عکس های شکار؛ بلای جان محیط زیست
از زمانی که استخدام شدم دوست داشتم بدانم محیطبانان در استانهای دیگر چگونه کار میکنند و شرایط کاریشان چه شباهتها و تفاوتهایی با ما دارد. وقتی در دانشگاه با چند نفر از محیطبانان همکلاس بودم، اغلب آنها باسابقهتر از من بودند و سعی میکردم تمام تلاشم را برای گرفتن تجربیات آنها به کار بگیرم و …
از زمانی که استخدام شدم دوست داشتم بدانم محیطبانان در استانهای دیگر چگونه کار میکنند و شرایط کاریشان چه شباهتها و تفاوتهایی با ما دارد. وقتی در دانشگاه با چند نفر از محیطبانان همکلاس بودم، اغلب آنها باسابقهتر از من بودند و سعی میکردم تمام تلاشم را برای گرفتن تجربیات آنها به کار بگیرم و حتی چند سفر هم به مناطق خدمتی آنها داشتم ولی این من را راضی نمیکرد چون محدوده جغرافیایی محیطبانان مربوط به مرکز ایران بود.
این بود که تصمیم گرفتم برای برقراری ارتباط بیشتر با محیطبانان کل کشور وارد فضای مجازی شوم و یک تالار گفتوگویی راهاندازی کردم که باعث شد با چند محیطبان دیگر آشنا شوم. هفت، هشت سال پیش به جز یکی، دوتا سایت تخصصی محیطزیست و چندتا وبلاگ محیطزیستی که اغلب برای دانشجویان این رشته بود، فضای دیگری برای تبادلنظر وجود نداشت و این تالار گفتوگو باعث شده بود یک شبکه از محیطبانان کشور تشکیل شود و بهمرور با پیشرفت و ورود تکنولوژیهای نوین و ارتقای گوشیهای موبایل و فراگیری اینترنت، محیطبانان در هرجای کشور با هم ارتباط پیدا کنند و از تجربیات هم بهرهمند شوند.
با ورود گوشیهای هوشمند و روشهای جدید ارتباطات، من تصمیم گرفتم روی محیط اینستاگرام صفحهای را برای درج خاطرات روزانهام راهاندازی کنم و این کانالی شد برای ارتباط با مخاطبان و علاقهمندانی که دوست داشتند بدانند یک محیطبان چه کارهایی را انجام میدهد و در کنار این خیلیها هم علاقهمند شدند که به این شغل وارد شوند و هرروز از من از شرایط استخدامی میپرسند. در کنار این ارتباط دوسویه و پرسش و پاسخ با علاقهمندان در این مدت پیامهای زیادی داشتم که مخاطبان، تصاویر شکارچیانی که با لاشه حیاتوحش عکس یادگاری گرفته و در فضای مجازی منتشر کردهاند را ارسال کرده بودند.
صفحات پربازدید متعددی نیز در این رابطه معرفی کرده بودند که همگان کمابیش از آن اطلاع دارند؛ صفحاتی که حجم زیادی از عکسهای یادگاری شکارچیهای مجاز و غیرمجاز در آن موج میزند و محل تقابل و درگیریهای لفظی شکارچیان و دوستداران محیطزیست شده است. ادامه کار این صفحات باوجود حساسیتهای بهوجودآمده و پیگیریهای صورتگرفته توسط فعالان محیطزیست باعث دلسردی و حتی بدبینی برخی شده است.
چون که بهقطع نمیتوان درباره مجازبودن یا غیرمجازبودن شکارهای صورتگرفته در این تصاویر اظهارنظر کرد یا لااقل میتوان از بروز چنین مسائلی جلوگیری کرد. خیلی از علاقهمندان حیات وحش حتی نمیدانند چیزی بهعنوان «پروانه شکار» وجود دارد چون از طرفی کاهش جمعیت حیات وحش و در معرض خطر انقراض قرارگرفتن برخی گونهها را میبینند و اخبار ناگواری از کشتار حیات وحش میشنوند ولی وجود این پروانه شکار برایشان هنوز قابل هضم نیست.
بههرحال قانون اجازه داده سالانه تعدادی پروانه با تشخیص کارشناسان به شکارچیان فروخته شود ولی نفس این عمل اگر هم برای خیلیها توجیهپذیر نباشد ولی باید به قانون احترام گذاشت. این عادت زشت حتی به برخی محیطبانان هم سرایت کرده تا به محض دستگیری متخلف با لاشه و شکارچی عکس میگیرند و این کار که با هدف ثبت عکس در سوابق و پرونده متخلف است ولی انتشار آن توسط خبرگزاریها موجی از بدبینی و کدورت خاطر دوستداران را به وجود آورده است.
176/