کافیشاپهای که محل تجمع جوانان است قرار میدهیم و با فروش آنها، پول بهدستآمده را در اختیار شیرخوارگاه قرار میدهیم.
بهزاد قندهاری یکی دیگر از جوانانی است که بانی این اقدام خیر شده است وی نیز گفت: در اینستگرام و در صفحه «کرج اینستا» اخبار مربوط به استان البرز شامل موضوعات ورزش، هنر، مسابقات عکاسی و معرفی جاذبههای گردشگری استان را اطلاعرسانی میکنیم.
وی در ادامه افزود: این اقدام گروه خیریه «شهر لبخند» با همکاری شیرخوارگاه امام علی(ع) اولین اقدام در راستای کمک به کودکان بیسرپرستی است که در استان البرز زندگی میکنند. هدف این گروه نشاندن لبخند بر لبهای کودکان بیسرپرست و بد سرپرست، که با خرید هر گلدان این امر میسر میشود.
قندهاری گفت: درآمد حاصل از فروش این گلدانها به شیرخوارگاه امام علی(ع) تقدیم میشود. تعداد گلدانها ۱۵۰ عدد است که توسط خیر جوان «بابک زارع» به گروه شهر لبخند اهداشده است گلدانها باقیمت ۷ و ۵ هزار تومان به شهروندان ارائه میشود تاکنون ۳۵ گلدان به فروش رسیده است.
قندهاری در پایان گفت: ما به همراه دیگر دوستان جوان علاقهمند به برگزاری امور خیریه و کارهای فرهنگی بدون هیچ چشمداشتی هستیم چراکه معتقدم جوانان اگر پول کافی ندارند ولی با نبوغ میتواند در برگزاری امور خیر و همچنین اقدامات فرهنگی اینچنینی کمک کنند.
بابک زارع جوان خیری که کاکتوسهایش را برای این اقدام در اختیار دوستانش قرار داده است، انجام دادن کار خیر را لازمه زندگی جمعی دانست و گفت: نشاندن لبخند بر لب کودکان کار دشواری نیست.
وی در پایان گفت: رواج دادن پرورش گل و گیاه و همچنین فرهنگسازی برای هر امری که بتواند به جامعه کمک کند تأثیرگذار است. درخواست من از کسانی که امکانات بیشتری دارند همکاری کردن در این مراسم است.
گفتگویم با خیرین شهر لبخند تمام می شود از کافه بیرون میآیم نم نم باران صورتم را خیس می کند اعتراف می کنم لحظه های شیرینی را تجربه کرده ام و هجوم سرمای هوا هم حریف گرمای لحظاتی پیش نم شود در راه به محبت و عشقی می اندیشم که جوانان را به سمت و سوی کار خیر می کشاند که با قدرت تفکر خود و دستان خالی به زیبایی لبخند بر لب می نشانند.
176/