کشتن شوهر برای نجات پسرعمو

حدود ساعت 12 ظهر 23 آبان 94 گزارشی مبنی بر وقوع دو فقره قتل به مأموران کلانتری 123 نیاوران اعلام شد که با اعلام این خبر تیمی از مأموران کلانتری به محل وقوع قتل اعزام شدند. پس از رسیدن مأموران به محل وقوع قتل و بررسی‌های اولیه مشخص شد که پیرزن 70ساله‌ای به‌همراه نوه 29ساله‌اش …

حدود ساعت 12 ظهر 23 آبان 94 گزارشی مبنی بر وقوع دو فقره قتل به مأموران کلانتری 123 نیاوران اعلام شد که با اعلام این خبر تیمی از مأموران کلانتری به محل وقوع قتل اعزام شدند.

پس از رسیدن مأموران به محل وقوع قتل و بررسی‌های اولیه مشخص شد که پیرزن 70ساله‌ای به‌همراه نوه 29ساله‌اش در یک خانه به قتل رسیده‌اند و متهم یا متهمان این قتل نیز از محل وقوع جنایت گریخته‌اند.

پس از تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمد، محسن مدیر روستا بازپرس ششم دادسرای جنایی تهران در محل وقوع قتل حاضر شد و پدر مقتول که به‌واسطه تماس تلفنی پسرش به محل مراجعه و پس از ورود به ساختمان با جسد او روبه‌رو شده بود، در اظهاراتش به بازپرس دادسرای جنایی تهران گفت: پسرم، شب گذشته در منزل ما حضور داشت و امروز برای تعویض لباس‌های خود و رفتن به محل کارش به خانه‌ رفته بود که با من تماس گرفت و عنوان داشت که همسرش به خانه‌اش مراجعه کرده اما در ورودی را از داخل قفل کرده است.

در بررسی تیم جنایی در محل وقوع قتل یک کارد آشپزخانه خونین همراه پیچ‌گوشتی بزرگی کشف و در ادامه با بررسی بیشتر ردپای دو آشنا در قتل مادربزرگ و نوه شناسایی شد تا اینکه صبح دیروز همسر مقتول و پسرعموی وی خود را به پلیس معرفی کردند.

پس از اعتراف همسر مقتول به ارتکاب قتل‌ها این زن جوان به‌همراه پسرعمویش امروز مقابل بازپرس جنایی تهران قرار گرفتند و همسر مقتول درباره جزئیات قتل شوهر و مادربزرگ همسرش به بازپرس جنایی تهران گفت: من با همسرم اختلافات زیادی داشتم چون وی عصبی‌مزاج بود و حتی با پدرش نمی‌توانست با لحن آرام صحبت کند، به همین خاطر قصد جدایی از او را داشتم، تا اینکه صبح روز قتل در چهارراه کامرانیه با پسرعمویم قرار گذاشته بودم و بعد از خرید به منزلمان رفتیم.

وی به بازپرس جنایی تهران گفت: ما در منزل مادربزرگ شوهرم سکونت داشتیم و در طبقه اول آنجا ساکن بودیم و مادربزرگ شوهرم نیز در نیم‌طبقه بالا زندگی می‌کرد، زمانی که من و پسرعمویم به منزلمان رسیدیم، شوهرم قصد ورود به منزلمان را داشت و چون کلید خانه را نداشت با پیچ‌گوشتی در خانه را باز کرد و زمانی‌که وارد خانه شد با هل دادنم، مرا به‌طرف کاناپه پرتاب کرد، من هم به او گفتم که می‌خواهم از تو جدا شود، او هم مجدداً شروع به دعوا کردن با من کرد.

این زن جوان درباره لحظات وقوع قتل شوهرش به بازپرس جنایی تهران گفت: شوهرم در منزلمان باتوم و چاقو نگهداری می‌کرد؛ در حین دعوا آن چاقو را برداشت و قصد حمله به مرا داشت که پسرعمویم سعی کرد جلویش را بگیرد، به همین خاطر با هم گلاویز شدند و به‌خاطر زدوخورد با هم خونی شده بودند؛ در یک لحظه چاقو روی زمین افتاد، من هم که دیدم شوهر در حال خفه کردن پسرعمویم است ضربه‌ای را به کمرش زدم.

زن جوان درباره قتل مادربزرگ شوهرش نیز به بازپرس جنایی تهران گفت: زمانی‌ که سروصدا در خانه بلند شد، مادربزرگ شوهرم سراسیمه به طبقه پایین آمد و با دیدن آن صحنه به‌سمت در حیاط رفت که همسایه‌ها را خبر کند و من هم دوان دوان به‌سمتش رفتم و او را به داخل خانه کشاندم و از وی خواهش کردم که داد و فریاد نکند، می‌خواستم او را داخل اتاقی بیاندازم و در آنجا را قفل کنم؛ اما مادربزرگ شوهرم داد و فریاد می‌زد، من هم چون نمی‌دانستم چه‌کار باید انجام دهم چند ضربه با چاقو به مادربزرگ شوهرم زدم.

وی افزود: بعد از این اتفاقات در حالی که سراسیمه بودم به پسرعمویم گفتم بیا از اینجا برویم، چون می‌دانستم شوهرم با پدرش تماس گرفته است و هرلحظه ممکن بود پدر شوهرم فرا برسد؛ از آنجا فرار کردیم و با کرایه کردن تاکسی به ساری رفتیم؛ بعد از ساری نیز مدام در شهرهای شمال رفت و آمد داشتیم.

این زن درباره نحوه معرفی خود به پلیس گفت: چند روز بعد از ماندمان در شمال خسته شدیم و به پسرعمویم گفتم که خودمان را معرفی کنیم؛ چون نه جایی برای ماندن داشتیم و نه راهی برای فرار؛ به همین خاطر پسرعمویم موضوع را با یکی از اقوامش در میان گذاشت و آن فرد نیز از ما خواست که خود را به پلیس معرفی کنیم و دیروز خود با مراجعه به پلیس آگاهی تهران خود را تحویل پلیس دادیم.

پسرعموی این زن جوان نیز درباره قتل مرد جوان به بازپرس جنایی تهران گفت: بعد از ضرباتی که دخترعمویم به شوهرش با چاقو وارد کرد، من نیز ضربه‌ای با چاقو به شوهر دخترعمویم وارد کردم و بعد از وقوع قتل‌ها به‌دلیل ترس فراوانی که داشتیم به ساری فرار کردیم.

به گزارش تسنیم، بعد از اظهارات این زن جوان وی و پسرعمویش برای تحقیقات بیشتر در اختیار پلیس آگاهی قرار گرفتند.
184/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا