چرا پوتین دست از حمایت اسد برنمیدارد؟
شبکه تلویزیونی سیانان با انتشار گزارشی در پایگاه اینترنتی خود نوشت: حملات پاریس ممکن است به تمایل بیشتر کشورهای غربی برای افزایش همکاریها با روسیه در جنگ علیه گروه تروریستی داعش منجر شود. با این حال، حمایت «ولادیمیر پوتین،» رئیسجمهور روسیه، از «بشار اسد،» رئیسجمهور سوریه، همچنان مانع اصلی بر سر گسترش چنین همکاریهایی خواهد …
شبکه تلویزیونی سیانان با انتشار گزارشی در پایگاه اینترنتی خود نوشت: حملات پاریس ممکن است به تمایل بیشتر کشورهای غربی برای افزایش همکاریها با روسیه در جنگ علیه گروه تروریستی داعش منجر شود. با این حال، حمایت «ولادیمیر پوتین،» رئیسجمهور روسیه، از «بشار اسد،» رئیسجمهور سوریه، همچنان مانع اصلی بر سر گسترش چنین همکاریهایی خواهد بود.
«لیون آرون،» رئیس بخش «مطالعات روسیه» در مؤسسه «اینترپرایز» آمریکا و نگارنده این گزارش، همچنین میافزاید: «گزارشها نشان میدهد گفتگوی یکشنبه گذشته «بارک اوباما،» رئیسجمهور آمریکا با پوتین در حاشیه اجلاس گروه «جی بیست» در ترکیه، بدون نتیجه بود. از سوی دیگر، با وجود اینکه «فرانسوا اولاند،» رئیسجمهور فرانسه، بهتازگی پیشنهاد تشکیل ائتلاف واحد با روسیه را برای جنگ با داعش ارائه داده است، به نظر نمیرسد این موضوع به عادیشدن روابط میان مسکو و غرب بیانجامد.»
آرون اختلافات روسیه و غرب درخصوص سرنوشت بشار اسد را مهمترین مانع در این مسیر میداند: «غرب کنارهگیری اسد از قدرت را عامل اصلی پایان جنگ در سوریه میداند. از زمان وقوع حملات پاریس، سران کشورهای غربی و عربی – بویژه عربستان- پوتین را برای پایان دادن به حمایتش از اسد، تحت فشار قرار دادهاند. اما باید اذعان داشت تمام این تلاشها در پایان ناکام خواهند ماند؛ زیرا پوتین برای حمایت از اسد، دلایل ژئواستراتژیک و سیاسی متعددی دارد.»
«از نظر پوتین، پایان جنگ سرد برای روسیه بهمنزله پیمان ورسای برای آلمان بود؛ شکستی تحقیرآمیز و درهمشکننده. رئیسجمهور روسیه سال 2005 در سخنرانی سالیانه خود خطاب به مجمع فدرال، از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بهعنوان “فاجعه ژئوپولیتیکی قرن” نام برد. حال پوتین به عنوان رئیسجمهور وطنپرست روسیه، وظیفه خود میداند تا با احیای سرمایههای اقتصادی، سیاسی و ژئواستراتژیک، روسیه را به جایگاه سابقش در سطح جهان بازگرداند. وی در پایان دو دوره نخست ریاستجمهوری خود، به بیشتر اهداف داخلی خود دست یافته بود. با این وجود، اجرای برنامه ژئواستراتژیک “دکترین پوتین” از زمان بازگشت مجدد به قدرت در سال 2012، سرعت گرفت.»
آرون در ادامه با اشاره به جنگ اوکراین، الحاق کریمه به روسیه و همچنین جنگ داخلی سوریه، مدعی شده است: «این دو رویداد همسو با سیاستهای پوتین است و وی برای احیای نقش کاربردی شوروی در منطقه خاورمیانه – که بستر بسیاری از اتفاقات تعینکننده جهانی است– تمام تلاش خود را خواهد کرد. پایگاه دریایی روسیه در مدیترانه، در سوریه قرار دارد. از سوی دیگر، مسکو بهتازگی، یک پایگاه هوایی در این کشور تأسیس کرده است. به نظر میرسد این دلایل برای حمایت پوتین از اسد، متحد قدیمی روسیه، بهمنظور نیل به اهداف خود، کافی باشد. اما دلیل مهمتر دیگر، اقتضای سیاست داخلی این کشور است. کاهش رشد اقتصادی علیرغم قیمت بالای نفت در سالهای اخیر، فساد مقامات دولتی و دیگر عوامل باعث کاهش محبوبیت داخلی پوتین در پایان سال 2013 و پیش از دوره سوم ریاستجمهوری شده بود؛ بنابراین، رئیسجمهور روسیه تصمیم گرفت به جای پرداختن مسائل اقتصادی، بر روی حس وطنپرستی روسها سرمایهگذاری کند. برای شهروندان روس، باقی ماندن اسد بر سر قدرت، نشاندهنده شکستناپذیری پوتین است.»
176/