دانشگاه دیروز نفس کشید
صادق زیبا کلام/ استاد دانشگاه انجمنهاي دانشجويي كه قدمتي 50-60 ساله در اين مملكت داشتند براي اولين بار تعطيل شد. درب انجمن اسلامي دانشكده حقوق و علوم سياسي كه حتي در زمان شاه هم بسته نشده بود بعد از 22خرداد 88 بسته شد . حتي تابلوي آن را نيز كنده بودند و فقط تشكلهاي دولتي …
صادق زیبا کلام/ استاد دانشگاه
انجمنهاي دانشجويي كه قدمتي 50-60 ساله در اين مملكت داشتند براي اولين بار تعطيل شد. درب انجمن اسلامي دانشكده حقوق و علوم سياسي كه حتي در زمان شاه هم بسته نشده بود بعد از 22خرداد 88 بسته شد . حتي تابلوي آن را نيز كنده بودند و فقط تشكلهاي دولتي اجازه فعاليت داشتند اما الان خوشبختانه دیگر آن فضاي رعب و وحشت در دانشگاهها حاكم نيست و دانشجوها ميتوانند عليه دولت، فعاليت هستهاي و عليه فساداقتصادي شعار دهند و ديگر نگران اين نيستند اگر به فرض مثال عليه صادق زيباكلام شعاري دهند فردايش كميته انضباطي احضارشان كنديا نامههاي محرمانه برايشان بيايد و در بهترين حالت با تعهد از سر تقصيراتشان بگذرند و حتي نگراني اين را ندارند كه اگر در مقطع فوق ليسانس يا دكترا قبول شوند صلاحيت آنها به خاطر فعاليت شان تاييد نشود.اساتيد،ديگر نگراني بازنشستگي زودتر از موعود يا حذف كلاسهاي درس شان نيستند.فضاي دانشگاه يك فضاي سالم شده و طبيعي است در چنين فضايي هم مخالف دولت آقاي روحاني و هم مخالف اصلاحات فرصت صحبت و به طور كلي آن5 درصدموافق اعتراض پيدا ميكنند و در مقابل موافقان هم صحبت ميكنند. وقتي بنده به ليست سخنرانان مراسم نگاه ميكردم نكته جالبي كه وجود داشت اين بود كه بيش از نيمي از سخنرانان متعلق به جناح راست بودند و جالب اين است كه اينها چطور به خودشان اجازه ميدهند در مورد جنبش دانشجويي و روز دانشجو در دانشگاهها اظهارنظر كنند.كساني امروز در دانشگاهها صحبت كردند كه بيشترين آمار دانشجوهاي ستارهدار را خودشان توليد كرده و امروز راجع به جنبش دانشجويي صحبت كردند.اين قضيه هيچ اشكالي ندارد اما ليست دانشجوهاي ستارهدار در زمان مسئوليتشان يادشان باشد و فراموششان نشود.در كل اما موافق و مخالف بايد بتواند صحبت كند و حرفش را بزند.
اما نكته دوم كه خيلي اساسي تر و مهمتر از نكته اول است قضيهاي است كه شايد اصلاح طلبان هم از آن خيلي خوش شان نيايد و آن اين است كه اگر روند دموكراسي خواهي و آزادي با همين روند كم و افتان و خيزان رو به جلو حركت كند خيلي طول نخواهد كشيد كه همانندهند،ژاپن، نروژ، آلمان و خيلي ديگراز كشورهاي توسعه يافته اساسا چيزي به اسم جنبش دانشجويي در دانشگاههاي ايران وجود نخواهد داشت.حالا سوال اين است كه چرا آن كشورها جنبش دانشجويي ندارند؟ جوابش اين است كه زيرا در آن كشورها نهادهاي اجتماعي كاركرد خودشان را دارند. در،هند،پارلمان دولت را به صلابه ميكشد، مطبوعات آزاد هستند و راديو و تلويزيون دولتي نيست كه فقط مجيز دولت را بگويند.ايضا در آمستردام، اسلو و غيره دليلي ندارد دانشجو كار سياسي انجام دهد زيرا این فعاليتها در بيرون دانشگاه به خوبي انجام ميشود.اگر با سرعت كم پيش برويم در جامعه ما هم بيش از آنكه دانشجويان دنبال زنده باد و مرده باد باشند،نهادهای مردم نهادی( ngo) درست ميكنند كه به دنبال دغدغههاي ديگري ميروندوبه شعر،موسيقي،ادبيات،هنر،محيط زيست و اين طور دغدغهها ميپردازند.الان در دانشگاه لندن بسيار از اين دست برنامهها وجود دارد اما نقد دولت آقاي ديويد كامرون بر عهده تلويزيون و دولت است و به خوبي هم انجام ميشود.معتقدم اين اتفاق در ايران هم خواهد افتاد.توجه دانشجويان ما هم مثل خيلي از كشورهاي ديگر به سمت مسائل ديگر كشيده خواهدشد و اگر من اشتباه كنم و زبانم لال اين دموكراسي اتفاق نيفتد دانشجويان همچنان به شدت فعاليت سياسي خواهند كرد و براي آن ستاره دار و از تحصيل محروم خواهند شد. اما من فكر ميكنم ما از اين مرحله عبور كردهايم و كم كم جامعه بايد عادت كند كه از جنبش دانشجويي با فعل ماضي ياد كند.به نظرم دولت خيلي نبايد درگير اين شود كه در دانشگاه چكار كنيم يا نكنيم. اشتباه فاحشي كه اصولگرايان انجام ميدهند اين است كه معتقدند دانشگاه دارد تبديل به كلوپ سياسي ميشود و احزاب و تشكلها دانشگاهها را(ملعبه)خود كردهاند. اين توهين آشكار اصولگرايان به دانشگاه و دانشجويان است و اين البته شايد به اين علت است كه بيشتر دانشجويان ما تمايلي به اصولگرايان ندارند و تنها 5درصد دانشجويان كشور طرفدار آنها بوده واصولگرايان از اين قضيه ناراحت هستند و ترجيح ميدهند كه در دانشگاهها به طور كلي فضاي سياسي وجود نداشته باشد.بنابراين لازم نيست دولت آقاي روحاني حركت خاصي انجام دهد همين كه اجازه ندهد دوباره كميته انضباطي به و فضاي امنيتي بر دانشگاه حاكم شود به تدريج روند اجتماعي در دانشگاه طي خواهد شد و اصلا لازم نيست وزارت علوم يازدهم وارد عمل خاصي شود، دانشگاه و دانشجو خودش بلد است كه راه را چگونه بپيمايد.
179/